۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه

طلسم انگلیسی لیست تروریستی شکست،

شیشه ی عمر دیوهای جماران نیز بزودی خواهد شکست!

اتحادیه اروپا در نشست روز ۲۶ ژانویه برابر با ۷ بهمن سرانجام نام سازمان مجاهدین خلق ایران را از فهرست سازمان های تروریستی حذف کرد.
بدین ترتیب طلسم ضدایرانی و شومی که جادوگران سیاه و بدسرشت گرداننده ی استعمار پیر و حیله گر انگلستان ازهفت سال پیش بدینسو با هدف تداوم فرمانروایی رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی بجان ایران و مقاومت عادلانه ی مردم ایران انداخته بودند،یکسره درهم شکست و چنان لرزه ای بر پیکر فرتوت و پوشالی رژیم جنایتکار آخوندی افکند که آثار و پیامدهای هراس انگیز و ناگزیر آن برای آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت فرمانروا بر میهن مان را بیگمان در آینده ای بسیار نزدیک خواهیم دید.
سران تبهکار و تروریست رژیم ضدایرانی و ضدمردمی جمهوری اسلامی از خشم و استیصال کف بر دهان آورده و آشکارا به هذیان گویایی پرداخته اند.
آخوندهای معمم و مکلای انگلیسی تبار که از قضای روزگار و اتفاقا درست در سی امین سالگرد فاجعه ی ملی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" و بقدرت رسیدن رژیم اهریمنی و سراپا وابسته ی آخوندی در میهن اهورایی ما ضربه ی جانانه ی خارج شدن نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست انگلیسی سازمان های تروریستی اتحادیه ی اروپا را دریافت نموده اند،در واکنشی قابل انتظار و بهمان اندازه مضحک مدعی عدم صداقت دولت های عضو اتحادیه ی اروپا شده و با عباراتی آمیخته از جنون و سراسیمگی و وحشت آخوندی ـ انگلیسی از سازمان مجاهدین خلق ایران یاد کرده اند!
خشم و استیصال و جنون و سراسیمگی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت برای ما ایرانیان کاملا قابل درک است.زیرا کیست که نداند از شکست طلسم انگلیسی قراردادن نام سازمان مجاهدین خلق ایران در فهرست سازمان های تروریستی تا شکسته شدن شیشه ی عمر دیوهای خون آشام و جنگ افروزی که از سی سال پیش بدینسو در جماران لانه کرده و اینک نه تنها علیه مردم ایران،بلکه علیه بشریت و جامعه ی جهانی تنوره های هسته ای می کشند و برای ادامه ی بقای خویش به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازند،راه درازی نیست؟
طلسم انگلیسی لیست تروریستی شکست.شیشه ی عمر دیوهای جماران نیز بزودی خواهد شکست و ایران زمین در آینده ای بسیار نزدیک از چنگال رژیم دست نشانده و انگلیسی جمهوری اسلامی آزاد خواهد گشت!
این پیروزی بزرگ و تاریخی بر یکایک ایرانیان آزاده و میهندوست،و بویژه بر رهبری، اعضا وهواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و پشتیبانان مقاومت مبارک باد!
امید که خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست انگلیسی سازمان های تروریستی اتحادیه اروپا راه را برای همبستگی،همدلی و همسویی بیش از پیش ایرانیان مخالف رژیم آخوندی با هر گرایش و تعلق ایدئولوژیک،سازمانی و سیاسی هموارتر سازد.
--------------------------------------------------------------------
بــــــه مــــــــلـــــــت بـــــــــــزرگ ایــــــــــــــــــــــــــران
بــــــه مـــــســــعـــــود و مـــــــریــــــــم رجــــــــــــــوی
بــــــه اسـوه هـای پـایـداری ، رزمـنـدگان آزادی در اشــرف
بــــــه ســــــازمـــــان مــــــجـــــــاهدین خـلـق ایــــــران.
حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی اتـــحـــادیـــه اروپا ،
بـــــر شــــمـا فرخـــــنــــــده بــــــاد!

خجسته باد پتک و داس و خوشه ی همیشه سبز گندمت!
سروده ای از آقای جمشید پیمان

گذشته ایـم از فلق
و آفتاب
میان دست و دیدگانمان
طلوع کرده است .
حصار تیرگی
در آن زمان که شب
به اوج خود رسید ه بود ،
درآتش همیشه روشن ستاره هایمان
شکاف خورد وریخت.
گذشته ایم از فلق
نشسته صبرمان به بار
کتاب های کهنه را
به جویبار روشن و سپید بامداد
شسته ایم
وبر سپیدی درفش آرزویمان
تو رانشانده ایم؛
تو ای خجسته آشنای دیر و دور
تو ای نشان لحظه های پرشکوه و پرغرور
گذشته ایم از فلق ؛
به نام نامی تو از فلق گذشته ایم
به نام تو
شبِ سیاه بی سپیده را
پر از ستاره کرده ایم .
خجسته باد نام تو
خجسته باد پتک و داس و خوشه ی همیشه سبز گندمت
خجسته باد غرش سلاح بی امان و سرکشت
در اهتزار باد پرچمت
به وقت رزم ،
به گاه صلح
به دشت های لاله زار میهنم
به جنگل و به کوه هابه رودها
به دره ها
به هرکجا که نقشی از فروغ زندگیست ،
خجسته باد نام تو
جمشید پیمان
۲۶ زانویه ۲۰۰۹
---------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۲۹, یکشنبه

یادآوری!

بزرگترین اهریمن و دژخیم تاریخ معاصر سرزمین ما، خمینی است.
بزرگترین شیاد تاریخ معاصر ایران، خاتمی است.
بزرگترین!!! کوتوله ی سیاسی تاریخ ایران،رییس جمهور دجال و پاسدار تیرخلاص زن،محمود احمدی نژاد است.
بزرگترین بلاهت ،باور کردن به وجود تضاد و دشمنی ماهوی میان باندهای جنایتکار خمینی صفت در رژیم اشغالگر آخوندی است.
بزرگترین طنز،امکان برگزاری انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی است.
بزرگترین نحوست،موجودیت رژیم دست نشانده واشغالگر جمهوری اسلامی است.
بزرگترین دروغ،ابدی بودن فرمانروایی رژیم دست نشانده و پوشالی جمهوری اسلامی است.
بزرگترین رذالت،مراجعه به لانه های جاسوسی رژیم آخوندی در برونمرز بمنظور پس دادن پاسپورت پناهندگی و دریافت گذرنامه ی ننگین آخوندی برای پشت سرگذاشتن مرز خیانت و آدم فروشی و بازگشت به آغوش بویناک سران جنایت پیشه ی رژیم آخوندی است.
بزرگترین خودکشی سیاسی، خزیدن به زیرعبای آخوندها و رفتن به زیر چتر رژیم آخوندی است.
بزرگترین نکبت،پدیده ای به نام نظام و رژیم اهریمنی ولایت فقیه است.
بزرگترین سرافکندگی،برسمیت شناختن و تحمل رژیم خونریز و ضدایرانی جمهوری اسلامی است.
بزرگترین بیشرمی،مماشات و بندوبست با سران آدمخوار و جنگ افروز رژیم آخوندی است.
بزرگترین شکنجه،مشاهده ی هرروزه ی ریش و پشم بویناک آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت و چهره های کریه و چندش آور اراذل و اوباش بی پدرومادر بسیجی،کمیته چی،پاسدار و اطلاعاتی است.
بزرگترین تفریح و سرگرمی،شاشیدن به حرامگاه خمینی است.
بزرگترین هدیه به رژیم آخوندی،دامن زدن به دودستگی و دشمنی در صفوف مخالفان راستین رژیم آخوندی،اعم از مجاهدین خلق،نیروهای هوادار پادشاهی،کمونیست ها و ... است.
بزرگترین ناسپاسی،تخطئه ی مبارزات دلیرانه ی مجاهدین خلق و نیروهای هوادار پادشاهی با رژیم جنایتکار آخوندی است.
بزرگترین جنایت و دنائت،ترجیح دادن رژیم خونریز و ضدمردمی آخوندی به مجاهدین خلق، نیروهای هوادار پادشاهی و کمونیست ها است.
بزرگترین حقه بازی،دفاع از ادامه ی فرمانروایی رژیم پلید جمهوری اسلامی به بهانه ی حفظ تمامیت ارضی ایران و جلوگیری از تهاجم نظامی خارجی است.
بزرگترین آرزو،آرزوی آزادی ایران و ایرانی از بند رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی است.
بزرگترین درایت،تلاش صادقانه برای تحقق عملی شعار همبستگی ملی در راستای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.
بزرگترین افتخار و سعادت،مشارکت در نبرد آزادیبخش و میهنی برای براندازی رژیم دست نشانده و انگلیسی جمهوری اسلامی است.
بزرگترین آرامش،آرامش پس از سرنگونی رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی است.
-------------------------------------------------------------------------------
علیرضا خدایی مزدور

و میرحسین موسوی جنایتکار!


علیرضا خدایی،گاو پیشانی سفید وزارت اطلاعات رژیم آخوندی،و گرداننده ی ورق پاره های اینترنتی ساواماساخته ی "پیک نت" و "راه توده" که در بی چشم و رویی و گستاخی گوی سبقت را از برادر بازجو و فقاهتی ـ اطلاعاتی اش،حسین شریعتمداری در کیهان آخوندی نیز ربوده است(خدای نکرده این کیهان آخوندی را با کیهان آخوندی ـ توده ای لندن اشتباه نگیرید!!!)،خودش را به درودیوار می زند تا در چارچوب پیشبرد پروژه ی وزارت اطلاعات رژیم آخوندی، به گرم کردن تنور انتخابات و حلواحلواکردن جانوران آدمخواری همچون میرحسین موسوی و محمد خاتمی بپردازد،جانوران خمینی صفتی که همچون دیگر سران جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی از پیشینه ای بس سیاه و ننگین در زمینه ی سرکوب،شکنجه و قتل عام ایرانیان مخالف رژیم آخوندی،و نیز قربانی ساختن ایرانیان فریب خورده،بویژه کودکان،نوجوانان و جوانان در کوره های آدم سوزی جنگ ضدمیهنی و خمینی ساخته ایران و عراق برخوردارند.
علیرضا خدایی که خود اعتراف نموده است که همراه با لیلی سلیمی خیاط و ناخدا حمید احمدی از عوامل اصلی در شناسایی،دستگیری،محاکمه و اعدام دسته جمعی نظامیان میهن دوست و آزاده ی مرتبط با قیام ملی ۱۸ تیر ۱۳۵۹(موسوم به "کودتای نوژه") می باشد،در تازه ترین شماره ی ورق پاره ی "پیک نت" از زبان آخوند خمینی صفت و هرزه،ابطحی،به تبلیغ برای میرحسین موسوی جنایتکار و محمد خاتمی شیاد پرداخته و چنین تیتر زده است:
"مهندس موسوی می آید،زیرا مانند خاتمی نگران است"
( پیک نت شماره ی ۱۰۶،سی ام دیماه ۱۳۸۷)
باید به علیرضا خدایی مزدور و همپالگی های تبهکارش که در فاز نهایی سرنگونی رژیم اشغالگر آخوندی اینچنین به تکاپو افتاده و همچون سیدعلی گدا وافوری و کوسه ی رسماجانی نمی دانند چه خاکی برسرشان کنند،گفت:
سراسیمگی مزدوران دهن دریده ای مانند تو و نیز نگرانی اربابان ضدایرانی و جنایتکارت در رژیم دست نشانده و ضدمردمی جمهوری اسلامی که شمارش معکوس سرنگونی آن اغاز گشته است،البته قابل درک است.
از بخت بد تو و مزدورانی همچون تو اما باید بدانی که نه "مهندس موسوی"،نه "دکتر خاتمی"،نه "دکتر احمدی نژاد" و نه هیچکدام از دیگر جانوران خمینی صفتی که مدارک دکترا و مهندسی شان را از دانشگاه های انگلیسی تربیت وحوش و جنایتکار دریافت کرده اند،قادر نخواهند بود رژیم پابگور آخوندی را از سرنگونی محتوم و قریب الوقوع نجات دهند!
حالا تو و مزدورانی همچون تو هرچه می خواهید زور بزنید و باد و بروت در کنید، تا روزی که مردم ستمدیده و زجرکشیده ی ایران رژیم اهریمنی تان را واژگون ساخته و به حساب شما و اربابان خونخوارتان برسند!
تا آن موقع اما حواستان باشد که در جریان زورزدن ها و باد و بروت در کردن های آخوندی تان شلوارهای تان را رنگی نکنید!
--------------------------------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۲۸, شنبه

بیت العنکبوت خمینی

و "بیت امام" علیرضا خدایی!


علیرضا خدایی،مزدور شناخته شده ی وزارت اطلاعات رژیم آخوندی، در ورق پاره ی اینترنتی ساواماساخته ی"پیک نت" در چارچوب گرم کردن تنور نمایش انتخابات ریاست جمهوری در نوشته ای زیر نام "همایش مانیفست دهه چهارم،حضور جبهه ی اصلاحات در صحنه پس از دیدار خاتمی با رهبر جمهوری اسلامی" یکبار دیگر دم خروس مزدوری خویش برای وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و ارادت دیرینه ی خویش به امام نابکار و گوربگورشده اش، خمینی را در قالب نام بردن از بیت العنکبوت خمینی خون آشام به عنوان "بیت امام" با عبارات زیر به نمایش گذاشت:
"همایش انتخابات آینده ریاست جمهوری و ارائه مانیفست اداره کشور ... برگزار شد...
[در این همایش] از بیت امام علاوه بر سیدحسن خمینی،آیت الله امامی جمارانی و آیت الله سیدسراج الدین موسوی نیز شرکت کرده بودند..."
(«پیک هفته» شماره ۱۰۶،بیست و پنجم دیماه ۱۳۸۷)
براستی آیا در اثبات مزدوری علیرضا خدایی،گرداننده ی مزدور ورق پاره های اینترنتی ساواماساخته ی "پیک نت" و "راه توده"،و از قاتلین اصلی نظامیان دلیر و جان باخته ی مرتبط با قیام ملی ۱۸ تیر ۱۳۵۹(موسوم به "کودتای نوژه") توضیح بیشتری نیز لازم است؟
------------------------------------------------------------------

آتش بس در غزه

آرامش در باغ وحوش جماران!

دولت اسراییل از روز شنبه،هفدهم ژانویه، آتش بس یکجانبه ای را در غزه اعلام کرد.
سرکردگان باند جنایتکار حماس که برغم آنهمه رجزخوانی ها و دجالگری های آخوندی در باره ی باصطلاح واردآوردن شکستی سهمگین به اسراییل در صورت حمله ی زمینی ارتش اسراییل به غزه، در عمل هیچ غلطی نتوانستند بکنند،هرچند اعلام آتش بس یکجانبه از سوی اسراییل را همچون موهبتی الهی برای خود تلقی کرده اند،اما هنوز رویشان نمی شود که موافقت رسمی خود با این آتش بس را اعلام نمایند.و این در حالی ست که این سیه دلان شیاد و جیره خوار رژیم آخوندی در جریان مذاکرات در مصر،و بدور از چشمان "نامحرم" ساده دلان و فریب خوردگان رنجدیده ی فلسطینی، موافقت خود با آتش بس را نه با بالا بردن یکدست،که با بالا بردن هر دو دست ناپاک و خون آلود خود ابراز داشته اند!
هرچند کاملا روشن است که جنگ در این مرحله کاملا متوقف نخواهد شد،اما با اطمینان می توان گفت که با اعلام آتش بس یکجانبه از سوی اسراییل سران رژیم دست نشانده و جنایتکار آخوندی،دارو دسته ی تروریست،واپسگرا و خمینی صفت حماس،و پشتیبانان رنگارنگ رژیم آخوندی و باند حماس در سراسر جهان نفسی براحتی کشیدند!
"روزگار غریبی ست نازنین..."
---------------------------------------------------------
مچ گیری!


نيره‌ اعظم نواب احتشام‌رضوي،زن نواب صفوی معدوم: نواب مي‌گفت ايران كشور حضرت محمد (ص) ‌و امام جعفر صادق (ع) است و بايد احكام اسلامي در آن اجرا شود
ـ معلوم می شود که آن بوزینه ی آدمخوار و تروریست ایران را آشکارا با شبه جزیره ی عربستان عوضی گرفته بود!
نيره‌ اعظم نواب احتشام‌رضوي،زن نواب صفوی معدوم:
روحانيون همگي از عشاق نواب بودند
ـ ای کاش این را هم مشخص می کردی که از این جانوران کی عاشق بود،کی معشوق،کی فاعل بود،کی مفعول؟و ضمنا اشاره ای هم به نقش، موقعیت و جایگاه خود در میان این «عشاق» می کردی!
سایت حکومتی تابناک:
ریاست صدا و سیما در پنج سال آینده با کیست؟
- با همانی که دراین سی سال ریاست شما وحوش ماقبل تاریخ و رژیم اشغالگرتان را برعهده داشته است.ملکه الیزابت را می گویم!
علیرضا خدایی،گرداننده ی ورق پاره ی اینترنتی ساواماساخته ی "پیک نت":
آقای خمینی لیسانس داشت؟
ـ لیسانس نداشت،اما در عوض مزدورانی همچون تو و همپالگی های توده ای تو را در کنار خود داشت که از دانشگاه انگلیس ساخته ی تربیت خائن و وطنفروش دکترای جاسوسی،وطنفروشی و خیانت به ایران و ایرانی دریافت کرده اید!
خاتمی شیاد: کشور در وضع جالبی نیست،همه باید نگران این وضع باشند
ـ کشور نه،بلکه رژیم جنایتکار و پابگورتان در فاز نهایی سرنگونی "در وضع جالبی نیست"،پس طبیعی است که تو و دیگر آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت "باید نگران این وضعیت" باشید!اما چندان هم نگران نباشید:بزودی،پس از سرنگونی رژیم پلید و اشغالگر آخوندی،همه ی شما شاگردان و همدستان خمینی خون آشام درفیلم مستندی زیر نام "دیدار در جهنم" به نقش آفرینی خواهید پرداخت!
---------------------------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه


۲۶ دی،
واپسین پرواز شهباز از ایران!

۲۶ دی از راه رسید:روزی بس تیره و شوم در تاریخ میهن ما!
درست ۳۰ سال پیش،در چنین روزی،محمدرضا پهلوی،پادشاه بزرگ و میهن دوست ما ایرانیان،با هدف جلوگیری از خونریزی و پاسداری از خاک پاکی که او بمانند شاهنشاه ایران سوگند وفاداری بدان یاد کرده بود،همراه با همسر وفادار و مهربانش،شهبانو فرح پهلوی،با هواپیمای اختصاصی خود "شهباز"،ایران را به قصد مصر ترک گفت.
این واپسین پرواز شاهنشاه آریامهر،این شهباز دلیر و دلسوز ما از ایران بود،و پادشاه خود از این حقیقت تلخ بخوبی آگاهی داشت،زیرا با دانش ژرف و با احاطه ای که به جهان سیاست داشت،عمق فاجعه را کاملا دریافته بود.

واپسین پرواز شهباز از میهن،و ورود خفاش(خمینی) به ایران!
شهباز تاریخ معاصر میهن ما،در روز ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی،در شرایطی از ایران هجرت کرد که سرزمین ما یکسره در آتش مهیب آشوب های سازمان یافته ی زیر نام "انقلاب" که سناریوی آن از سوی قدرت های استعماری،و در وهله ی نخست،استعمار پیر بریتانیا ی کبیر!!! تنظیم شده بود، می سوخت و خمینی خون آشام و دارودسته ی راهزن و فراماسون او،با همدستی خائنین توده ای که در تمامی ارکان حکومتی نفوذ کرده، کنترل کامل رسانه های همگانی کشور،از جمله روزنامه های کیهان و اطلاعات را در دست داشتند و برای فرونشانیدن عطش ضدایرانی خود دستگاه حکومتی ایران را از درون همچون موریانه می خوردند،و با برخورداری از پشتیبانی همه سویه ی اربابان جهانی و استادان اعظم خود در لژهای فراماسونری،خود را برای غصب راهزنانه ی فدرت سیاسی در ایران آماده می کردند.
در واقع نیز،از واپسین پرواز شهباز(پادشاه) از ایران تا پرواز استعماری و کودتایی خفاش خون آشام(روح الله خمینی) به ایران که فاجعه ای خونین و ویرانگر را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد، زمان زیادی لازم نبود:چیزی کمتر از یکماه...

فاجعه ی خونین و ویرانگر بهمن
با ورود خمینی خون آشام و دارودسته ی راهزن و آدمکش او به ایران،سرزمین مادری و مردم ما که آشکارا آماج کثیف ترین توطئه ها از سوی مراکز قدرت جهانی،از کمیسیون سه جانبه گرفته تا نشست نوبتی سران کشورهای ریز و درشت صنعتی در گوادلوپ و ... قرار گرفته بودند،با شتابی هراس انگیز و باورنکردنی در کام گرداب سهمناکی فرورفتند که بدخواهان و دشمنان دیرینه ی سرزمین ورجاوند و اهورایی ما از دیرباز و بارها و بارها برایش آماده ساخته بودند.این بار اما در لباس اسلامی و با نام رمز "انقلاب شکوهمند بهن"!
سخنگویان و مبلغان اصلی این فاجعه در درون مرز،خائنین توده ای،بویژه عوامل نفوذی حزب توده در روزنامه های "کیهان" و "اطلاعات" بودند که از پادشاه ایران بواسطه ی ایستادگی اش در برابر توطئه های اربابان حزب توده،و نیز بخاطر اراده ی استوار وی در زمینه ی هدایت ایران و مردمان باشنده ی آن در مسیر پیشرفت و بهروزی کینه ای دیرینه و جانورانه بدل داشتند.
در برون مرز نیز وظیفه ی شوم و استعماری تبلیغ خمینی و دار و دسته اش برای جهانیان و مردم ایران را ـ که شوربختانه در دام فریب آخوندهای معمم و مکلای جیره خوار استعمار،از خمینی و بازرگان و بنی صدر وابراهیم یزدی و بهشتی و خاتمی گرفته تا باهنر و حسینعلی منتظری و رجایی و خلخالی گرفتار آمدند ـ رادیوهای فارسی زبان کشورهای خارجی،بویژه رادیو استعماری بی بی سی انجام می دادند.
در این میان رادیو بی بی سی بمعنای دقیق کلمه،نقش سخنگوی اصلی ستاد انقلاب کذایی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" را بازی می کرد!
کارکنان بی شرم این رادیوی استعماری در شامگاه روز ۲۶ دی ماه،یعنی روزی که پادشاه ما با چشمانی پراشک،و با سینه ای مالامال از اندوه و عشق به ایران و ایرانی میهن ما را ترک گفت،سراسر برنامه ی "جام جهان نما" ی خویش را به هجرت پادشاه از ایران اختصاص داده و ضمن فریب و تحریک مردم که شوربختانه در آن روزها ی تیره و خونبار بکلی افسون شده و حتی در ماه عکس خمینی خون آشام را می دیدند،آشکارا به جشن و پایکوبی پرداختند و در لابلای تفسیرهای سراپا دروغ و یکسونگرانه ی خویش بسود باند جنایتکار و انگلیسی تبار تحت رهبری فراماسون خمینی،دستورالعمل های لازم را در راستای تحقق فاجعه ی خونین و ویرانگر بهمن و برپایی رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی صادر کردند.
در یک کلام،ارتش جهانی و اهریمنی استعمار از هرسو بسیج شده بود تا پادشاه ایران را از تخت پادشاهی بزیر بکشد،آیین و نظام شاهنشاهی را در سرزمین کهن ما برچیند و بجایش بساط ننگین و ضدایرانی جمهوری اسلامی را براه بیندازد و مردم و میهن ما را بروز سیاه بنشاند.
شگفتا که برغم این واقعیات آشکار و تلخ تاریخی،عده ای همچنان بر طبل رسوا و میان تهی باصطلاح وابستگی پادشاه ایران به "امپریالیسم جهانی" و از جمله به "انگلستان" می کوبند و از او که بواسطه عشق بی پیرایه و ستودنی به سرزمین مادری اش،یعنی سرزمین مهر و اشوزرتشت لقب "شاهنشاه آریامهر" را برای خود برگزید و در همین راستا،تنها و تنها بخاطر حفظ ایران و سعادت مردمان باشنده ی آن، و پرهیز از خونریزی،با آگاهی کامل از سرنوشتی که در انتظار او بود، رنج و اندوه هجرت و جدایی از ایران را بجان خرید و در مظلومیت کامل در خاک غربت جان باخت،بعنوان پادشاهی "خونریز" و "بی اراده" یاد می کنند!!!
طرفه اینکه تلویزیون فارسی زبان بی بی سی درست دیروز، در روز ۲۵ دی،یعنی عملا در سی امین سالروز هجرت پادشاه ما، آغازبکار کرد و از این راه یکبار دیگر کینه ی دیرینه ی استعمار پیر انگلیس از ما ایرانیان بطور اعم،و از خاندان پهلوی و بویژه محمدرضا پهلوی،بطور اخص، را به نمایش گذاشت.
برخلاف دروغ پردازی های دشمنان و بدخواهان سیه دل،باید گفت که محمدرضا پهلوی،شاهنشاه آریامهر،بمعنای دقیق کلمه "ناخدای کشتی سرنوشت خود" بود:ناخدایی با اراده ای استوار، و بی هراس از توفان های سهمگین و ویرانگر تاریخ!
توفان سهمگین و ویرانگر تاریخ معاصر میهن ما که از آن با نام رمز "انقلاب شکوهمند بهمن" یاد می کنند اما نه تنها سرنوشت پادشاه فقید ما،که سرنوشت ایران و مردم ایران را بگونه ای باورنکردنی رقم زد و همه ی هستی ما ایرانیان را به ورطه ی نابودی کشانید.
در اینجا نیازی به تاکید و بازگویی فجایع بیشماری که در درازای سی سال پس از هجرت پادشاه ما،و از نخستین دقایق بروی کارآمدن خمینی جلاد و دارودسته ی جنایتکارش در ایران روی داده و می دهد،نیست.چه،همه ی ما ایرانیان می دانیم و با گوشت و پوست خویش این واقعیت را لمس کرده و می کنیم که رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی چه جنایاتی می کند و چسان کمر به نابودی ایران و ایرانی بسته است.
آنچه می تواند و باید مورد تاکید و بازگویی قرار گیرد همانا بایستگی بازنگری واقع بینانه و شرافتمندانه ی رویدادهای فاجعه بار سال ۱۳۵۷ است که شوربختانه به هجرت پادشاه بزرگ و میهن دوست ما از کشور و بروی کارآمدن آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت منجر شد.
به سخنی ساده تر و روشن تر می بایستی یکبار برای همیشه به پالایش اذهان خود از دروغ ها و توهمات بیشماری بپردازیم که دشمنان دیرینه ی ایران زمین،بویژه استعمار کهنه کار انگلیس و بنگاه دروغ پراکنی آن، یعنی رادیو بی بی سی،و نیز حزب معلوم الحال توده علیه نظام شاهنشاهی در ایران بطور اعم،و علیه خدمات درخشان خاندان پهلوی به ایران و ایرانی،بطور اخص، از دیرباز بخورد ما ایرانیان می دهند.
براستی آیا پس از گذشت سه دهه از زمان هجرت پادشاه از ایران،و بروی کارآمدن رژیم خونریز،اشغالگر،دست نشانده،واپسگرا و ضدایرانی آخوندی،هنوز هنگام آن نرسیده است که درس های لازم را از آنچه که بر ما و سرزمین مادری ما رفته است،فراگیریم و با گام نهادن در راهی نو،یکبار برای همیشه از افسونی که بدان دچار گشته ایم،رهایی یابیم؟!
راهی نو،آغازی نو!
امروز،در سی امین سالروز هجرت غم انگیز پادشاهی که "گناهی" جز مهر به ایران و ایرانی نداشت و از همین رو مورد خشم و کین جانورانه ی بدخواهان ایران زمین قرار گرفت،
امروز،در شرایطی که هیچ ایرانی آزاده و منصفی را نمی توان یافت که بر ضرورت سرنگونی رژیم ضدمردمی و ضدایرانی جمهوری اسلامی در تمامیت آن پای نفشارد،
امروز،در شرایطی که همگان می دانیم که رمز پیروزی ما در پیکار با رژیم خونریز آخوندی، همبستگی و اتحاد همه ی ایرانیان مخالف این رژیم، از هواداران جمهوری گرفته تا هواداران پادشاهی است،
امروز،در شرایطی که سران رژیم آخوندی از راه های گوناگون،و از جمله با بکارگیری مزدوران آشکار و پنهان خود در صفوف اپوزیسیون برانداز رژیم آخوندی،می کوشند که بذر چنددستگی و دشمنی را در میان ما بپاشند،
پرواضح است که ما ایرانیان برای رهایی از بند اهریمنی رژیم اشغالگر آخوندی بیش از هر گاه دیگری نیاز به گفتمان سازنده، همزبانی،همدلی،همبستگی و اتحاد داریم.
اتحاد و همبستگی ما ایرانیان مخالف رژیم آخوندی بسود مردم و میهن ماست و تفرقه و دشمنی میان ما ایرانیان مخالف رژیم آخوندی بسود این رژیم ضدایرانی و اربابان جهانی آن هاست.این یک اصل است و هیچ استثنایی هم ندارد.
هرکس در درستی و بایستگی بکارگیری این اصل شک داشته باشد و در گفتار و کردار در راه تحقق آن تلاش نکند،در درستی و صداقتش در زمینه ی وفاداری به آرمان های میهنی و انسانی،و نیز در وفاداری اش به تعهدی که به خدا،شاه،مردم و میهنش در زمینه ی پیکار با رژیم جنایتکار آخوندی داده است، می توان و باید شک کرد.این نیز یک اصل است که هیچ استثنایی نمی شناسد!
امروز،بیست و ششم دیماه،در سی امین سالگرد واپسین پرواز شهباز از ایران،روز هجرت پادشاه فقید ایران که اینک در خاک سرد غربت آرمیده است،و در سی امین سالگرد هجوم خفاش خون آشام(روح الله خمینی) و وحوش همراه و همدست وی به ایران راهی نو آغاز کنیم و با تلاش برای تحقق عملی شعار همبستگی و اتحاد در راه براندازی رژیم اشغالگر آخوندی یک گام دیگر به هدف انسانی و میهنی خود که همانا آزادی،بهروزی،شکوفایی و سربلندی ایران و ایرانی است،نزدیک شویم!
--------------------------------------------------------------

چنین گرگِ به خـون آغشتـه پـوزه

به دشتستانِ ایـران گشته نـاطـور

سروده ای از آقای جمشید پیمان




الا شـیـخ پـلـیـد و زشت و مـنـدور
الا از مــردمــی روح تــو بــس دور
الا ای مـایــه ی جـهـل و تـبـاهـی
فرو در قعر ظلمت ، مـانده مهجور
الا ای نــا هــویـــدا اصــل رنــگـت
زده بــر رخ هـزاران جـلـد مـقـشور
رخ زشـتِ تــو شـد در مـه پـدیـدار
تـهی گـشت آسمـان از تابش نـور
بـه تـاریـکی کـشانـدی میـهـنـم را
درین کارت چه کس بنمود مامور؟
نــکـونــامـی نـبـاشــد در کـنــارت
هـمـه اوبـاش بـاتو گشته محشور
پلشتی را به گیتی جان تو هستی
به پیش مـردمـان ،پستی و منفور
بـه خـون ریـزی نـظـیـرت را نـیـابم
نـه اسکندر ،نـه چنگیز و نـه تیمور
گریـزانـدی ز مـذهـب مـردِ دیـن را
به نـزد اهـرمـن سعی تو مـشکور
عـزا کـردی به هـر خـانـه، طرب را
بـریـدی گیـسـوانِ چـنـگ و تـنـبـور
نه کـژدم می زند برسـانِ تو نـیش
نـه مانـنـدت گــزد بـیـچـاره زنـبـور
*****************
خـدایـا بـا کـه گـویــم دردِ خــود را
چه سان مرهم کنم این زخم ناجور
کـه شیخی ناکس و بی بته امروز
کـشـانـده مـیـهـنـم را بـر لبِ گــور
ز شـاه و پـادشاهـی چـون بریدیم
شده سلطانـمان این شـیخ ناجور
زده تــکــیــه بـر اورنـــگِ ولایــت
بـود کـارش فـریـب و حـیـلـه و زور
چنین گـرگِ به خـون آغشته پوزه
بـه دشـتستانِ ایران گشته ناطـور
کـشیـده خـونِ زنـدانـی ،دم مـرگ
فـرو کرده جـوانـان ، زنــده در گور
مـوافـق را کـشـانـده در لـجـن زار
مـخـالـف را به کشتن داده دستور
بـه فـرمانی گـلـستان را خزان کرد
که گـورسـتـان کـنـد آبـاد و معمور
******************
گـرش روح خـدا خـواندم ،ببخشای
مـرا از ایـن خـطـا مـیـدار مــعــذور
بــه پـیـش داور بــیـنــایِ تـــاریــخ
جــنــایـاتـش نــمـانـد از نـظــر دور
نـمـی مـانـد بدین سان کارو بارش
بـیـفـتـد عاقبت از این شـر و شـور
زجــا خـیـزد چـو خـلـق رنـج دیـده
بکوبد بر سرش بـس تیغ و ساطور
بــروبـد خــاکِ مـیـهـن از وجـودش
شـود ظلمت سـرامان خانه ی نور
درخــشــد بــار دیــگر مـهـر تـابـان
گریـزد از وطن این شیـخ شب کور

جمشید پیمان

۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

پشتیبانی آخوندهای انگلیسی تبار از یکدیگر!

آخوند موسوی لاری،وزیر کشور جنایتکار خاتمی شیاد اخیرا در یک سخنرانی گفته است:
« اگر خاتمی در انتخابات حضور یافت،میرحسین موسوی از وی حمایت می کند و اگر میرحسین موسوی اعلام حضور کرد،خاتمی او را مورد حمایت قرار می دهد.»
برگردان سخنان آخوند موسوی لاری بزبان امام نابکارش خمینی خون آشام،چنین است:
«اگر میرحسین موسوی بیاید،خاتمی او را می کند حمایت...
اگر خاتمی بیاید،میرحسین موسوی او را می کند حمایت...

مادر بزرگ ما،ملکه الیزابت،در جلسات لژهای فراماسونری به ما آخوندهای معمم و مکلا ی دزد و بی سروپا دستور داده که برای حفظ نظام شیطانی ولایت وقیح همه همدیگر را بکنیم حمایت...
به این خاطر ما نوکران انگلیس همه همدیگر را می کنیم حمایت...
ملکه الیزابت و شوهر و پسرش هم همه ی ما آخوندهای معمم و مکلا را بخاطر خدمتی که به انگلیس می کنیم،هر روز و هر شب می کنند حمایت...»

این هم نخستین عکس نامزدی ـ انتخاباتی خاتمی شیاد و میرحسین موسوی جلاد:

۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه

پاسخ به یاوه های یک مزدور!

یکی از سربازان گمنام وزارت اطلاعات بدنام رژیم آخوندی در واکنش به نوشته های من علیه رژیم آخوندی و مزدوران آشکار و پنهان آن کف بر دهان کثیفش آورده و با نوشتن پیامی در زیر یکی از نوشته های من در بلاگفا بزعم خود برای من خط و نشان کشیده است!
این جانور پلید خمینی صفت که در فاز نهایی سرنگونی رژیم پابگور آخوندی و در هراس از آینده سهمگینی که در انتظار او و دیگر مزدوران جنایت پیشه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی است، حتی جرات آن را ندارد که با نام حقیقی و حقوقی و آدرس خود وارد میدان شود،عقده های کثیف آخوندی اش را چنین بالا آورده است:
«دلم برات می سوزه اون ور دنیا نشستی چرند سر هم می کنی ؟ آقای احمدی نژاد عادلانه ترین کارها رو انجام می ده کارایی میکنه که اون شاه گور به گور شده وزنیکه آشغالش حتی ارزه فکر کردن به اونو هم نداشتن بشین اون ور دنیا بزن توسر خودت وسینه چاک بده برای شاه که بعد از اینکه از ایران رفت حتی آمریکا حاضر به پناه دادن به اون نشد با یک لا قبا مردو گور به گور شد اون یک آشغال بی اصل ونسب بود پسر شاه به قبر پدرش خندیده که برای ملت بزرگ ایران پیغام داده بره برای باباش پیغام بده که الان تو جهنمه به تو بد تر از خوک هم قول شرف می دم که با آرزوی براندازی نظام اسلامی ایران که 98 درصد از مردم بهش رای دادن می میری مثل خیلی های دیگه که تو این راه موسفید کردنو هیچ گهی هم نخوردن گزارش غلط هاط زیادی رو هم که کردی به بلوگفا می دم تاتو باشی پشت دستت رو داغ کنی از سرور های جمهوری اسلامی عزیز که تا ابد پایدار هست برای مخالفت با اونا استفاده کنی»
کاملا روشن است که این جانور پلید اطلاعاتی و سرباز گمنام امام زمان خمینی نابکار از اینکه ما ایرانیان مخالف رژیم آخوندی بکوری چشم آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت گرداننده ی رژیم ضدمردمی جمهوری اسلامی بر اتحاد و همبستگی همه ی ایرانیان آزاده و میهن دوست اعم از هواداران پادشاهی،هواداران جمهوری،مجاهدین خلق،کمونیست ها و... پافشاری می کنیم،از فرط خشم و استیصال بخود می پیچد و از آنجا که همچون ولی وقیح و دیگر سران رژیم درحال احتضار آخوندی هیچ غلطی نمی تواند بکند،تنها به عقده گشایی پرداخته و بزعم خود به تهدید ما روی می آورد و بگونه ای مضحک تهدید می کند که از من و امثال من نزد گردانندگان بلاگفا شکایت خواهد برد!!!
مردک مزدور و ابله گمان می کند که در عصر اینترنت،آنهم در روزهای پایانی رژیم جهل و جنایت آخوندی با این تهدیدات توخالی و مسخره می تواند ما ایرانیان مخالف رژیم را از میدان بدرکند!
به این جانور مزدور که مدعی برخورداری رژیم ضدمردمی و اشغالگر آخوندی از پشتیبانی گسترده ی!!! مردم ایران است، باید گفت:
اولا،چنانچه شما وحوش خمینی صفت راست می گویید که رژیم تان از پشتیبانی گسترده ی ایرانیان برخوردار است،پس چرا جرات ندارید که یک رفراندم در باره ی حفظ و یا برچیده شدن نظام و رژیم منحوس و دست نشانده ی جمهوری اسلامی برگزار نمایید؟!
ثانیا،اگر راست می گویید که نظام و رژیم اهریمنی تان آنچنان قدرتمند است که ما آرزوی سرنگونی آنرا،بزعم شما جنایتکاران،بگور خواهیم برد،پس چرا جرات ندارید که با نام حقیقی و حقوقی و نشانی دقیق خود به تهدید ما ایرانیان مخالف رژیم بپردازید؟!!
و سرانجام اینکه،در رد ادعای ابلهانه ی ابدی بودن نظام و رژیم دست نشانده تان نیز همین بس که حتی حکومت و خلافت آن پیامبر و "امام علی" تان نیز ابدی و جاودانه نبود،تا چه برسد به نظام و رژیم خونریز و پوشالی شما که گردانندگان ایرانی نمایش در دنیای بزرگ سیاست کوتوله هایی حقیر و بی مقدار بیش نیستند!


رسید نامه ز یک مزدور بدستم
گمان برده چو او ترسو و پستم
بدو گفتم که ای مزدور جانی
که از وحشت چنین خوار و نهانی
اگر ترسی نداری نام خود گوی
وگرنه بهر خود سوراخ موش جوی
چرا که عمرتان برسر رسیده
نسیم صبح آزادی وزیده
نگر که ارتش پاک دلیران
بزودی بازمی گردد به ایران
تو و سیدعلی،آن گرگ یکدست
بهمراه دگر خوکان بدمست
بزودی جایتان در گور باشد
کنار آن سگ منفور* باشد
کنون تا می توانی عر و عر کن
همه همپالگی ها را خبر کن
چو می ترسی که نامت باز گویی
پر از ابهام و رمزو راز گویی
برینم بر سر قبر «امام» ات
چو خواهی می زنم امضا به نامت!
*خمینی خون آشام

علی اکبر رشیدی
شنبه،بیست و یکم دیماه ۱۳۸۷ خورشیدی

۱۳۸۷ دی ۱۷, سه‌شنبه

انتشار اسناد مزدوری علیرضا خدایی از سوی حزب توده!

علیرضا خدایی،بعنوان یکی از مزدوران دیرینه ی وزارت اطلاعات رژیم آخوندی که از دیرباز از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در صفوف اپوزیسیون رژیم آخوندی در برونمرز جاسازی شده است،نه تنها در لودادن و دستگیری مخالفان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی،بلکه حتی در لودادن و دستگیری سران حزب معلوم الحال توده،یعنی حزبی که او خود از رهبرانش بود و از پیشینه ای ننگین و خیانتبار در همکاری با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی برخوردار است،دست داشته است.
طرفه اینکه اخیرا حتی سران حزب توده با انتشار سندی حزبی در باره ی علیرضا خدایی و ورق پاره ی اینترنتی ساواماساخته ی "راه توده"،به پیوندهای دیرینه ی این جاسوس هزارچهره با وزارت اطلاعات رژیم آخوندی اشاره نموده اند.
در سندی که حزب توده بتازگی در باره ی علیرضا خدایی منتشر ساخته،از جمله چنین آمده است:
"انتشار نشریه ضد توده ای ”راه توده“، با هدایت ارگان های امنیتی رژیم و تائید و پشتیبانی نویسنده مقاله »برای پیش برد انقلاب مبارزه کنیم!« با امضای مستعار ا.ک. که در نشریه راه توده در پنهان داشتن هویت اصلی آن تلاشی نشده بلکه به انحاء مختلف برجسته و از آن نیرو و کسب مشروعیت شده است، اقدامی بود که در مسیر فروپاشی بقایای بدنه جان سالم بدر برده از ضربات مهلک رژِیم صورت می پذیرفت. آیا مطلب افشاکننده در نشریه ”راه آزادی“ درباره ”راه توده“ (با اتکاء به گفتگوهای فریبرز بقایی، عضو سابق مشاور کمیته مرکزی حزب توده ایران، و از رهبری وقت حزب که توسط رژیم از زندان آزاد شد)، و انتقال مبالغ هنگفتی از سوی دادستان وقت انقلاب از حساب بانکی فریبرز بقایی برای راه اندازی نشریه ”راه توده“ نمی تواند سمت و سوی اشتیاق دستگاه های امنیتی رژیم را نشان دهد؟"(نامه مردم شماره ۸۰۶)
از آنجا که در مزدوری علیرضا خدایی برای وزارت اطلاعات رژیم آخوندی کمترین تردیدی وجود ندارد،و نیز از آنجا که سران حزب توده صریحا و رسما به مزدوری علیرضا خدایی،بعنوان گرداننده ی ورق پاره ی ساواماساخته ی "راه توده" اذعان نموده اند،و همچنین با توجه به این نکته که علیرضا خدایی، در گذشته،در سال های پیش و پس از فاجعه ی ضدملی موسوم به"انقلاب بهمن"از سران این حزب در داخل و خارج از ایران بوده و از جمله از گردانندگان اصلی شبکه ی مخفی این حزب بوده است،سرا
ن حزب توده وظیفه دارند که کلیه ی اطلاعات و اسناد مربوط به این جاسوس و مهره ی پلید وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی،و این عضو پیشین رهبری حزب توده را همراه با بیوگرافی،عکس و پیشینه ی وی در اختیار ایرانیان مخالف رژیم خونریز جمهوری اسلامی قرار دهند.
-------------------------------------------------------------------------------------

دروغ شاخدارعلیرضا خدایی،گرداننده ی مزدور "پیک نت":

حمله ی ۱۵۰ هزار ارتشی اسراییل به غزه!!!

علیرضا خدایی،مزدور شناخته شده ی وزارت اطلاعات رژیم آخوندی که گرداننده ی ورق پاره های اینترنتی ساواماساخته ی "پیک نت" و "راه توده" می باشد،به عنوان یک دروغگوی حرفه ای و مادرزاد که در راستای مزدوری و جاسوسی برای وزارت اطلاعات رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی هیچ فرصتی را برای جعل اخبار از دست نمی دهد،اخیرا خبری سراپا دروغ در باره ی شمار ارتشیان اسراییلی که در جریان شروع عملیات زمینی ارتش اسراییل علیه باند تروریست و جیره خوار رژیم آخوندی در غزه،یعنی باند "حماس" شرکت کردند، در ورق پاره ی ساواماساخته ی "پیک نت" منتشر ساخت و مدعی شد که ۱۵۰ هزار نظامی اسراییلی به غزه حمله کردند!!!
علیرضا خدایی در مقاله ای زیر عنوان"واقعیات از سایه بیرون می آید،غزه آغاز است نه پایان،ایرانیان چرا بی تفاوت اند؟" از جمله می نویسد:
«شب گذشته، بی اعتناء به تهدیدهای خالد مشعل رهبر حماس که در دمشق به سر می برد و سخنان تهدید آمیز مقامات حاکم در جمهوری اسلامی، ارتش اسرائیل با 150 هزار نیروی زمینی از مرز گذشته و وارد غزه شد.»
(پیک هفته شماره ۱۰۶،شانزدهم دیماه ۱۳۸۷)
علیرضا خدایی که بدلیل همین خالی بندی ها ی آخوندی از دیرباز به "علی چاخان" معروف است،در حالی به انتشار چنین دروغی در ورق پاره ی اینترنتی ساواماساخته ی "پیک نت" دست می زند که بجز او،هیچکس،و از جمله حتی اربابانش در رژیم دست نشانده ی آخوندی جرات نکرده اند که به چنین دروغ شاخداری متوسل شوند!
ظاهرا علیرضا خدایی،که در ازای خیانت های پیوسته و دیرینه خود به ایران و ایرانی،و خدمات شبانه روزی خویش به سران خونخوار رژیم آخوندی اخیرا از سوی ولی نعمتان خود در وزارت اطلاعات رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی به نشان آخوندی "یابوی استثنایی" مفت خر گشته است،تصمیم گرفته است که با انتشار دروغ های شاخداری از این دست،به ولی وقیح خود نشان دهد که در دروغپردازی و جعل واقعیات بهیچ روی از برادر بازجو و شکنجه گر خود در کیهان آخوندی،یعنی حسین شریعتمداری،که وی افتخار!! همکاری دیرینه با وی را در پرونده ی ننگین خویش دارد،کم نمی آورد!
البته برای ما ایرانیان مخالف رژیم آخوندی نگرانی علیرضا خدایی و دیگر مزدوران رژیم درنده خوی جمهوری اسلامی برای دارودسته ی جنایتکار حماس،بمثابه ی دارودسته ی دست نشانده و جیره خوار رژیم آخوندی کاملا قابل درک است،زیرا با اطمینان می توان گفت که آغاز فرایند تارومار شدن باند تروریست و خمینی صفت "حماس" نه تنها بمعنای نقطه ی آغاز دگرگونی های اساسی در منطقه،و از جمله در میهن آخوندزده ی ما ایرانیان است،که بی گمان آغاز پایان عمر سیاسی ـ اطلاعاتی جانورانی از قماش علیرضا خدایی نیز می باشد.
و از بخت بد جاسوس درمانده ای همچون علیرضا خدایی،باید گفت این تازه از نتایج سحر است...
------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه



رژیم جنایتکار آخوندی،الگوی فقر و بی عدالتی!


پاسدار محسن رضایی،سرکرده ی پیشین سپاه پاسداران جنایتکار رژیم آخوندی بتازگی در جریان یک سخنرانی برای وحوش جیره خوار این رژیم، ضمن اشاره به آنچه که اینروزها در غزه می گذرد،از جمهوری اسلامی بعنوان الگویی برای مردم غزه نام برده است.

این جانور آدمخوار که دستش تا آرنج بخون مردم ستمدیده و زجرکشیده ی ایران آغشته است،با گستاخی و بی چشم و رویی ویژه ی تربیت شدگان مکتب انگلیسی ولایت وقیح در ام الفقرای اسلام،در ارتباط با مردم غزه گفته است:

" مردمي كه از سه طرف[در] محاصره‌اند تنها به‌خاطر اعتقاد خود مقاومت مي‌كنند و اگر امروز از ‌الگوهايشان سئوال كنيم آنها ايران و حزب‌الله را معرفي خواهند كرد."

سرکرده ی پیشین سپاه پاسداران جنایتکار رژیم در حالی چنین دروغ آشکار و شاخداری را بر زبان می آورد که سلطه ی اهریمنی رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی بر سرزمین مادری ما،یعنی سرزمینی که در دوران پادشاهی خاندان پهلوی در مسیر شکوفایی و آبادانی راه می پیمود،دستاوردی جز فقر، بدبختی،عقب ماندگی و ویرانی برای ایران و ایرانی نداشته است.
برای اثبات این مدعا نیزاحتیاجی بدان نیست که براه دور برویم.چنانچه حتی تنها به گوشه هایی از اعترافات رسانه های همگانی رژیم آخوندی در باره وضعیت ناگوار اجتماعی ـ اقتصادی که مردم زجر کشیده ی میهن ما در آن قرار دارند،توجه نماییم(من دیگر در باره ی سرکوب و کشتار پیوسته ی ایرانیان بدست سران جنایت پیشه رژیم جمهوری اسلامی و مزدوران شان در درازای سه دهه فرمانروایی ستمگرانه بر سرزمین باستانی ما چیزی نمی گویم! )، آنگاه مفهوم واقعی "الگو"ی مورد اشاره ی محسن رضایی و دیگر گردانندگان تبهکار رژیم آخوندی برای مردم غزه را، که ظاهرا قرار است توسط باند دست نشانده ی رژیم آخوندی،یعنی سازمان تروریستی ،آدمکش و واپسگرای "حماس" در غزه پیاده شود، بروشنی درخواهیم یافت.

در همین پیوند،توجه هم میهنان آگاه و آزاده را به فیلم کوتاه زیر که بر صفحات یوتیوب قرار گرفته و نمونه ای بسیار گویا از وضع رقت بار جامعه ی امروزین ایران اسیر در چنگال خون چکان رژیم آخوندی را بدست می دهد،جلب می کنم:

---------------------------------------------------------------

از کارهای نقاشی من:
















----------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

اسراییل در غزه،رژیم آخوندی در وحشت!



۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه

آن ممه را لولو برد!


درپی تهدیدهای روزهای اخیر گله های بسیجی و سپاهی و امنیتی علیه نمایندگی های دیپلماتیک مصر،اردن و .. در تهران و برخی دیگر از شهرها،که به بهانه ی آنچه که در غزه جریان دارد،انجام گرفت،آخوند مهدی میراحمدی،نماینده ی ولی وقیح رژیم در دانشگاه ها روز پنج شنبه با حضور یافتن در تجمع شماری از این وحوش آدمخوار در برابر سفارت اردن،این مزدوران رژیم آخوندی را که خود را به عنوان دانشجو جا می زنند،از ورود به ساختمان سفارتخانه ها،و در واقع،اشغال نمایندگی های دیپلماتیک منع کرد!
آخوند مهدی میراحمدی،نماینده ولی وقیح رژیم در جمع وحوش بسیجی و سپاهی و امنیتی از جمله گفت:
" باید ضمن حضور در صحنه و تداوم اعتراضات، به ویژه در مقابل سفارتخانه های کشورها، توجه داشته باشید که به واسطه پیمان ها و معاهدات بین المللی، کسانی که به تبعیت از مقام معظم رهبری به صحنه آمده اند، مجاز به ورود به دفاتر و ساختمان ها[ی سفارتخانه ها] نیستند".

به سخنی دیگر،ولی وقیح رژیم،از زبان نماینده ی جنایتکار خویش در دانشگاه ها به جانورانی همچون محمدعلی جعفری،سرکرده ی سپاه پاسداران رژیم، که چندی پیش بگونه ای مضحک از لزوم تکرار ۱۳ آبان و تکرار عملیاتی همچون اقدام راهزنانه ی دانشجویان پیرو خمینی خون آشام که در جریان آن سفارت آمریکا در تهران به اشغال آدمکشان خمینی صفت درآمد،سخن گفته و حرف های گنده تر از دهان گشادش زده بود،پیغام داد که دیگر از این غلط ها نکند و با این شکرخوری های نابهنگام اوضاع درهم و برهم و آشفته ی رژیم پابگور آخوندی را از این هم که هست خرابتر و آشفته تر نسازد!
بالاخره هر کس نداند،سیدعلی گدا وافوری و همپالگی های فراماسون او،از کوسه ی رسما جانی و مهدوی کنی و مصباح یزدی و عسگراولادی تازه مسلمان و احمدی نژاد و یزدی و جنتی گرفته تا لاری جانی و ولایتی و موسوی اردبیلی و محمد خاتمی و ناطق نوری و قالیباف و کروبی و محسن رضایی و میرحسین موسوی و بهزاد نبوی و عبدالله نوری و ... خوب می دانند که اربابان شان در لندن دیگر به آنها و ایادی شان اجازه ی اشغال این و یا آن سفارتخانه را نمی دهند. آن ممه را لولو برد:یکبار برای همیشه!
اینک تنها چشم اندازی که برای آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت و انگلیسی تبار و مزدوران شان در رژیم آخوندی وجود دارد،همانا جمع کردن جل و پلاس،جستجوی سوراخ موش و فرار فضاحت بار به آغوش اربابان انگلیسی در لندن است!
چه،در غیر اینصورت، در جریان توفانی که بزودی از راه خواهد رسید و طومار اهریمنی رژیم اشغالگر و وارداتی آخوندی را یکسره درهم خواهد پیچید،اگر آخوندهای ستمکاره و مزدوران پلیدشان به چنگ مردم ستمدیده و زجرکشیده ی ایران بیفتند،تکه ی بزرگ یکایکشان گوش شان خواهد بود و بس!

-------------------------------------------------------------------------------


پیام شاهزاده رضا پهلوی در مورد نادیده گرفتن حقوق بشر در ایران


دبيرخانه رضا پهلوي

جمعه 6 دي 1387

هم میهنان عزیزم،رژیم بیدادگر اسلامی در تهران با خشم بسیار از ناتوانی در برابر خیزش مردم آزادیخواه به خاموش کردن فریاد آنها می پـردازد و دفتــر «دفاع از حقـوق بشر» در تهـران را می بندد و بس کـودکانه می پندارد که همۀ کاستی ها و کمبودها را با بستن یک دفتر کوچک به پایان رسانیده است.
روشن نیست که این ایران ستیزانِ نابِخرد بی فرهنگ از کجا آمده اند ولی پس از سی سال زندگی در ایران باید بدانند که بستن یک دفتر در تهران برابر است با گشودن دهان میلیون ها ایرانی دادخواه که شمار روزافزون آنها به زودی ریشۀ ستم را از ایران بَرخواهد کَند.
خیزش دادخواهانۀ مردم ایران ریشه در جاودانگی خون سیاوش دارد که روزی در جایی بر زمین فرو میچکد و در فردای آن روز از هزاران جای دیگر می جوشد و می بالد و سر برمی آورد.
آیا از فرهنگ کهن این سرزمین نیاموخته اند که سرنوشت بیدادگران زندانی شدن در دماوند تاریخ است. و هنوز شکوه دماوند و زبونی ضحاک به روشنی در اندیشه فرهنگ ساز ایرانی ماندگار و آشکار است.
آیا پس از گذشت سده ها نافرمانی و بیزاری از اندیشۀ بیگانگان ایران ستیز کسی به آنها نگفته است که «مردم ایران» هیچگاه «اُمت» نمی شوند و باز هم ندیده اند که از جاودانگی واژۀ «ایران» پیداست که خاموش کردن این خروش هفت هزار ساله از توان تاریخ بیرون بوده است.
امروز من نیز در جایگاه یک ایرانی میهن پرست سرنوشت بیدادگران را به دست دادخواهان ایران می سپارم و در این دادخواهی همراه و همرزم شما خواهم بود.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

--------------------------------------------------------------------

پيام رهبر مقاومت به ايستادگان شهر شرف و ياران ايستاده در تحصن
با درود و سلام و با تبريك پيروزي،
شما و مريم در اشرف پيروز شديد. گفته بوديم اگر اشرف بايستد، جهان به ايستادگي در برابر ديكتاتوري دين فروش برمي خيزد.
اينك اشرف پرشكوه با ياران نستوه در كارزاري به غايت فشرده و سخت و سنگين سرفراز مي شوند. نام ايران و ايراني و نام شهر شرف و پايداري را درهمه جا به اوج مي برند. از ژنو تا نيويورك و واشنگتن، از كانادا تا استراليا و ايتاليا، از انگلستان تا فرانسه و آلمان، از سوئد تا نروژ و فنلاند، از بلژيك تا دانمارك و هلند، از يمن تا مصر و لبنان، از اردن تا فلسطين و عراق....
اين فرياد رساي هر ايراني و شوراي ملي مقاومت ايران، براي آزادي است كه در همه جا طنين مي اندازد، ميگسترد و ريشه مي دواند.از دانشگاهها و كارخانه ها تا سلسله جبال البرز. بيچاره آخوندهاي افسار گسيخته كه پاسخي جز دشنه و دسيسه و دار نمييابند
بگير، ببند، بكش، گور خود كني به دست خود...
از فرداي خيزش شيعيان در عراق عليه حاكمان مرتجع در ايران، رژيم پليد آخوندي چنگالها و دندانها تيز كرد. به گفته خودش، كمر به قصاص و قتل عام اشرفيان بست. سفلگان و دريوزگان بارگاه ولايت كه در برابر غداران و جباران جز تسليم نياموخته اند، زانو زدند. با زبانهاي گنديده و مسموم و با سوداهاي شوم براي اشرفيان، به مجاهدان آزادي تاختند. به جاي جلاد، «بي دنده و ترمز» قرباني را هدف قراردادند و به جاي ظالم، سنگ را به مظلوم زدند. بگذار در ساحل امن، در هاون رژيم آب بكوبند تا در هزار توي خفت و ذلت و در عقده هاي فرومايگي و حقارت، بپوسند.
هيهات كه 6سال پيش، در محرّم حسيني،گفته بوديم كه «وقتي ديو تنوره ميكشد، وقتي كه دژخيم سر از پا نميشناسد، رمز ماندگاري و اعتلا، كلمه فداست.... مجاهدين از بنيانگذارانشان تا اعضا و هوادرانشان در تمام ايران و در سراسر جهان اين درس را به خوبي آموخته اند كه تاريخ خلق و ميهن خود را چگونه بنويسند. هيچ كس بيش از ما به خطراتي كه از هر سو ما را در بر گرفته احاطه و اشراف ندارد. اما عزم جزم كرده ايم تا اگر زمانه صد بار از اين هم خطيرتر و پر فتنه تر باشد، با تأسي به پيشواي آرماني مان، درسهاي جديدي از مقاومت و ايستادگي عرضه كنيم».
خوشا اشرفيان صديق و پاكباز و سرداران و سالاراني كه غزل خوانان، دست افشان و پاكوبان، درس بزرگ مقاومت و ايستادگي عرضه كردند. يا ليتني كنت معكم...و خوشا ياران و هم چنين پشتيبانانِ بدون مرز عدالت و حرّيت بشري كه در كارزاري شگفت و ستايش انگيز، با « فانوس» رنج و خون مردم ايران و فرزندان رشيد آنان در چهارگوشه جهان بر سر ميدانها و خيابانها «جاركشيدند» و غيرممكن را ممكن ساختند.
در ميان پردة خون، عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق، بي چون، كارها
عقل گويد: شش جهت حّد است و بيرون راه نيست
عشق گويد : راه هست و رفته ام من بارها
مسعود رجوي
--------------------------------------------------------------------------
سوءاستفاده از بحران فلسطين
براي سرپوش گذاشتن بر سياست مداخله جويانه رژيم
مقاومت ايران، حملات طراحي شده و سازمانيافته مزدوران رژيم آخوندها به سفارتخانه ها، كنسولگريها و دفاتر حافظ منافع كشورهاي مصر، عربستان سعودي و اردن در شهرهاي تهران و مشهد و به آتش كشيدن پرچمهاي اين كشورها را محكوم كرد و از كشورهاي عربي و اسلامي خواست با تعطيل كردن نمايندگيهاي خود در ايران و اتخاذ يك سياست قاطع در مقابل اين رژيم ضداسلامي و ضدايراني، اجازه ندهند كه اين رژيم سياستهاي بنيادگرايانه و تجاوزكارانه اش را با شانتاژ و ارعاب و قداره كشي پيش ببرد.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران 12دي87، با صدور اطلاعيه يي اعلام كرد:آخوندهاي دينفروش، در صدد هستند با رذيلانه ترين سوءاستفاده ها از بحران كنوني فلسطين، كه خود آنها از مسببان اصليش هستند، بر مداخلات تجاوزكارانه خود در خاورميانه بويژه در فلسطين سرپوش بگذارند.
رژيم آخوندي در يك تاكتيك لو رفته تلاش مي كند حملات به نمايندگيهاي كشورهاي عربي را خودجوش و مهاجمان را مردم معمولي يا دانشجو قلمداد كند، اما اين اقدامات در بالاترين سطوح حكومتي طراحي و با تصويب شخص خامنه اي به اجرا در مي آيد. اين اقدامات با بي اعتنايي و نفرت عموم مردم مواجه است.
مهاجمان در اطلاعيه هاي خود كه توسط وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس تنظيم مي شود، با تهديد به تكرار ماجراي اشغال سفارت آمريكا در سال1358 در صدد هستند، كشورهاي عربي را وادار به عقب نشيني نمايند. مزدوران بسيجي اين هجومها را «تنها يك اعلام خطر» خواندند و اعلام كردند «توانايي تصرف تمام سفارتخانه هاي آنها [كشورهاي عربي] را دارند و حاضرند در صورت ادامه سياستهاي سازشكارانه و استعماري آنها، «۱۳آبان» ديگري بيافرينند.
پاسدار جعفري، فرمانده سپاه پاسداران آخوندها در روز 5ديماه (قبل از شروع وقايع غزه)، خطاب به مزدوران بسيج در دانشگاه گفت: «مي خواهيم زمينه يي ايجاد کنيم که اگر نياز شد بسيج دانشجويي به اقداماتي مشابه ۱۳آبان دست بزند. چيزي كه به خوبي نشان مي دهد سرنخ قضاياي غزه و عواقب بعدي در دست سردمداران اين رژيم بوده است.
رژيم آخوندي كه در داخل ايران به شدت منفور و منزوي است، ادامه حيات ننگين خود را در صدور تروريسم و بنيادگرايي و سوء استفاده از قضيه فلسطين و تسلط بر منطقه يافته است. هيچ كس به اندازه اين رژيم در طول سه دهه گذشته به آرمان مردم فلسطين و خواستهاي برحق آنها ضربه نزده است.
مقاومت ايران همه دولتها، احزاب، شخصيتهاي مذهبي و سياسي و فرهنگي در منطقه را به تشكيل جبهه متحد ضدبنيادگرايي و اتخاذ يك سياست قاطع به منظور خلع يد از رژيم آخوندي به ويژه در فلسطين و لبنان و عراق فرا مي خواند.
-------------------------------------------------------------------------