۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه



با خموشانِ دودل ، شور به پا نتوان کرد


جمشید پیمان



چاره ی کار ،حوالت به قضـا نتوان کرد

با خموشانِ دودل ، شور به پا نتوان کرد


دلِ خونین ،نشود سبز به هر شعر و شعار


با خیالاتِ خطا، هـیـچ صـفـا نتوان کرد


عَلـَـمِ شیـرخدا سبـز و کَلَم زارِ تو سبـز


این میان ، مغلطه در کارِ خدا نتوان کرد


بَعدِ یک عمر دروغ و دغل و رسوائی


ریشِ مخلوق ،بدین رنگ حنا نتوان کرد


خون سرخی،که نــدا داد،مکن مایه ی کار*


رونقِ کسبِ خود از خـونِ نــدا نتوان کرد


نسبت اَت موسوی ، اما به صفت موسا باش


ورنـه با مـارِ ریــا ، کارِ عـصـا نـتـوان کرد


پای در راه بنه ، این همه افسانه مخوان


به عمل کـار برآیـد، به دُعـا نـتـوان کرد


راه اگر هست،نه در قصه ی سبز است و نه سرخ


با سـخـن جـانِ پــدر ، دفعِ بَلا نـتـوان کرد


پُـرسی ؛ از بـنـدِ غـم ، آزاد توان کرد وطن ؟


می توان کرد ، ولی بی مـن و مـا نتوان کرد .



*اشاره به ندا آقا سلطان که تیرماه 1388،در جریان تظاهرات ضد رژیم مردم تهران ، به تیر پاسداران خمینی شهید شد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه



دیوانه ای که علیه پادشاهان و نظام پادشاهی دُرفشانی می کند!



در شرایطی که اینروزها از هر سو نداهای امیدبخشی در باره ی بایستگی یگانگی و همبستگی میان همه ی ایرانیان مخالف رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی،و تلاش برای برپایی جبهه ی همبستگی متشکل از همه ی رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم خونریز جمهوری اسلامی بگوش می رسد،در سایت "دیدگاه ها" شعری از شاعری بنام خانم "مینا اسدی" انتشار یافته است که در سال ۱۹۹۰ میلادی،یعنی بیست سال پیش سروده شده است.

خانم مینا اسدی در این شعر که "دیوانه...آموزگار...و پادشاه" نام دارد،با کینه و نفرتی چندش آور که البته به آن رنگ و روغن شعر و شاعری نیز زده شده است،تمامی پادشاهان ایران و جهان در درازنای تاریخ بشری را خونخوار و خونریز توصیف نموده است!!!


برای من البته این نکته هنوز روشن نیست که ابتکار انتشار شعری اینچنین "ضدسلطنتی" که در بیست سال پیش سروده شده و با خواندن آن لبخندی زهرآگین و رضایت آمیز بر لبان آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت نقش می بندد،با خانم مینا اسدی بوده است و یا کسی دیگر!


آنچه اما بجرات می توان گفت اینست که خانم مینا اسدی با این شعر آخوندشادکنی که علیه تمامی پادشاهان تاریخ و جهان سروده است،لابد انتظار هم دارد که مردم ایران ایشان و امثال ایشان را به عنوان آموزگار خویش برگزیده و از پی ایشان به بیراهه ای گام نهند که شباهت شگفت انگیزی به بیراهه ای دارد که دیوانگان و سادیست های خون آشامی همچون خمینی و دارو دسته ی تبهکارش با بهره گیری از ادبیاتی همانند با ادبیاتی که در این باصطلاح شعر دیده می شود،در سال ۵۷،در جریان فاجعه ی شوم و ضدایرانی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" به ایرانیان نشان دادند!


اما سی و یکسال دروغ و فریب آخوندی علیه پادشاهان و نظام پادشاهی بس است:


مردم ایران خوشبختانه دیگر از پی دیوانگانی که بیهوده می پندارند از خرد و دانش بهره ای سرشار برده اند،روان نخواهند شد!




علی اکبر رشیدی


چهارم اردیبهشت ۷۰۳۲ ایرانی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه


دل نبستن به موسوی و کروبی،

متمرکز نمودن مبارزه علیه ولی وقیح جنایتکار و شرکا!



نباید از هوش چندان سرشاری برخوردار بود تا بتوان این حقیقت را دریافت که میرحسین موسوی و مهدی کروبی،برغم مواضع ظاهری شان،نه برای خمینی خون آشام ،و نه برای حکومت و نظام خونریزی که او و شرکایی همچون موسوی و کروبی بنیان گذاردند،دیگر تره هم خُرد نمی کنند.

با این حال،دل بستن به میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای آزادی حقیقی ایران و مردم ایران از چنگ رژیم خونریز اسلامی به همان اندازه نابخردانه و نادرست است که زیر ضرب بردن این دو بجای متمرکز نمودن مبارزه علیه تمامیت رژیم جمهوری اسلامی،ولی وقیح جنایتکار و شرکا و مزدوران شان!


علی اکبر رشیدی

سوم اردیبهشت ۷۰۳۲ ایرانی

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه



آنچه مردم ایران بواقع با محمود احمدی نژاد کرده اند!



محمود احمدی نژاد در ادامه ی دروغپردازی هایش در مصاحبه با یک خبرنگار خارجی با گستاخی گفته است:

"مردم آزادانه من را انتخاب کرده اند!"

چنانچه از این جمله ی دروغ رییس جمهور تیرخلاص زن رژیم دو واژه ی "آزادانه" و "انتخاب" را حذف کنیم،آنگاه معنا و مفهوم راستین آنچه را که مردم دلیر و بپاخاسته ی ایران بواقع با وی نموده و او و دیگر گردانندگان تبهکار رژیم اشغالگر اسلامی را به ستوه آورده اند،بخوبی درخواهیم یافت!

علی اکبر رشیدی


سی و یکم فروردین ماه ۷۰۳۲ ایرانی

۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه




استقبال پرشور!!! مردم قزوین از ا.ن!


مردم خوب قزوین

با دنگ و فنگ و آیین،

محمودو دمر نمودن،

غیرت شو!!! ستودن

انگشت بهش رسوندن

آقادایی شو سوزوندن

بعد هم خوندن یکصدا:

محمودو می خوایم چه کنیمش؟

بندازیم بالا بکنی..ش!

علی اکبر رشیدی

بیست و هشتم فروردین ماه ۷۰۳۲ ایرانی


زنان "بدحجاب"

و

زلزله در ارکان اسلام !



کاظم صدیقی،امام جمعه ی موقت رژیم جنایتکار اسلامی در سیرک آخوندی موسوم به نماز جمعه در تهران ادعا کرده است که زنان "بدحجاب" موجب افزایش زلزله می شوند!

چنانچه نیک بیندیشیم،خواهیم دید که مردک خون آشام و خمینی صفت پُربیهوده نیز نمی گوید:

زنان "بدحجاب"، بزبان آخوندی،و یا همان زنان دلیر و آزاده ی ایرانی،بزبان پارسی، براستی نیز موجب افزایش زلزله می شوند،اما نه زلزله در طبیعت،بلکه زلزله در ارکان پوسیده ی اسلام و رژیم اشغالگر اسلامی!

علی اکبر رشیدی

بیست و هشتم فروردین ماه ۷۰۳۲ ایرانی

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه



اساسی ترین کار رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی!



ناگفته پیداست که در شرایطی که رژیمی دست نشانده و اشغالگر بر سرزمین کهن و ورجاوند ما فرمان می راند،اساسی ترین کاری که هر ایرانی میهن دوست و آزاده ای می تواند و باید انجام دهد،پیکار با این رژیم ضدایرانی است.

مردم ایران از نخستین روز بقدرت رسیدن رژیم جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی با مقاومت عادلانه ی خویش در برابر اشغالگران میهن مان آشکارا نشان داده اند که از عهده ی انجام این کار اساسی و وظیفه ی میهنی بخوبی برمی آیند.

اساسی ترین کاری که رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم جنایتکار اسلامی در شرایط کنونی می توانند و باید انجام دهند،همانا تلاش هدفمند،پیگیر و سازنده در راستای برپایی جبهه ی همبستگی همه ی ایرانیان مخالف با این رژیم اهریمنی بمنظور شتاب بخشیدن به فرآیند براندازی آن است.

ضمنا تداوم حاکمیت ننگین و اسارتباررژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بر میهن ما تا به امروز،بهیچ روی بدانمعنا نبوده و نیست که در فرآیند نبرد آزادیبخش و میهنی برای براندازی رژیم خونریز جمهوری اسلامی از دست کسی کاری بر نمی آید و یا اینکه تاکنون کسی نتوانسته و یا نخواسته است کاری اساسی در این راستا انجام دهد:ادعاهایی از این دست،بگونه ای آشکار رنگ و بوی زننده و مشمئزکننده ی تبلیغات و القائات وزارت اطلاعات بدنام رژیم جمهوری اسلامی را دارد.

وارون ادعاهای ناامیدکننده و آخوند شادکنی از این دست، باید گفت که اتفاقا یکی از اساسی ترین کارهایی که رهبرانی مانند شاهزاده رضا پهلوی و یا رهبران سازمان مجاهدین خلق و دیگر سازمان ها و احزاب اپوزیسین برانداز رژیم تا به امروز انجام داده و می دهند ،همانا برافراشته نگاه داشتن پرچم پرافتخار مقاومت عادلانه ی ملت بزرگ ایران در برابر گردانندگان و مزدوران رژیم اهریمنی و جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی است!

کسانی که این واقعیت را نمی بینند و یا بگونه ای آن را کتمان و یا تحریف می کنند،یا از خرد سیاسی و اجتماعی چندان بهره ای نبرده اند،و یا اینکه ریگی در کفش دارند!

علی اکبر رشیدی


بیست و هفتم فروردین ماه ۷۰۳۲ ایرانی



از طبیعت بیاموزیم

جمشید پیمان


قورباغه
قورباغه که بسیار سخن می گوید
آن را نه برای اهل فن می گوید
گوید که درین زمانه خاموش نمان
پندیست به گوش جانِ من می گوید

مـور
درلرزه نیفت چون که ره ، ویران است
شب ،تیره و سرد و سربه سر باران است
یک مور به از هزار نــوح اَت گوید ؛
پـیـروزی از آنِ پـایـداران است

خوک
در پیش کَسان،خویش سرافکنده مکن
آزاده بمان و جانِ خود ، بنده مکن
چون خوک مباش و چهره در گند نمال
پستی نگزین و خویش شرمنده مکن

سرو
دانی سر سرو از چه رو خم نشود ؟
یک ذرّه زسبز روئیش کم نشود؟
زیرا به گرو نداده دل نـزدِ خسی

از بیش و کم زمانه دَر غَم نشود

کـویـر
بشنو که چه گویَـدَت کویر از دلِ پاکــ
می سوزد و رخ نمی نماید نمناک ــ
گوید که به تَـفتـیده گی ات شادان باش
با تشنگی ات بساز و دل بِـبُـر از افلاک

رود
تا چند به دَر دوخته ای چشم امید
دل،خوش زه کرده ای به هر گفت و شنید
برخیز و چو رود رو به دریا بِـنـمای
در باور رفـتـن ات میفکن تردید

خورشید
خورشید زجانِ خود ، تو را جان بخشید
مهر از دلِ خود، تو را فـراوان بخشید
چیزی در ازاءِ بخشش اش از تو نخواست
از مایه ی جان ، بدونِ جُبران بخشید

لاله
صبحست زسربرون کن اندیشه ی خواب
از روشنی مهر ، دمی چهره مـتـاب
از دست منه فرصتِ یک روزه ی عمر

برخیز و چو لاله ، زنـدگی را دریاب

شاهین
تا سینه چو ماکیان نهی بر کفِ خاک
سهمت نشود بغیر مُشتی خاشاک
شاهین سپهر باش و پرواز گزین
چونان مگسی دور مزن بر سر تاک

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

با پچپچه های اندوه،


با گام های تنهایی...

(چند طرح از کارهای تازه ی من)



هواداری از شاهزاده رضا پهلوی،آری!

دشمنی و تبلیغات علیه سازمان مجاهدین خلق ایران،نه!

عجیب است،اما این واقعیت دردناکی ست که در میان هم میهنان ما هنوز هم کسانی یافت می شوند که به بهانه ی هواداری از شاهزاده رضا پهلوی،در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران و بویژه رهبران طراز اول این سازمان،از ادبیات تهوع آوری همانند ادبیات مورد استفاده ی گردانندگان و مزدوران رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی بهره می گیرند.

این در حالی ست که سازمان مجاهدین خلق ایران،بگواهی دوست و دشمن،یکی از سازمان های اصلی اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی می باشد.

و مهمتر اینکه،شاهزاده رضا پهلوی،به عنوان رهبری براستی خردمند و آزاداندیش،نه در گذشته،و نه در شرایط کنونی،از چنین ادبیات موهوم و سوال برانگیزی در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران و رهبران طراز نخست آن،و بطریق اولی،در ارتباط با دیگر احزاب وسازمان های اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی،بهره نگرفته و نمی گیرد.

بر عکس!

ایشان همواره و بدرستی بر بایستگی اتحاد و همبستگی میان همه ی ایرانیان مخالف رژیم جمهوری اسلامی،و بطریق اولی،همه ی احزاب و سازمان های اپوزیسیون برانداز رژیم جنایت پیشه و ضدایرانی جمهوری اسلامی تاکید نموده و خود،در راستای تحقق این ایده ی ملی و میهنی گام هایی شجاعانه، مشخص و عملی برداشته است.

تازه ترین و برجسته ترین نمونه ی تلاش عملی و ستایش برانگیز شاهزاده رضا پهلوی درزمینه تحقق ایده ی اتحاد و همبستگی میان همه ی ایرانیان مخالف رژیم جمهوری اسلامی، حضور همزمان ایشان همراه با خانم مینا احدی،از رهبران حزب کمونیست کارگری ایران، و شماری دیگر از ایرانیان مخالف رژیم که جریانات و گرایشات کمونیستی و جمهوریخواه و ... را نمایندگی می نمایند،در نشست و کنفرانس جهانی مربوط به حقوق بشر در شهر بن جمهوری فدرال آلمان در ششم فروردین ماه سالجاری می باشد.

در چنین شرایطی،ناگفته روشن است که نمی توان از یکسو مدعی هواداری از شاهزاده رضا پهلوی بود، و در همان حال،خط و سیاست دشمنانه و آخوندشادکنی را در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران و دیگر سازمان ها و احزاب اپوزیسیون برانداز رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی پیش برد که در بهترین حالت،با سیاست ها و اهداف خردمندانه ای که شاهزاده رضا پهلوی پیش برده و می برد،کمترین همسویی و قرابتی ندارد.

در شرایطی که بویژه بدنبال انتشار پیام دی ماه آقای مسعود رجوی به شاهزاده رضا پهلوی،شاهد کاهش چشمگیر حجم و دامنه ی حملات و انتقادات مرسوم از سوی اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران علیه شاهزاده رضا پهلوی و هواداران پادشاهی می باشیم، پافشاری بر سیاست دشمنی با سازمان مجاهدین خلق ایران و دیگر سازمان ها و احزاب و تشکل های اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی،ناگزیر پرسش هایی را در باره ی سرشت و اهداف راستین و پشت پرده ی کسانی که به بهانه و در پوشش هواداری از شاهزاده رضا پهلوی،مبلغ این سیاست نابخردانه و آخوندشادکن می باشند،پدید می آورد.

علی اکبر رشیدی


بیست و دوم فروردین نماه ۷۰۳۲ ایرانی

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه


ادامه ی جنایت و وحشیگری گردانندگان رژیم اسلامی


و وظیفه ی رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم !



جنایت و وحشیگری در رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی پدیده هایی نو نیستند:این رژیم اساسا بر بستر جنایت و وحشیگری شکل گرفته و بقدرت رسیده است.


گردانندگان جنایت پیشه ی رژیم اسلامی و مزدوران شان همان خون آشامان بی آزرمی هستند که در سال ۵۷ سینما رکس آبادان و مسجد کرمان را آتش زدند و صدها تن از هم میهنان بیگناه ما را در آتش کینه و نفرت دیرینه و جانورانه ی خویش از ایران و ایرانی سوزاندند و سپس با بی چشم و رویی ویژه ی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت و اربابان شان شعار دادند:" مسجد کرمان را،رکس آبادان را،شاه به آتش کشید!"


همه ی نیروهای انقلابی و کمونیست و باصطلاح ملی نیز همصدا با خمینی و دارودسته اش این شعار را تکرار نموده و این دروغ بزرگ را بخورد مردم ایران دادند،و شگفتا که تا به امروز نیز از این بابت نه تنها از هواداران پادشاهی،که حتی از همان مردمی هم که فریب این شعارها را خوردند و خمینی را برگرده ی خویش نشاندند،پوزش نخواسته اند!


به باور من،ما ایرانیان مخالف رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی در برونمرز،پابپای مسئولیت پذیری بیشتر در پیکار با رژیم جمهوری اسلامی،می بایستی هر روز چندین نامه ی سرگشاده به رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی بنویسیم و از آنان بپرسیم:


خانم ها و آقایان محترم!


رهبران گرامی اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی!


مردم ایران در پیکار برای رژیم جمهوری اسلامی،دیگر چقدر باید خون بدهند،و سران و مزدوران جنایتکار جمهوری اسلامی،در ادامه ی جنایات و وحشیگری هایشان علیه ایران و ایرانی،دیگر چقدر باید از مردم ایران قربانی بگیرند تا شما رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم که در گفتارها و پیام هایتان بدرستی و پیوسته بر بایستگی اتحاد وهمبستگی ملی همه ی ایرانیان مخالف رژیم جمهوری اسلامی تاکید می کنید،تنها به گفتار بسنده ننموده و سرانجام گام هایی عملی و مشخص در این زمینه بردارید و از راه دیدار و مذاکره با یکدیگر،راه را برای تشکیل جبهه ی همبستگی ملی متشکل از همه ی احزاب،سازمان ها،تشکل ها و شخصیت های ملی و مستقل هموار سازید؟


باید هر روز نامه ای سرگشاده به رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم جمهوری اسلامی بنویسیم و از آنان بپرسیم:


خانم ها و آقایان!


در شرایطی که شما بخوبی می دانید و آگاهید که اتحاد و همبستگی ملی ایرانیان مخالف رژیم جمهوری اسلامی پیش شرط اساسی سرنگونی این رژیم تبهکار و اشغالگر است،سرانجام به ما ایرانیان به ستوه آمده از جنایات و وحشیگری های بی پایان این رژیم ضدایرانی بگویید و توضیح بدهید که برغم گذشت سی و یکسال از هنگام بروی کارآمدن رژیم جمهوری اسلامی، براستی چه چیزی همچنان مانع از آن است که شما رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم،اعم از جمهوری خواه،هوادار پادشاهی،کمونیست،سوسیال دمکرات،انقلابی و ملی،در جبهه ای متحد و یگانه گرد آیید و از این راه به فرآیند براندازی رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی شتابی چشمگیر ببخشید؟

علی اکبر رشیدی


بیستم فروردین ماه ۷۰۳۲ ایرانی