۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

ملت بپاخاستۀ ایران

خدا و پیامبر و امامان کذایی گردانندگان رژیم آخوندی را بگریه درخواهد آورد!

دایناسور آدمخوار،آخوند جنتی،دیروز در سیرک نماز جمعه،در هراس آشکار از گسترش روزافزون دامنه ی اعتراضات مردمی علیه تمامیت رژیم خونریز و ضدایرانی جمهوری اسلامی،با اشاره به نزدیک بودن نیمه ی شعبان،که گویا روز تولد مهدی،امام مفقودالاثر شیعیان است،یاوه هایی بهم بافته و از جمله گفته است:

"نباید در این اعیاد به منظور جشن و سرور دست به کارهایی زد که حرمت ها شکسته شود و به واسطه آن خدا و ائمه اطهار ناراحت شوند".

نگرانی این دایناسور آدمخوار برای خدا و امامان کذایی اش،برای ما ایرانیان البته قابل درک است.چه،او و دیگر گردانندگان خون آشام رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی که بهتر و بیشتر از هر کس دیگری از ژرفای نفرت ملی ایرانیان از رژیم جنایتکار آخوندی و کیش اهریمنی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت آگاهی دارند،بخوبی می دانند که ملت هوشمند ایران از هر فرصت و امکانی،از جمله جشن "نیمه شعبان" برای انعکاس هرچه گسترده تر خشم و نفرت خویش از حکومت اشغالگر اسلامی و گردانندگان ضدایرانی آن،حداکثر استفاده را خواهد نمود.

مردم دلیر و بپاخاسته ی ایران،با بهره گیری از روش ها و ابتکارات گوناگون در راستای پیشبرد نبرد آزادیبخش ملی علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،از جمله با بکارگیری سلاح های دینی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت علیه آنان،چنان بلایی بر سر آخوند جنتی و دیگر گردانندگان ریز و درشت رژیم جنگ افروز و جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی خواهند آورد و "ارزش" ها و "حرمت ها"ی کذایی این دژخیمان را آنچنان لگدمال نموده و خواهند شکست که بواسطه ی آن،خدا و پیامبر و امامامان کذایی شان در روز روشن بگریه درآیند و در قبور خویش بخود بلرزند!

علی اکبر رشیدی

دهم مردادماه ۱۳۸۸

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


اطلاعیه های سازمانها،احزاب و شخصیتهای سیاسی

در محکومیت یورش وحشیانۀ مزدوران عراقی به شهر اشرف
به دریا دلان توفان آشنا
جمشید پیمان ، 9 ـ 5 ـ 1388
ای عاشقان سفر کرده در وادی های پر خطر
ای وداع گفته گان با کام و ناز
ای آب دیده شدگان در کوره های سوزان آزمایش های دشوار
ای ناخدایان کشتی های خشم بادبان ازخون
ای معیارهای سربلندی ، عـیـاران آزادگی
ای بر پاکنندگان بارو های شرف در قحطستان انسان
ای مجاهدان شهر شرف ، اشرف

اگر همه ی ابرهای جهان ، خون ببارند، بیانگر یک از صد هزار آن چه که در این سال ها بر شما رفته است ، نخواهد بود .
اگر توانمندان جهان ، آنان که سکه هایشان را با خون شما آزادگان برٌاق کرده اند ، در دالان های تاریک هزارتوی شرم ، پنهان شوند ، وقاحتشان همچنان آشکار می ماند ، باز هم گند دست و دهان آلوده به ننگشان ، مشام جهانی را می آزارد .

ای میراث داران حسین !

در این چند روز دیدیم که حرمله های روز گار ما به فرمان ابن زیاد های نوین، چگونه پیکرهایتان را تیر باران کردند. ما دیدیم که شمرهای عهد خلیفه های غاصب پسامدرن چگونه آب را از شما مضایقه کردند و فر یاد یاحسین ، یا مظلوم تان را با گلوله پاسخ دادند و بر لبهای حسین گویتان چوب کوبیدند. ما دیدیم که دهان های هل من ناصر ینصرنی تان را پر خون کردند. ، در غروب عاشورای جدید ، دیدیم که چگونه بر خیمه هایتان هجوم بردند و آنها را ویران کردند. ما پیکر های عباس و علی اکبر تان را دیدیم . ما ایستادگی ها و خروش های زینب هاتان را مشاهده کردیم . و ما دانستیم که شعار کلٌ یوم عاشورا و کلٌ ارض کربلا ، امری واقعی ، ملموس و انکار ناشدنیست . ما باور مان شد که؛ و کلٌ مجاهدین حسین . آری ، دیدیم و باورمان شد که در شهر زخم خورده ی اشرف ، هر مجاهدی یک حسین است.هر چند که هوشیاران روزگار می دانستند که هر به صفت، مجاهد خلقی ،یک حسین است که فریاد می زند اگر آزادی به خون های ما افراشته می گردد ، پس ای تیر های کین و نفرتِ دشمنان آزادی، بر ما ببارید.
ای شریف ترین ها ، ای پاک باخته ترین ها ، ای شما معنی حقیقی ایثار در کتاب فرهنگ انسان ! مرا ببخشائید ، ببخشائید به خاطر تنگ حو صلگی هایم ، به خاطر کوتاه بینی هایم ، به خاطر درجا زدن هایم در استدلال های حسابگرانه ی سود جوئی های ثمن بخسی ام ،مرا ببخشائید به خاطر قضاوت های شتابناکم ، به خاط سرزنش های احمقانه ام و دلسوزی های کاسبکارانه ام. مرا ببخشائید ، زیرا هنگامی که دیدم لشکر تحت فرمان نوری المالکی و ، البته با اشاره ی خامنه ای ، بر شما تاخت و به خاک و خونتان کشید ، در دل گفتم خوب نکردید که سالها پیش اشرف را وا ننهادید و همچون من و " من " ها به ساحل امن کوچ نکردید.
ای اشرفیان ، مرا ببخشائید که نفهمیدم شما مجاهد خلقید ، نفهمیدم که شما برای ضیافت به اشرف نرفته بودید ، نفهمیدم که شما روز نخست که پای در این راه نهادید ، پیش از هر کار از جان دست شستید و در راه جانان ، آزادی مردم ایران ، سر در کف دست نهادید . مرا ببخشائید که در سالروز فروغ جاویدان و در سالگرد کشتار همگانی زندانیان سیاسی به فرمان خمینی ، بر شما خرده گرفتم که چرا با جانتان بازی می کنید. ای مجاهدان ، ای راست قامتان در جهانی که همه را خمیده و گردن کج می خواهند ، ای کسانی که چهل و چند سال است ثابت کرده اید که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است ، ای باشرف ترین با شرف ها ، مرا ببخشید که ایده آل های شما را که همگی انسانی و به خاطر انسان هستند ، به سخره گرفتم و جاماندن ها و گریز پائی های خودم را برای شما تجویز کردم ، شمائی که مفهوم خدشه ناپذیر این کلام سعدی هستید :
من نه آن باشم که روز جنگ بینی پشت من
آن منم کانـدر مـیـانِ کشتـه هـا بینی سـری
ای پرچمداران عزت و آزادگی ، مرا ببخشائید که فکر میکردم شما هم می توانید مانند من عهد بشکنید و آزادی را فدای زنده ماندن کنید .ای مجاهدین خلق ، ای پاسداران حرمت ارزش های انسانی ! می دانم که آنچه شما کرده اید در گام نخست برای کسب آزادی و رهائی مردم ایران بوده است. میدانم که در ازای این ایثارتان از کسی چیزی نخواسته اید و نمی خواهید. من این را دیروز ، یک بار دیگر هنگامی تجربه کردم که یکی از خواهران مجاهدم که در اثر یورش وحشیانه سربازان نوری المالکی مجروح شده بود ، با صدای پر از دردش خطاب به جهانیان گفت : جانم فدای مردم ایران . آری ای شرف داران شهر شرف ، شما جاودانه می مانید ، نه برای ثبت در تاریخ ، نه برای باز گو شدن در قصه های باز ماندگان ، نه برای کسب افتخار ، آری شما جاودانه می مانید ، همچون خـورشیـد که انسان را رو شنی و زندگی ببخشید . درود بر شما ، درود بر شما روزی که زاده شدید و روزی که مفهوم انسانیت را تجسم بخشیدید و روزی که هیچ چیز را برتر از آزادی انسان ندیدید و آزادی را با هیچ چیز دیگر معامله نکردید .
-------------------------------
دیگر نوشته ها و اطلاعیه ها:
حزب توده ایران حمله نظامی به نیروهای مجاهدین خلق در عراق را محکوم می‏کند!
حزب توده ایران تهاجم نیروهای پلیس و شبه نظامی عراقی به پایگاه «اشرف» و کشتن و زخمی کردن تعداد زیادی از ساکنان پایگاه را شدیداٌ محکوم می نماید و از دولت عراق می خواهد که در چارچوب مسئولیت های بین المللی خود مانع از هرگونه برخورد خشونت آمیز با اعضاء و هواداران مجاهدین بشود. ما سازمان ملل متحد را فرا می خوانیم که بر طبق میثاق‏نامه های ژنو و قوانین بین المللی در قدم اول امنیت جانی و در مرحله بعد و بطور عاجل امر انتقال ساکنان پایگاه را به کشورهای امن با مشورت با آنان و نمایندگانشان فراهم نمایند.
بر اساس گزارش رسانه های عمومی جهان نیروهای پلیس و انتظامی عراق در روز سه شنبه 6 مردادماه با حمله به پایگاه «اشرف»، محل اسکان و اقامت 3400 تن از نیروهای وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران، سعی به اشغال و تامین کنترل کامل خود بر آن نمودند. نیروهای عراقی با استفاده از بولدورز و ماشین آلات ساختمانی سنگبن به تخریب دروازه های ورودی و دیوارهای حصار اطراف پایگاه اقدام نمودند. بر اساس اخبار موجود تعدادی از هواداران و اعضای مجاهدین که به اعتراض برخاسته و در مقابل این اقدام تحریک آمیز و خشونت آمیز مقاومت کردند، توسط نیروهای عراقی به قتل رسیده و بیش از 300 نفر از آنان زخمی شده اند.
مسئله تعیین تکلیف ساکنان پایگاه «اشرف» و سرنوشت نیروهای وابسته به سازمان مجاهدین خلق در چند سال اخیر و پس از اشغال عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین همیشه مطرح بوده است. این مسئله در ماه های اخیر و از زمان امضاء توافق نامه امنیتی بین عراق و ایالات متحده در دی ماه 1387بصورت حادتری مطرح بوده است. متاسفانه سیاست های کشورهای درگیر در این رابطه و منجمله جمهوری اسلامی ایران، دولت عراق و ایالات متحده آمریکا قبل از اینکه متوجه حل این معضل انسانی و پیدا کردن راه حلی انسانی برای این مسئله باشد، متوجه تصفیه حساب های تاریخی، پیشبرد اهداف دیپلوماتیک- سیاسی و امتیاز گیری بوده است. اعضاء و هواداران مجاهدین در این میان بیشتر به مثابه وجه المصالحه مورد توجه بوده اند.
حزب توده ایران تهاجم نیروهای پلیس و شبه نظامی عراقی به پایگاه «اشرف» و کشتن و زخمی کردن تعداد زیادی از ساکنان پایگاه را شدیداٌ محکوم می نماید و از دولت عراق می خواهد که در چارچوب مسئولیت های بین المللی خود مانع از هرگونه برخورد خشونت آمیز با اعضاء و هواداران مجاهدین بشود. ما سازمان ملل متحد را فرا می خوانیم که بر طبق میثاق‏نامه های ژنو و قوانین بین المللی در قدم اول امنیت جانی و در مرحله بعد و بطور عاجل امر انتقال ساکنان پایگاه را به کشورهای امن با مشورت با آنان و نمایندگانشان فراهم نمایند. حزب توده ایران حواستار حل معضل همه اعضاء و هواداران مجاهدین خلق ایران که در پایگاه «اشرف» گرفتار شده اند، از طریق مذاکره و به صورت انسانی و مسالمت آمیز می باشد.
کمیته مرکزی حزب توده ایران
7 مردادماه 1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

رفراندم در خیابان های ایران:

نه به جمهوری اسلامی،آری به جمهوری ایرانی!

مردم بپاخاستۀ ایران،امروز در جریان راهپیمایی و درگیری با گرازهای حکومتی در خیابان های پایتخت یکصدا شعار می دادند:استقلال،آزادی،جمهوری ایرانی!
مردم ایران جمهوری اسلامی نمی خواهند.آنان حکومت و جمهوری ایرانی می خواهند.
تظاهرات گسترده ی اعتراضی مردم ایران در این روزها، که هر یک در نوع خود، هم ارز و همسنگ رفراندم و همه پرسی است،بهترین گواه این مدعاست.
علی اکبر رشیدی
هشتم مردادماه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمهوری اسلامی در "بهشت زهرا" چال شد!
کیانوش رشیدی

دوازدهم بهمن ماه سال 1357،خمینی، خون آشام ترین جلاد در تاریخ ایران زمین، هنگامی که به ایران بازگشت، مستقیم به آرامگاه "بهشت زهرا" رفت و در آن محل در چارچوب توطئۀ شوم بهمن بر علیه ایران و ایرانی به سخنرانی پرداخت.
ده روز پس از این سخنرانی خمینی گجستک در آرامگاه "بهشت زهرا"، رژیم اشغالگر خمینی ساخته در میهن ما بر سر کار آمد و از تاریخ دوازدهم فروردین 1358، رژیم خونخوار و منحوس جمهوری اسلامی، رسما کار خود را آغاز کرد.
از عمر این رژیم خونریز، منحوس، بیگانه و اشغالگر بیش از سی سال گذشت. طی این سی سال ،مردم ایران همواره در اشکال گوناگون به مخالفت با این رژیم خونخوار پرداختند.
رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی که از روز بیست و سوم خرداد ماه سال 1388 آغاز شد، تازه ترین مخالفت مردم ایران با این رژیم اشغالگر است.
امروز، پنجشنبه هشتم مرداد ماه 1388 هزاران نفر از ایرانیان در سرزمین ما برای پاسداشت از جانباختگان این رستاخیز نوین، در جای جای سرزمین ما گرد آمدند. نقطه مرکزی این گردهمایی ها در آرامگاه"بهشت زهرا" بود.
هم میهنان آزاده پس از شرکت در این گردهمایی مرکزی، به خیابانها سرازیر شدند و شعار دادند:
" استقلال، آزادی،جمهوری ایرانی!"
و بدینوسیله به جهانیان اعلام کردند:
جمهوری اسلامی، در "بهشت زهرا"، چال شد!

کیانوش رشیدی

هشتم مرداد ماه

برگرفته از وبلاگ:کیانوش رشیدی

http://www.kianooshrashidi.blogspot.com/

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پیام شاهزاده رضا پهلوی


در مورد


شرایط مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف



۷ امرداد ماه ۱۳۸۸



هم میهنان عزیزم

بنظر می رسد گروهی از مسئولین عراقی با پشتیبانی رژیم جمهوری اسلامی،عملیاتی را برعلیه اردوگاه اشرف انجام داده اند که در این برخورد بین نیروهای عراقی و ساکنین اردوگاه، تعدادی از ایرانیان کشته و بسیاری نیز زخمی شده اند.

در این موقعیت ما باید به مسئولین عراقی یادآور شویم که هیچ انسانی را نمی توان به خاطر عقاید سیاسی و تعلقات مذهبی اش از حق انسانی و حمایت قانونی محروم کرد . مهم تر از همه، هیچ پناهنده ای را نمی توان به کشور اصلی اش مسترد کرد اگر استردادش، وی را معرض شکنجه، رفتار بی رحمانه، و مجازات های غیرقانونی و غیرانسانی قرا ر دهد و یا سرنوشتش را دادگاه هایی تعیین کنند که تابع مقررات بین المللی ناظر بر حقوق بشر و آئین دادرسی کیفری پذیرفته شده در جامعۀ بین المللی نباشند.
هم میهنانم،
با توجه به کارنامۀ سیاه سی سالۀ رژیم جمهوری اسلامی در نقض و تجاوز مستمر به حقوق بشر، و به ویژه با توجه به رفتار وحشیانه و هولناک آن نسبت به شهروندان بی گنا ه ایرا ن د ر رویدادهای اخیر ، تردید نمی توان کرد که سرنوشت مجاهدین بازگردانده شده به ایران نیز کم از سرنوشت دیگر مخالفان رژیم نخواهد بود.
با توجه به این واقعیات و چنین ملاحظات است که انتظار دارم که دولت عراق اجازه ندهد اعضای مجاهدین ساکن اردوگاه اشرف ناخواسته به رژیم جمهوری اسلامی تحویل داده شوند.
رضا پهلوی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپاس از میهن دوستی، درایت، هوشمندی و صمیمیت شاهزاده رضا پهلوی


بیانیۀ شاهزاده رضا پهلوی دردفاع از حقوق انسانی هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف که از روز سه شنبه،ششم مردادماه،مورد یورش وحشیانه ی مزدوران عراقی تحت امر خامنه ای جنایتکار قرار گرفته اند،یکبار دیگر ژرفای میهن دوستی،درایت ،هوشمندی و صمیمیت شاهزادۀ گرامی را به نمایش گذاشته و نشان از احساس مسئولیت عمیق و تعهد بی شائبۀ ایشان در دفاع از حقوق همۀ ایرانیان دارد.

کیانوش رشیدی
علی اکبر رشیدی

هشتم مردادماه ۱۳۸۸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


بیانیۀ شاهزاده رضا پهلوی


در ارتباط با یورش نیروهای عراقی به شهر اشرف!



شاهزاده رضا پهلوی در اقدامی بسیار شایسته و ستودنی در ارتباط با یورش نیروهای عراقی به شهر اشرف بیانیه ای بسیار مهم صادر نموده و در آن،بر لزوم رعایت حقوق انسانی ساکنان شهر اشرف از سوی مقامات عراقی تاکید کرد.

شاهزاده رضا پهلوی همچنین به مقامات عراقی در باره ی خطراتی که اعضای سازمان مجاهدین خلق را در صورت استرداد آنان به رژیم آخوندی تهدید می کند،هشدار داد.

متن انگلیسی بیانیۀ شاهزاده رضا پهلوی هم اکنون در وبلاگ رسمی ایشان قابل دسترسی است.

امید که ابتکاراتی شایسته از این دست،راهگشای تشکیل جبهه ای متحد از همه ی نیروها،احزاب و سازمان ها ی اپوزیسیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی باشد.

درود و سپاس بیکران بر شاهزاده ی دلیر،میهن دوست و خردمند ما!

علی اکبر رشیدی

هشتم مردادماه ۱۳۸۸

------------------------------------------------------

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

ادامه ی جنایات وحشیانه ی مزدوران عراقی علیه ایرانیان در شهر اشرف!


باید بر تراژدی بی سابقه ای که در شهر اشرف جریان دارد،و بر ایستادگی مظلومانۀ زنان و مردان دلیر مجاهد خلق که در رویارویی با مزدوران آدمکش عراقی جز مهر بیکران به میهن و مردم و باور به پیروزی نهایی مردم ایران بر رژیم اشغالگر آخوندی،سلاح دیگری ندارند،خون گریست.
درود بیکران بر قهرمانان مجاهد خلق!
ننگ و نفرین بر آنانی که به بهانه ی اختلاف دیدگاه با مجاهدین خلق،در باره ی جنایات مزدوران عراقی علیه هم میهنان ما در اشرف سکوت اختیار کرده اند!
علی اکبر رشیدی
هفتم مردادماه ۱۳۸۸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

نامۀ سرگشاده به رهبران احزاب و سازمان های اپوزیسیون رژیم آخوندی

در ارتباط با یورش وحشیانه ی نیروهای عراقی به شهر اشرف!

خانم ها و آقایان ،

با درود.

چنانکه آگاهید،نیروهای نظامی،امنیتی و پلیس عراقی،در راستای انتقام گیری از شکست آشکار رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در برابر جنبش آزادیخواهانۀ مردم ایران، و در چارچوب توافقات ننگین و ضدایرانی میان رژیم خونریز جمهوری اسلامی و دولت عراق،با زیرپا گذاشتن ابتدایی ترین موازین و قوانین شناخته شدۀ بین المللی،از امروز حملات وحشیانه ای را علیه هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف آغاز نموده،تنی چند از آنان را بقتل رسانده،شمار زیادی را زخمی ساخته و برخی از آنان را ربوده و به نقاطی نامعلوم انتقال داده اند.

ناگفته پیداست که با این یورش وحشیانه و ضدانسانی، که بی تردید با سفارش مستقیم گردانندگان خون آشام رژیم جمهوری اسلامی انجام گرفته و هردم بر دامنه و شدت آن افزوده می شود،جان هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف عراق در معرض خطری بس جدی قرار گرفته است.

بمانند یک ایرانی مخالف رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی از شما می خواهم که ضمن محکوم نمودن قاطعانه ی یورش وحشیانه ی نیروهای عراقی به هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف عراق،هر آنچه را که در توان دارید،برای پایان دادن به این یورش وحشیانه و نجات جان هم میهنان بیدفاع ما که اینک در محاصره ی کامل نیروهای مهاجم و سرکوبگر عراقی قرار دارند،انجام دهید.

با احترام

علی اکبر رشیدی

ششم مردادماه ۱۳۸۸

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامۀ سرگشاده به شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی

در ارتباط با یورش وحشیانۀ نیروهای عراقی به شهر اشرف!

سروران گرامی،

با درود.

چنانکه آگاهی دارید،نیروهای نظامی،امنیتی و پلیس عراقی،در راستای انتقام گیری از شکست آشکار رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در برابر جنبش آزادیخواهانۀ مردم ایران، و در چارچوب توافقات ننگین و ضدایرانی میان رژیم خونریز جمهوری اسلامی و دولت عراق،با زیرپا گذاشتن ابتدایی ترین موازین و قوانین شناخته شدۀ بین المللی،از امروز حملات وحشیانه ای را علیه هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف آغاز نموده،تنی چند از آنان را بقتل رسانده،شمار زیادی را زخمی ساخته و برخی از آنان را ربوده و به نقاطی نامعلوم انتقال داده اند.

ناگفته پیداست که با این یورش وحشیانه و ضدانسانی، که بی تردید با سفارش مستقیم گردانندگان خون آشام رژیم جمهوری اسلامی انجام گرفته و هردم بر دامنه و شدت آن افزوده می شود،جان هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف عراق در معرض خطری بس جدی قرار گرفته است.

به مانند یک ایرانی هوادار پادشاهی، از شما سروران گرامی می خواهم که در چارچوب دفاع از آزادی،دمکراسی،حقوق بشر و حقوق یکایک هم میهنان شریف و آزاده ی ما در درون و برون از مرز، از جایگاه والا، نفوذ و اعتبار شناخته شدۀ ملی و جهانی خویش بهره گرفته و هر آنچه را که در توان دارید،برای پایان دادن به این یورش وحشیانه و نجات جان هم میهنان بیدفاع ما در شهر اشرف عراق انجام دهید.

با احترام

علی اکبر رشیدی

ششم مردادماه ۱۳۸۸

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توطئه ی رژیم آخوندی علیه ساکنان شهر اشرف را محکوم کنیم!
رژیم جنایتکار آخوندی انتقام شکست فاحش خویش از جنبش سراسری مردم ایران در داخل کشور را از مجاهدین خلق در شهر اشرف می گیرد.
مزدوران پلید و سگان هار رژیم آخوندی در پوشش پلیس و نیروهای امنیتی رژیم عراق به حملات وحشیانه علیه ساکنان دلیر اشرف دست زده،شمار بسیاری را زخمی نموده و چند تن از رزمندگان مجاهد خلق را ربوده اند.
بر همه ی ایرانیان آزاده است که صدای پشتیبانی خود از هم میهنان مجاهد خویش را بگوش جهانیان برسانند و توطئه ی شوم سران خون آشام رژیم آخوندی برای قتل عام ساکنان اشرف را قاطعانه محکوم نمایند.

علی اکبر رشیدی
ششم مردادماه ۱۳۸۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با من بخوان ای یار!

با من بخوان ای یار،

از جنبش و پیکار،

از وحشت دشمن،

از ملت بیدار،

با من بگو از کی،

این خانه ویران شد،

وین میهن جاوید،

دربند دیوان شد،

با من بخوان از گل،

از شبنم و پونه،

از لذت دیدار،

بوی خوش خونه،

با من بخوان از مهر،

از نغمه ی شادی،

از مرگ اهریمن،

از جشن آزادی.

علی اکبر رشیدی

ششم مردادماه ۱۳۸۸

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

تازه ترین شکرخوری دژخیم مرتضوی در باره ی ایرانیان دربند


دژخیم خون آشام،سعید مرتضوی،در تازه ترین شکرخوری اش در باره ی ایرانیان دربند که در جریان خیزش سراسری ملت ایران دستگیر شده و هم اکنون در سیاهچال ها و شکنجه گاه های مخوف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بسر می برند،با گستاخی ویژه ی جنایت پیشگان خمینی صفت،مدعی شده است که "بازداشتی های باقی مانده جزو معترضین نیستند،بلکه اغتشاشگرند"!!!
در پاسخ به این حرامزاده ی خون آشام و جانی بالفطره که همچون خمینی گوربگور شده و ولی وقیح یکدست،تشنه به خون ما ایرانیان است و هیچ شبی را بدون آشامیدن خون ایرانیان به صبح نمی رساند،،تنها بدان بسنده می کنم که بگویم:
کنون بگذار کاین دیو ستمکار
حرامی زاده ی بیشرم بدکار
به توپ و تانک و زندانش بنازد
چنین دیوانه وار بر ما بتازد
خوشا روزی که این دژخیم بیشرم
بچنگ ملت ایران ببینیم
مجازاتش کنیم آن سان که باید
سپس بر قبر ناپاکش برینیم!
علی اکبر رشیدی
ششم مردادماه ۱۳۸۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

عزل و نصب های جدید در دولت کودتا،

و رسوایی جنایتکارانی که هیچ عددی نیستند!

آخوند مکلای خمینی صفت،محمد حسین صفار هرندی،وزیر جنایتکار ارشاد اسلامی رژیم آخوندی،در یک رسوایی و سرافکندگی تاریخی دیگر برای خود و دیگر گردانندگان رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،استعفای کتبی خویش از پست وزارت ارشاد اسلامی را به رییس جمهور تیرخلاص زن رژیم آخوندی تسلیم کرده و از این راه،یکبار دیگر ابعاد و دامنه ی گسترده ی بحران مرگباری را به نمایش گذاشت که سراپای رژیم اشغالگر و پابگور آخوندی را فراگرفته است.

متن استعفای کتبی وزیر جنایتکار ارشاد اسلامی رژیم آخوندی در شرایطی انتشار می یابد که پاسدار محمود احمدی نژاد،بدنبال برکنار نمودن او و اژه ای، وزیر خون آشام اطلاعات،و سپس آگاه شدن از پیامدهای دراماتیک شکرخوری شتابزده ی خویش برای آینده ی دولت کودتایی و پوشالی خود بگونه ای مضحک به گردانندگان دفتر کذایی ریاست جمهوری دستور داد که با صدور اطلاعیه ای،خبر عزل وزیر ارشاد اسلامی رژیم را تکذیب نمایند.

موضوع از این قرار است که با برکنار شدن وزرای اطلاعات و ارشاد اسلامی رژیم آخوندی،دولت کودتایی پاسدار احمدی نژاد،دیگر از حدنصاب لازم برای ادامه ی موجودیت ننگین خویش برخوردار نبوده و برای ادامه ی فعالیت ناچار است که دوباره از مجلس شورای رژیم آخوندی رای اعتماد بگیرد.کوتوله ی سیاسی رژیم اما بهتر از هر کسی می داند که در شرایط تشدید گسترده ی جنگ گرگ ها در راس و بدنه ی لرزان رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی،گرفتن رای اعتماد از مجلس شورای رژیم آخوندی برای او عملا بهمان اندازه ناشدنی است که دیدن پشت گوش های دراز خویش!

در چنین اوضاع و احوال فضاحت باری است که رییس جمهور تیرخلاص زن رژیم،برغم عربده کشی های پیوسته در باره ی اقتدار خود و رژیم پوشالی و دولت کودتایی خویش،ناچار می شود آنچه را که در عالم بدمستی بالا آورده بود،در نهایت فلاکت و درماندگی، دوباره نوش جان نماید!

در این میان،توجه به پستی و زبونی جانورانی همچون وزیر جنایتکار ارشاد اسلامی رژیم،این نوچگان و دست پروردگان خمینی خون آشام،بسا آموزنده است.

صفار هرندی در استعفانامه ی خویش چنان اعترافی کرده است که بهتر و گویاتر از میلیون ها مقاله که علیه او و دیگر آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت گرداننده ی رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی نوشته شود،ژرفای فرومایگی و حقارت این دریوزگان بی آزرم را به نمایش می گذارد.

این جانور خمینی صفت و ذوب شده در مکتب وقاحت در استعفانامۀ خویش خطاب به رییس جمهور رژیم آخوندی از جمله نوشته است:

"در پی ابلاغ شفاهی حکم جنابعالی مبنی بر برکناری اینجانب و معرفی سرپرست وزارت‌خانه که خبر آن روی شبکه ویژه خبری دولت و دیگر سایت‌های اطلاع‌رسانی منعکس شد، خرسند شدم که شانه‌های ضعیفم از زیر بار مسئولیت سنگین این امانت بزرگ رها شده است، اما گویا محظور از نصاب افتادن دولت، موجب توقف این حکم گردید...اکنون با تأسف از قضایای اخیر که موجب وهن دولت محترم شد، بی‌اعتنا به اخبار حاشیه‌ای، ابلاغ نخست را جدی گرفته و خود را فارغ از مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌دانم و از فردا در وزارت‌خانه حضور نخواهم یافت. با این همه در برابر این تقدیر که در هشت روز باقیمانده از عمر دولت نهم، از نام و آبروی این بنده کوچک خدا و سرباز ولایت امر،‌ به قدر یک "عدد " بهره گرفته شود،‌ تسلیم و راضی‌ام."

این جنایتکار بی آبروی خمینی صفت بزبان کثیف آخوندی آشکارا اعتراف می کند که او و امثال او در پیشگاه ولی نعمتان و استادان اعظم خویش عددی بیش نیستند.

تا آنجا که به ملت دلیر و بپاخاسته ی ایران که برای سرنگونی رژیم جنایت پیشه و خونریز آخوندی در تمامیت آن می رزمد،مربوط می شود،باید گفت که در نگاه ایرانیان، فرومایگانی همچون وزیر ارشاد برکنارشده ی رژیم آخوندی و دیگر گردانندگان ریز و درشت این رژیم ضدایرانی و پابگور هیج عددی نیستند!

خیزش سراسری ایرانیان علیه تمامیت رژیم جنگ افروز و ضدایرانی جمهوری اسلامی این حقیقت را به بهترین و زیباترین نحو در برابر دیدگان شگفت زده ی جامعه ی جهانی به نمایش گذاشته است.

علی اکبر رشیدی

پنجم مردادماه ۱۳۸۸

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

میخ آخر پاسدار احمدی نژاد بر تابوت دولت کودتایی خود!

پاسدار احمدی نژاد با برکناری دو وزیر کابینه اش عملا میخ آخر را بر تابوت دولت کودتایی خود کوبید،زیرا اکنون این دولت برای ادامه ی کار خود نیازمند گرفتن رای اعتماد دوباره از مجلس شورای رژیم آخوندی است.

مردم ایران که بدون آنهم دولت احمدی نژاد و اساسا رژیم آخوندی را همواره غیرقانونی می دانستند،اینک هرگونه فعالیت دولت جنایتکار احمدی نژاد را رسما غیرقانونی می دانند.

علی اکبر رشیدی

چهارم مرداد ماه ۱۳۸۸

-------------------------------------------

وقتی کوتوله ی سیاسی به سیم آخر می زند!

پاسدار آدمخوار،محمود احمدی نژاد،پس از دهن کجی آشکار به ولی وقیح رژیم در ارتباط با برگماری دوباره ی رحیم مشایی،امروز از یکسو دو وزیر کلیدی کابینه اش را برکنار نمود و از سویی دیگر علی کردان،مهره ی سوخته و آبروباخته را دوباره به کابینه وارد کرد.

کوتوله ی سیاسی جنایت پیشه با این اقدامات آشکارا ثابت کرده که بمعنای دقیق کلمه به سیم آخر زده و با ولی وقیح رژیم نیز درافتاده است.

رییس جمهور خون آشام رژیم اشغالگر آخوندی که پشتش به آخوند مصباح یزدی گرم است و تا همین دیروز اصرار داشت که نقش ملیجک ولی وقیح رژیم را بازی کند، با این دهن کجی های آشکار به ولی وقیح جنایتکار، ظاهرا باید از شرکت در مراسم تحلیف قطع امید کرده باشد.چه،در غیر اینصورت نمی توانست با نادیده گرفتن این ضرب المثل معروف که می گوید:" گذر پوست روزی به دباغ خانه می افتد!"این نکته ی مهم را از یاد ببرد که قرار است حکم کذایی تنفیذش را نه از دست استاد اعظم خویش،یعنی آخوند مصباح یزدی،بلکه از دست ولی وقیح جنایتکار رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی دریافت کند!

شاید هم قرار باشد که تا پیش از برگزاری مراسم کذایی تحلیف،ولی وقیح یکدست رژیم دراز شود و عمر ننگینش را به آخوند مصباح یزدی و باند آدمخوار وی بدهد!

در این میان یک نکته کاملا قطعی است و آن اینکه، رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی بمعنای دقیق کلمه در سراشیبی سرنگونی قرار گرفته و در آینده ای بسیار نزدیک اثری از آثار آن و گردانندگان جنایتکار و خمینی صفتش در مهین اهورایی ما برجای نخواهد ماند!

علی اکبر رشیدی

چهارم مرداد ماه ۱۳۸۸

-----------------------------------------------

ترانه سرایان،
آواز خوانان و موسیقی دانان میهن جاودانی ما ایران!

نوشته ی:کیانوش رشیدی



بانوی موسیقی ایرانی،خانم مرضیه!
شاه ماهی موسیقی پاپ ایران،خانم گوگوش!
بانوی احساس و عشق،خانم حمیرا!
بانوی "بند 209"، خانم مرجان!
بانوی شیفتۀ ایران و مردمانش،خانم شیفته!
نوش آفرینِ ترانه های ایرانی،بانو نوش آفرین!
بانوی رامشگر،رامش!
ترانه سرای میهن دوست و خوش صدا،خانم "تنها"!
صدای مخملی ایران، آقای داریوش!
صدای خلیج همیشگی فارس، آقای ابی!
صدای گرم و اهریمن ستیز، آقای شاهرخ!
سراینده و نوازشگرِ مردم و میهن، آقای ایرج جنتی عطایی!
درویش دریادل و "مولانا" خوان پرآوازه، آقای امیر آرام!
آواز خوان جاودانۀ "غروب و مدرسۀ کلاغها"، آقای منوچهر سخایی!
سرایندۀ مهر و شادی ،آقای شادمهر عقیلی!
آهنگساز برجسته و سمبل ایستادگی هنر ملی در برابر رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،آقای محمد شمس!
آهنگساز و نوازندۀ گرامی، آقای "آندرانیک"!
و دیگر ترانه سرایان،آوازخوانان و موسیقی دانان بزرگ میهن!

درود بر شما!

سی سال است که شما هنرمندان گرامی مردم و میهن ما، با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی مبارزه می کنید.

سی سال است که شما فریاد دادخواهی و آزادیخواهی مردم ایران را با سروده ها، آهنگ ها و آوازهای پرشورتان به گوش ایرانیان و دیگر مردمان در سراسر گیتی می رسانید.

سی سال است که مردم ایران با حضور خویش در کنسرت هایتان در چهارگوشه ی جهان همراه و هماوا با شما می سرایند، در وصف میهن می خوانند،و در آرزوی فرارسیدن روز خجستۀ آزادی ایران و ایرانی شادی می کنند.

هنرمندان گرامی!

دیروز در بیش از یکصد و بیست نقطۀ جهان، ایرانیان و مردمان دیگر کشورها همبستگی شکوهمند خویش با مبارزات و رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشتند.

اینک هنگام آن فرا رسیده است که شما گرامیان، از هنرمندان سرشناس جهان بخواهید که کنسرت های همبستگی با مردم ایران برپا کنند.

از بانو"مادونا"، بانو"باربارا استرایسند"، بانو"کایلی مینوگ"، آقای "بون جووی"،آقای"کریس د برگ" و بسیاری دیگر از هنرمندان و چهره های نامدار موسیقی جهان درخواست کنید تا با برگزاری کنسرت های خویش در استادیوم های بزرگ ورزشی در سرتاسر جهان ، این مکان ها را به میدان های اعلام همبستگی جهانی با رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تبدیل کنند.

این هنرمندان در گذشته ای نه چندان دور،با کنسرت های جهانی خویش و اعلام همبستگی با مبارزات مردمان "قاره سیاه"، صدای نفرت خویش از حکومت آپارتاید در آفریقای جنوبی را به گوش جهانیان رساندند.

هنرمندان گرامی!
همانند همۀ ایرانیان عمیقا براین باورم که شما توان انجام چنین کار بزرگی را دارید.

با احترام

هم میهن شما

کیانوش رشیدی
چهارم مرداد ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت

برگرفته از وبلاگ:کیانوش رشیدی

http://www.kianooshrashidi.blogspot.com/

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

گنجی و گنجی ها با ما هستند،ولی از ما نیستند!

اکبر گنجی،پاسدار خط امامی "دیروز" و "دمکرات" و "اصلاح طلب" امروز،در دومین روز از اعتصاب غذای شماری از ایرانیان در نیویورک،ظاهرا بنام مردم ایران،اما در واقع بکام رژیم دست نشانده ی جمهوری اسلامی و گردانندگان آن، یکبار دیگر تاکید کرده است که با هرگونه تحریم رژیم اشغالگر آخوندی مخالف است.

این در حالی ست که مردم ستمدیده ی ایران از جامعه ی جهانی،بویژه از دولت های باختری،سازمان ملل متحد و اتحادیه ی اروپا بدرستی انتظار داشته و دارند که در مناسبات خویش با رژیم جنایتکار و ضدایرانی جمهوری اسلامی ـ که اتفاقا گنجی و گنجی ها از پایه گذاران سپاه پاسداران جنایتکارش بوده اند ـ سرانجام،سیاست رسوا و ننگین مبتنی بر مماشات و زدوبند را بکناری نهاده و با اتخاذ سیاستی روشن و فاطع در مقابل گردانندگان خون آشام این رژیم خونریز و جنگ افروز،از جمله از راه اعمال تحریمهای گسترده ی سیاسی،اقتصادی و نظامی علیه این رژیم،گامی عملی در راستای پشتیبانی از خیزش نوین مردم ایران علیه تمامیت رژیم پلید آخوندی بردارند.

در چنین شرایطی،خودداری از استفاده ی هوشمندانه ی ما از مهره هایی همچون گنجی، که امروزه به هر دلیل تلاش دارند خود را با جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران علیه رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی همراه و همسو نشان دهند،بهمان اندازه نادرست،زیانبار و نابخردانه خواهد بود که، از یاد بردن این حقیقت و آموزه ی شگرف که گنجی و گنجی ها اگرچه امروز با ما هستند،ولی هرگز از ما نبوده و نیستند!

علی اکبر رشیدی

دوم مردادماه ۱۳۸۸

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

استارت برگزاری رفراندم برای تعیین تکلیف رژیم اشغالگر آخوندی زده شد!

با تازه ترین سخنان محمد خاتمی در باره ی لزوم برگزاری رفراندم بمنظور تعیین تکلیف دولت کودتایی پاسدار احمدی نژاد،عملا استارت برگزاری رفراندم در باره ی تعیین تکلیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی زده شده است!

هرچند مردم ایران از دیرباز،و بویژه در جریان خیزش نوین و سرتاسری خویش علیه تمامیت رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی، تکلیف این رژیم ضدایرانی و گردانندگان و مزدوران جنایت پیشه ی آن را کاملا مشخص نموده و به این رژیم اهریمنی بچشم یک جنازه ی پوسیده و متعفن ضدتاریخی می نگرند،اما اینک بیش از هر گاه دیگری هنگام آن فرا رسیده است که برای صدور جواز مرگ و خاکسپاری رسمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، رفراندمی زیر نظر سازمان ملل متحد و دیگر مجامع و سازمان های معتبر بین المللی برگزار گردد.

ناگفته روشن است که برگزاری چنین رفراندمی بهترین تضمین برای پرهیز از خونریزی و جنگ داخلی، و یگانه شانس برای گردانندگان و مزدوران جنایتکار و خون آشام رژیم خونریز و بدنام آخوندی برای در امان ماندن از آتش خشم و انتقام ملت بزرگ و زجردیده ای خواهد بود که بخون یکایک گردانندگان و مزدوران آدمخوار رژیم جهل و جنون آخوندی تشنه است.

این دیگر با ولی وقیح یکدست و سایر گردانندگان رژیم خونریز جمهوری اسلامی است که از این واپسین بخت و شانسی که مردم ایران و جامعه ی جهانی برای انتقال مسالمت آمیز قدرت سیاسی در اختیارشان می گذارند، بهره گیرند و یا از آن روی گردانند!

نقدا با اطمینان می توان گفت که یکی از شعارهای اصلی ایرانیان در تظاهرات و گردهمایی های بزرگی که قرار است فردا،سی ام تیرماه،در سراسر ایران برگزار گردد،شعار "رفراندم،رفراندم،این است شعار مردم!" خواهد بود!

علی اکبر رشیدی

۲۹ تیرماه ۱۳۸۸

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تابستان داغ ۸۸

و

واپسین بهار رژیم اشغالگر آخوندی!

جنبشی که در واپسین روزهای بهار ۸۸ به بهانه ی اعتراض به تقلبات گسترده ی گردانندگان رژیم اشغالگر آخوندی در جریان نمایش انتخابات ریاست جمهوری آغاز گشت، برای هیچکس در درون و برون از مرزهای میهن مان جای تردیدی در باره ی این حقیقت باقی نگذاشت که فصل پیروزی مردم ایران و آغاز پایان عمر نکبت بار رژیم دست نشانده و ضدایرانی جمهوری اسلامی،بگونه ای بازگشت ناپذیر فرارسیده است.

جنبش و خیزش نوین ملی و سراسری ایرانیان که برغم تهدیدها و رجزخوانی های ولی وقیح و دیگر گردانندگان رژیم جنایتکار آخوندی، در ابعادی گسترده،با ژرفشی چشمگیر،و با شتابی فزاینده،در تمامی روزها و شب های یکماه و اندی گذشته ادامه یافته است،بروشنی گواه این واقعیت است که جنگ آزادیبخش سی ساله ی مردم ایران علیه رژیم اشغالگر آخوندی به مرحله ای اساسا نوین گام گذاشته و می رود تا در آینده ای بسیار نزدیک طومار ننگین و اهریمنی رژیم پوشالی جمهوری اسلامی را که در زمستان سیاه ۱۳۵۷ با یاری مستقیم قدرت های بیگانه برسرکار آمد،یکسره درهم بپیچد و انسان ایرانی را از چنگال خونریز پلیدترین و وحشی ترین آدمخواران و دشمنانی که ایران زمین بخود دیده است،آزاد سازد.
در این میان،نه عجز و لابه ها و تهدیدهای جنون آمیز و مرگبار ولی وقیح یکدست رژیم،نه سرکوبگری ها و افزایش دامنه ی بگیر و ببندها علیه مردمی که بگونه ای کاملا مسالمت آمیز به بیان اعتراض ها و خواسته هایشان پرداخته و هنوز مسلح نشده اند،نه یاوه گویی ها و دروغپردازی های سیستماتیک گردانندگان و مزدوران رژیم آخوندی که در مقیاسی باورنکردنی، در راستای پیشبرد جنگ کثیف روانی علیه مردم ایران بکارگرفته می شود،و نه حتی تمسک مذبوحانه ی سران خون آشام رژیم آخوندی به اسلام و خدا و پیامبر و امامان متعدد و رنگارنگ این دین وارداتی و تحمیلی نتوانسته است سرسوزنی از نفرت ملی و همگانی ایرانیان از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و گردانندگان و مزدوران آن کاسته و در عزم جزم مردم ایران در زمینه ی سرنگونی این رژیم دست نشانده،ضدایرانی،جنگ افروز و تروریست پرور اندک خللی وارد سازد.
مردم ایران در جریان خیزش نوین و سراسری خود،ضمن بهره گیری از همه ی امکانات و پتانسیل های نهفته در جامعه ی امروزین ایران،و نیز با بکارگیری ابتکارات و ابداع روش های نوین مبارزه،از جمله با بکارگیری سلاح نماز جمعه علیه اهریمنان بدکیشی که سی سال آزگار نماز تهوع آور جمعه را بر ایران و ایرانی تحمیل کردند،آشکارا این واقعیت شگرف را به نمایش گذاشتند که از چنان درجه ای از هوشمندی،خرد و درایت برخوردارند که برپایه ی آن می توانند دشمنان و اشغالگران ایران زمین را با سلاح خود آنان بزانو در آورده و دچار استیصال سازند.

شرکت آگاهانه و هوشمندانه ی میلیون ها تن از ایرانیان آزاده و مخالف رژیم جمهوری اسلامی در نماز جمعه ی بیست و ششم تیرماه در تهران، که در جریان آن، ایرانیان و بویژه دختران و پسران دلیر ایرانی قوانین و قواعد اسارتبار دین واپسگرا،وارداتی و تحمیلی اسلام را آشکارا به سخره گرفته و بگونه ای بس زیبا و عبرت انگیز زیرپا گذاشتند،ضمن آفرینش نقطه ی عطفی نوین در فرایند سرنگونی محتوم رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،برای کمتر کسی در ایران و جهان جای تردیدی در این باره باقی گذاشت که ایرانیان در اکثریت عظیم خویش،برغم تظاهر به وفاداری به دین واپسگرای اسلام، که بزور شمشیر و تازیانه ی تازیان وحشی و بیابانگرد بر نیاکان فرزانه و دلیر ما تحمیل گشت،هیچگاه به این کیش ضدایرانی باور نداشته اند!

این واقعیات آشکار و انکارناشدنی،در کنار فاکتورهایی همچون دلاوری ها ی شیرزنان و کوهمردان ایرانی که بی هیچ هراسی به مصاف اشغالگران تادندان مسلح آخوندی، اعم از سگان پاسدار و بسیجی و لباس شخصی و ... می روند و با ایستادگی و شجاعت تحسین برانگیز خویش لرزه بر اندام ناپاک این آدمخواران و اشغالگران خمینی صفت انداخته و خواب را بر چشمان خون گرفته و دریده ی ولی وقیح و شرکایش حرام می سازند،و نیز شدت گرفتن جنگ گرگ ها و تشدید اختلافات و کشمش های درونی باندهای حکومتی که اینک حتی در تشدید فزاینده و ناگزیر اختلافات و سگ دعواهای میان گردانندگان خونخوار باند جناتکار حکومتی موسوم به "اصولگرا" که از جمله بر سر انتصاب "رحیم مشایی" از سوی پاسدار احمدی نژاد بجان هم افتاده اند،تبارز یافته است،و سرانجام برخوردازی خیزش نوین مردم ایران از پشتیبانی نسبی جامعه ی جهانی،نشانه هایی قاطع و امیدبخش از سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در آینده ای بسیار نزدیک بدست می دهد.

از هم اکنون با اطمینان می توان گفت که تابستان گرم ۱۳۸۸ بی هیچ تردیدی داغ یکسال دیگر فرمانروایی اسارتبار رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بر میهن ما را بر دل ولی وقیح و دیگر گردانندگان این رژیم اهریمنی و متحدان جهانی آن خواهد گذاشت.

رژیم جمهوری اسلامی، بمانند رژیم دست نشانده ای که در زمستان سرد و خونین ۵۷ ،و بر بستر توطئه ی شوم موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" بر سرکار آمد،آرزوی دیدن بهار ۸۹ را بگور خواهد برد.

مردم ایران عزم جزم دارند که این رژیم اهریمنی و اشغالگر را، اگر نه در همین تابستان و یا پاییز،دستکم در زمستان امسال،در سی و یکمین سالگرد نحس بروی کار آمدن این رژیم اهریمنی،و در جریان خانه تکانی پیش از فرارسیدن نوروز و بهار ۱۳۸۹ از صفحه ی روزگار محو سازند!

پیام روشن این خانه تکانی ملی در قالب شعارهایی همچون "مرگ بر دیکتاتور"،"مرگ بر خامنه ای" و "آزادی،آزادی" نه تنها به گوش دوستان ملت ایران رسیده،بلکه همچنین در قالب شعارهایی کوبنده و رسا همچون "مرگ بر روسیه" و "مرگ بر چین" گوش متحدان دیرینه ی رژیم جنایتکار آخوندی را نیز "نوازش" داده است...

علی اکبر رشیدی

۲۹ تیرماه ۱۳۸۸

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

ایمان بیاوریم به آغاز فصل پیروزی!

نامه ی زبونانه ی دژخیم فیروزآبادی،سرکرده ی خون آشام ستادکل نیروهای مسلح رژیم جنایتکار آخوندی به "امام زمان"،که عوامفریبی و فرومایگی در سطرسطر آن موج می زند،صرفنظر از اینکه با چه انگیزه و هدف شومی نوشته شده باشد،نشانه ای روشن و انکارناشدنی از ناتوانی و درماندگی مطلق رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی و گردانندگان آدمخوار آن بدست می دهد.
نامه ی فضاحت بار فیروزآبادی به "امام زمان" که با دستانی خون آلود و لرزان،و در زیرفشار فزاینده و خردکننده ی خیزش ملی ایرانیان بر علیه حکومت اشغالگر آخوندی و گردانندگان آدمخوار و خمینی صفت آن نوشته شده است،آشکارا نشان می دهد که با آغاز خیزش نوین و سراسری ایرانیان برعلیه رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی،زمان،بگونه ای بازگشت ناپذیر بسود ما ایرانیان،و بر علیه رژیم جنایتکار و دست نشانده ی آخوندی عمل می کند و دیگر نه "امام زمان" و نه هیچ "امام" دیگری قادر نخواهند بود که حکومت شیاطین خمینی صفت را از سرنوشت محتوم و سرانجام فضاحت باری که زمین و زمان و آسمان و مردم دلیر ایران برایش رقم زده اند،برهانند!
ایمان بیاوریم به آغاز فصل پیروزی مردم ایران بر اشغالگران خمینی صفت...
ایمان بیاوریم به آغاز فصل شکست و احتضار اهریمن و رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی...

علی اکبر رشیدی
۲۱ تیرماه ۱۳۸۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"مهدی جان" هم هیچ غلطی نمی تواند بکند!
کیانوش رشیدی
سرلشگرِ دامدار فیروز آبادی، که یکی از پزشکان ویژۀ خامنه ای می باشد، در نامه ای به "مهدی جان" که بیش از یک هزاره است در چاهی فرو رفته، "رنج نامه" ای نوشته است.
در این "رنج نامه" که فیروز آبادی گمان می کند، برای او "گنج نامه" ای خواهد شد، از دست مردم ایران که یکپارچه بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بپا خاسته است، شکایت برد.
به این دامپزشک باید گفت:
یک-تو بهتر است بروی خامنه ایِ در حالِ موت را مداوا کنی!
دو-خامنه ای که زنده است و رژیمی تا بدندان مسلح دارد، در مقابل رستاخیز نوین مردم ایران نتوانسته است هیچ غلطی بکند، چه رسد به "مهدی جان"، که هیچ کس نمی داند در کدام گوری است!
سه- مردم ایران تکلیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را یکسره خواهند کرد ومطمئن باش "مهدی جانِ" تو هم هیچ غلطی نمی تواند بکند!
کیانوش رشیدی
بیست و یکم تیرماه
دوازدهم ژوئیه 2009
برگرفته از وبلاگ:کیانوش رشیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اندرز و پيشنهاد 
به مجلس خبرگان نظام
 

مسعود رجوى - 20تير 1388

به: رياست و اعضاى مجلس خبرگان 
والسّلام على من اتّبع الهدى


با سلام به آقايانى كه در خبرگان رهبرى جلوس فرموده و به پاسدارى از جوهره و جانمايه نظام ولايتفقيه اشتغال داريد. مخاطب قرار دادن حضرات براى اين‌جانب بسيار دردناك و پر صعوبت است چرا كه مجلس خبرگان در اين رژيم نماد غصب و سرقت حق حاكميت مردم ايران و از اينرو مصداق بارز مغضوب عليهم از جانب خلق و خالق است. ليكن اميد است در بحبوحه قيام ملت، برخى آقايان صداى انقلاب نوين مردم را شنيده باشند. 


مطمئنا همه حضرات در شرايط و سن و سالى هستيد كه مانند حقير به ياد مىآوريد كه مجلس خبرگان، از اساس محصول خيانت خمينى به مردم ايران و خلف وعده او درباره تشكيل مجلس موسسان با انتخاب آزاد ملت ايران است. 


از جانب مردم ايران و نسل انقلاب (انقلاب ضدسلطنتى) كه خمينى را به قدرت رساند و براى او فرش خون گسترد سخن مى‌گويم، از جانب محكومان به اعدام، از جانب شكنجه شدگان، از جانب زندانيان سياسى و همه آنها كه حاصل رنج و خون آنها براى آزادى را خمينى ربود و ولايتش را در نهادى نامشروع به نام خبرگان، نهادينه كرد. 


اما هدف از تحرير اين سطور، طعن و لعن نيست. هدف من يك اندرز و دو پيشنهاد است، هرچند بيم آن دارم كه به مصداق آيه شريفه «لاّ تحبّون النّاصحين» نصحيت كنندگان را خوش نداريد. 
با اين‌همه، از بابت اتمام حجت و ثبت در سينه تاريخ، بهعنوان اندرز درباره «استبداد زير پرده دين» كه تعبير پدر طالقانى است، به عرض مىرسانم: باور كنيد كه آب از سر اين رژيم و سلطنت مطلقه دينى، هم‌چون سلطنت شاهنشاهى، گذشته و بهتر است آقايان در فكر كاستن از بار تقصيرات خود در محضر عدل الهى و پيشگاه ملت ايران باشند و بدنامى و نفرت و انزجار بيشتر بهجان نخرند. 


پيشنهاد اين است كه: با توجه به حكم اخير آقاى منتظرى درباره عزل تلويحى خامنهاى، كه تالى تلو حجاج‌بن يوسف در روزگار ماست، براى ممانعت از خونريزى و بغى و فساد هر چه بيشتر از سوى نامبرده: 
اولاً-با تشكيل جلسه فوقالعاده خبرگان، خامنهاى را بركنار و موقتاً آقاى منتظرى را كه اعلم همه شمايان است، جايگزين كنيد تا مقدمات انتخابات آزاد تحت نظارت بينالمللى براساس اصل حاكميت مردم ايران فراهم شود. 
ثانياً-پس از اتخاذ اين تصميم، بلادرنگ مجلس خبرگان را منحل كنيد و آن را از دامان خود و روحانيت معاصر بزداييد. 
همه شما به‌خوبى مى‌دانيد كه براساس معيارها و قانون خودتان، خامنهاى هرگز و هيچ‌گاه در سطح و جايگاه مرجعيت و ولايت نبوده است. موسوى اردبيلى در نماز جمعه دوم تيرماه 1368، سه هفته پس از مرگ خمينى، به صراحت خاطرنشان كرد كه علت انتخاب خامنهاى بهعنوان ولىفقيه از سوى خبرگان، ترس از مجاهدين و ارتش آزادىبخش ملى ايران و مبادرت كردن آنها بهعمليات ديگرى مانند فروغ جاويدان بوده است. او گفت: «دوستان مىترسيدند و مىلرزيدند، دشمنان هم خيلى اميدوار بودند به چنين روزى» كه همه مسئولين نظام بهزودى «تكه و پاره شوند». 


رفسنجانى هم در نماز جمعه هفتم آذر 1376 درباره عنوان مرجعيت براى خامنهاى تصريح كرد: «شماها همه يادتان است كه دورانى كه (بحث) مرجعيت بود من سخنرانى نكردم. درباره مرجعيت ايشان هيچ نگفتم و هيچكس از من چيزى نشنيده. شايد هم باعث تعجب شماها باشد كه چرا فلانى حرف نمى‌زند. خيليها هم از من مى‌پرسيدند، ولى من نخواستم بگويم چرا؟ … 
من مى‌دانستم ايشان راضى نيست مرجع بشود. يقين داشتم كه ايشان مخالف است». 


فضيحت به حدى بود كه خامنهاى سرانجام از دعوى مرجعيت عقب نشست و به معرفى خود بهعنوان مرجع شيعيان خارج از ايران اكتفا كرد و به خواندن «درس خارج» روى آورد… 
اما اگر آقايان درباره جايگزينى موقت منتظرى، از اين نظر مشكل داشته باشند كه با حرف صريح خمينى مبنى بر فقدان طاقت و لياقت و سادهلوحى منتظرى، چه بايد كرد؟ و به‌خصوص اگر نامه خمينى به منتظرى در ششم فروردين 1368 را راهبند مى‌دانيد كه نوشته بود منتظرى در ”هيچ كار سياسى“ نبايد دخالت كند؛ توجه شما را به نامه 8فروردين1368 خود خمينى جلب مى‌كنم كه نوشته است: «در اسلام، مصلحت نظام، مقدم بر هرچيز است» ! 
ملاحظه مىفرماييد كه در شريعت خمينى هيچ چيزى مانع آن‌چه شما بخواهيد براى نجات خود انجام بدهيد، وجود ندارد. 
با آرزوى توفيق براى پذيرش رأى و حاكميت مردم ايران و جلب رضايت خلق و خالق
مسعود رجوى
20تير
1388

برگرفته از سایت:مجاهدین خق
http://www.mojahedin.org/pages/index.aspx
-------------------------------------------------------