۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه




شاهزاده رضا پهلوی در جمهوری فدرال آلمان:

گزارش های اختصاصی کیانوش رشیدی

از سفر شاهزاده رضا پهلوی به آلمان

----------------------------------------------


گفتگوی اختصاصی کیانوش رشیدی،

خبرنگار و برنامه ساز رادیو صدای ایران-هوستون

با شاهزاده رضا پهلوی در شهر بُن-جمهوری فدرال آلمان




با شاهزاده رضا پهلوی
ششم فروردین ماه 7032 ایرانی
بیست وششم مارس 2010 میلادی
بُن-جمهوری فدرال آلمان
******************

سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی بزبان انگلیسی در کنفرانس مطبوعاتی در شهر بُن- جمهوری فدرال آلمان، که به بررسی نقض حقوق بشر در ایران زیر چکمۀ های خونریز ملایان اختصاص داشت .

بخش نخست:




بخش دوم:




پاسخ شاهزاده رضا پهلوی به پرسش در بارۀ رابطۀ نقض حقوق بشر در ایران و برنامۀ اتمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در کنفرانس مطبوعاتی برگزار شده در شهر بُن، واقع در جمهوری فدرال آلمان:





سخنان صریح شاهزاده رضا پهلوی خطاب به گروهی از ایرانیان در شهر بُن، واقع در جمهوری فدرال آلمان:




-------------------------------

گفتگوی کیانوش رشیدی،

خبرنگار و برنامه ساز رادیو صدای ایران-هوستون

با بانو مینا احدی،



عضو کمیتۀ بین المللی علیه سنگسار و اعدام:



بانو مینا احدی


۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه



آقای کروبی

و نقش رادیو بی بی سی در پیشبرد انقلاب کثیف اسلامی!


آقای مهدی کروبی در تازه ترین سخنان خود اشاره ای گویا و قابل تعمق به رادیو بی بی سی و نقش آن در پیشبرد انقلاب کثیف اسلامی در سال ۵۷ نموده است که نمی توان و نباید از کنار آن بسادگی گذشت.

آقای کروبی که در کنار خمینی خون آشام و دیگر همدستان تبهکار و انگلیسی این اهریمن مجسم تاریخ معاصر ایران،خود از رهبران انقلاب کثیف اسلامی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" بوده است،در رد ادعای سران و کارگزاران جنایتکار رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی که وی و دوستانش را به واسطه ی مصاحبه با رادیو بی بی سی به وابستگی به انگلستان متهم می سازند،گفته است:

"در زمان انقلاب که بی بی سی اخبار را انتشار می داد و به گونه ای به پیشبرد انقلاب کمک می کرد اشکالی نداشت اما حالا انتشار اخبار اشکال دارد؟ اگر اینگونه استدلال شود پس باید حق را به شاه داد که می گفت انقلاب را بی بی سی راه انداخت و وحدت ارتجاع سرخ و سیاه، چطور حرفهای شاه نادرست بود اما حرفهایی که با همان منطق و محتوا از زبان شما گفته می شود درست است"؟

چنانکه می بینیم آقای کروبی،بعنوان یکی از همدستان خمینی پلید،و نیز به عنوان یکی از رهبران انقلاب کثیف و انگلیسی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن"،آشکارا به این واقعیت انکارناپذیر که رادیو بی بی سی به پیشبرد انقلاب بظاهر ضداستعماری زیر رهبری خمینی انگلیسی کمک می کرد و در واقع تعزیه گردان اصلی این انقلاب کثیف و ضدایرانی بود،اذعان نموده است.

براستی نیز باید حق را به پادشاه فقید و میهن دوست ایران،شاهنشاه آریامهر داد که از نخستین روز شکل گرفتن فاجعه ی شوم و انگلیسی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن"، و نیز پس از به بار نشستن این فاجعه ی ویرانگر و خانمانسوز،پیوسته و بدرستی می گفت و تاکید می نمود که "انقلاب [کثیف اسلامی]را بی بی سی راه انداخت و وحدت ارتجاع سرخ و سیاه"!

هم از اینرو آقای مهدی کروبی، که انصافا باید گفت پس از نمایش انتخاباتی دهمین دوره ی ریاست جمهوری در رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی، شجاعانه در برابر ولی وقیح و دیگر گردانندگان این رژیم خونریز ایستاده است،بهتر است بجای ادامه ی دشمنی نابخردانه با پادشاه فقید و رژیم شاهنشاهی،و همسان نشان دادن حکومت ملی و سکولار شاهنشاهی با رژیم سراپا وابسته و واپسگرای جمهوری اسلامی، و نیز بجای تاکید پیوسته بر وفاداری خود به نظام و رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی و انقلاب کثیف اسلامی،سرانجام زبان به بازگویی اسرار مگو و حقایق در باره ی ماهیت انگلیسی خمینی خون آشام و دیگر رهبران انقلاب کثیف و انگلیسی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" بگشاید و بی هراس از تهدیدات ولی وقیح و دیگر گردانندگان رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی و اربابان انگلیسی آنان،آشکارا به جبهه ی ایرانیان آزاده، میهن دوست و ضد انقلاب کثیف اسلامی بپیوندد!


علی اکبر رشیدی

بیست و هفتم اسفندماه ۱۳۸۸ خورشیدی

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه




گونه ات حالِ شقایق دارد




جمشید پیمان



گونه ات حالِ شقایق دارد



و فَلق می شِکُفَد ،


زیر آسودگی یِ چشمانت.



نه هراسی ،



نه سرابـی ،



گلِ سرخی این بار ،



و رفیقی که ببخشد به زمین



برکتِ دستِ تـو را .



تـو ، دلِ سرخت را ،



بگذاری سر هر شاخه یِ خشک



و نهالی بنشانی که گُلش ،



رنگی از عشق به چشمم بزند.



من

دلم را به تـو می بخشم ،



و لبِ تشنگی ام



دلِ شادانِ تو را می نوشد .



نه هراسی ،


نه سرابی ،



گلِ سرخی این بار .

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه




بر سبحه و سجاده ات ای شیخ زنم سنگ

جمشید پیمان


عـیـبـم مکن ای شیـخ که مـن کـافِرِ دیـنـم

مــن کـافــرِ دیـن تــوام و شــاد کـه ایــنــم


تـــو عــابــدی و زاهــد و مـحـراب گـُزیـنـی

مــن رِنــدَم و بَـدنــام و خـرابــات نِـشـیـنـم


بــی هـوده مَــده وعـده مَـــرا آتـــش دوزخ

مــن دوزخـیــَم ،دوزخی یِ روی زمــیــنـــم


تــو کـعبـه گـُزیدی که بــگیـری رهِ فـردوس

مــن هـم دوسه خِـشـتی ز جهنـّم بگزینـم


بر سبحه و سجاده ات ای شیخ زنم سنگ

جُـز رِیــب درآن چـهـره ی صـد رنگ نـبـیـنـم


پنهان زتو ، هر شب بِـزنـم باده ی نـوشیـن

هـرچـند که از خُـبـث ، نـشینی به کمـیـنـم


رسـواتــر از آنــم که به وَهـمِ تــو بــگـنـجـد

خـاکِ درِ مـیــخـانــه بُــوَد نـقـش جـبـیـنــم


بَــــر مــنـبــرِ تـزویــر ،نـمـایی رخ خـــود را

مــن نـقـش دلــم جُـز بـه خـرابـات نـبـیـنـم


سهم تـو اگر گشتـه هـمه چشمه یِ کوثـر

بـَـر رَغــمِ تـو ، خُــم خــانه بُــوَد خُـلدِ بَرینم


زآن روز کـه باحُـکـمِ تـو پـیـمانـه شـکستند

آکـنـده زِ انــــدوه و پــریــشـیــده تــریـــنــم


فتـوای تو از خلقِ ستـم دیـده بسی کُشت

زآن روی چـنین غــرقـه در انــدوهِ مِـهـیـنـم


نـابُـود بـه فـرمـانِ تـو شد شــادیِ مـردم

پُــرسـنـد چـرا غــم زده و زار و حَــزیــنــم؟


افـسونِ تـو در سـیـنـه یِ مــن جـای ندارد

مــن اهــلِ خــرابـات و نَـگـردم زِ یــقــیـنـم


خـوفی زتـو دیـگر بـه دلـم نـیـسـت ازیـراک

بـا ساقـی یِ آگــه دل و فـــرزانــه قــریــنـم


نگشود دهــان جز به سخن از می صافـی

تــا از لـبِ شـکّر شکنـش بـوسـه بــچـیـنـم