۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه





سفرها و پیام ها!


(در حاشیه ی سفرهای اخیر شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی)



330_UK.jpg


سخنراني رئيس جمهور برگزيده مقاومت در پارلمان آلمان



شاهزاده رضا پهلوی در پی دیداری تاریخی از مجلس عوام انگلستان و سخنرانی برای نمایندگان این مجلس،در گفتگویی با رادیو فردا از ضرورت براه اندازی" یک پروژه مشترک ملی، كه گسترده‌ترين نيروهای سياسی كشور را در يک هدف مشترک دربرگیرد" ،سخن گفت و همزمان رهبران دولت های باختری و اصولا جامعه ی جهانی را به پشتیبانی از جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران در راه براندازی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی فرا خواند.


شاهزاده رضا پهلوی همچنین در گفتگویی با بخش فارسی رادیو اسراییل نیز که بطور زنده پخش می شد،یکبار دیگر بر مواضع روشن و اصولی خود در این پیوند پای فشرد و ضمن تاکید بر ضرورت برپایی یک ائتلاف فراگیر سیاسی با شرکت همه ی احزاب،سازمان ها و نیروهای اپوزیسیون برانداز رژیم خونریز جمهوری اسلامی،به گشایش امکانات و دریچه هایی نوین در پهنه ی ملی و بین المللی در راستای برچیدن رژیم واپسگرای جمهوری اسلامی اشاره نمود.


سفر تاریخی شاهزاده رضا پهلوی به انگلستان،بعنوان یکی از برجسته ترین و مطرح ترین رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم آخوندی، عملا با سفر تاریخی و بسیار مهم خانم مریم رجوی،بعنوان یکی دیگر از برجسته ترین و مطرح ترین رهبران اپوزیسیون برانداز رژیم آخوندی به آلمان همزمان گشت.


خانم مریم رجوی در جریان سفر خویش به برلین که نخستین سفر ایشان به آلمان می باشد درپارلمان این کشور در برلین سخنرانی نموده و در جریان آن یکبار دیگر رهبران دولت های باختری و اصولا جامعه ی جهانی را به اعمال قاطعیت بیشتر برعلیه رژیم واپسگرا،خونریز،جنگ افروز و تروریست پرور جمهوری اسلامی فراخواند.


نکات مشترک در میان مواضع اعلام شده از سوی شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی،بعنوان دو تن از برجسته ترین رهبران اپوزیسیون بسیار است، که از آن میان می توان به نکات زیر اشاره نمود:


۱ـ تاکید بر ضرورت اتحاد وهمبستگی میان همه ی ایرانیان خواهان براندازی رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی

۲ـ فراخوان از رهبران دولت های باختری و اصولا جامعه ی جهانی برای پشتیبانی از جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران در راه برچیدن رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی


۳ـ فراخوان از رهبران دولت های باختری و اصولا جامعه ی جهانی برای پایان دادن به سیاست ننگین و ضدایرانی بندوبست با سران تبهکار رژیم آخوندی


۴ـو سرانجام، فراخوان از رهبران دولت های باختری و اصولا جامعه ی جهانی برای اتخاذ یک سیاست قاطع علیه رژیم
آخوندی،آنهم نه تنها بواسطه ی جنون هسته ای و تروریسم دولتی سران این رژیم،بلکه همچنین بدلیل نقض پیوسته،سیستماتیک و آشکار حقوق بشر از سوی این رژیم در میهن دربند ما،ایران.


شوربختانه برغم تاکیدهای مکرر و پیوسته ی شاهزاده رضا پهلوی و سازمان مجاهدین خلق ایران بر بایستگی برپایی یک جبهه و یا ائتلاف فراگیر سیاسی با مشارکت همه ی احزاب و سازمان های اپوزیسیون برانداز رژیم جنایتکار آخوندی،این مهم
تاکنون تحقق نیافته است.


واقعیت تلخ و دردناک اینست که بهمان میزان که جنبش آزادیبخش میهن دربند ما از نبود چنین همبستگی و ائتلاف در صفوف اپوزیسیون برانداز رژیم آخوندی،و در وهله ی نخست میان نیروهای هوادار پادشاهی و سازمان مجاهدین خلق ایران، آسیب و زیان دیده و می بیند،رژیم دست نشانده و انگلیس ساخته ی آخوندی از آن سود برده و می برد!


من در این نوشته سر آن ندارم که به چرایی وجود این واقعیت تلخ و دردناک بپردازم.

بجای آن اما مایلم بر آرزوی دیرینه ی خود دایر بر شکل گرفتن یک جبهه و ائتلاف فراگیر سیاسی با مشارکت همه ی احزاب و سازمان های اپوزیسیون راستین رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی،و در وهله ی نخست،نیروهای هوادار پادشاهی و سازمان مجاهدین خلق ایران تاکید کنم و آشکارا اعلام نمایم که در آرزوی رسیدن روزی که در آن شاهزاده رضا پهلوی و یاران او در راستای برپایی چنین ائتلافی با رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران بر سر میز مذاکره بنشینند،ثانیه شماری می کنم.


تا کور شود هر آن که نتواند دید!

۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه










تازه ترین افتضاح رییس جمهور رژیم آخوندی



در ارتباط با اسراییل!










پاسدار احمدی نژاد،رییس جمهور تیرخلاص زن رژیم آخوندی،امروز در جریان بازدید از نمایشگاه مطبوعات آخوندی،ضمن ببار آوردن یک افتضاح آشکار به کشف تازه ای نایل آمد و ادعا کرد:
"بيش از صد سال است که رژيم صهيونيستي بشريت را با مشکل مواجه کرده و باعث ايجاد تبعيض و اختلاف ميان ملت ها شده است."!!!
پاسدار احمدی نژاد در حالی به این کشف داهیانه نائل آمده است که حتی کودکان دبستانی نیز می دانند که دولت اسراییل در سال ۱۹۴۸ میلادی،یعنی ۶۰ سال پیش تاسیس شده است!
احمدی نژاد آدمخوار که رییس جمهور سوگلی " صلح طلبان" وطنی و فرنگی،و در پیشاپیش آنان مزدوران توده ای ـ اکثریتی و جانوران پااندازی همچون هوشنگ امیراحمدی می باشد،در جریان همین بازدید با اشاره به"جنایات صهیونیست ها علیه مردم فلسطین" مدعی شد:
" اصل ظلم رفتني است و يک روز دست ملت فلسطين گلوي آنها را خواهد فشرد و بايد آنها پاسخگوي اعمال ننگين خود باشند."
این که مردم فلسطین با صهیونیست ها چگونه رفتاری خواهند داشت،البته و صدالبته مربوط به خود فلسطینیان وصهیونیست هاست،و این مسئله اصولا مسئله ی ایران و ایرانی نبوده و نیست!
مسئله ی دیروز و امروز ما ایرانیان تنها و تنها یکی است،و آن همانا یافتن راهی برای سرنگونی هرچه زودتر رژیم اشغالگر و ضدایرانی آخوندی است!
مردم ایران که از مظالم و جنایات پیوسته و فزاینده ی آخوندهای بی دین و ایمان و ملیجک هایی همچون احمدی نژاد بستوه آمده اند، در آینده ای بسیار نزدیک گلوی یکایک این جنایتکاران و جرثومه های فساد را خواهند فشرد و آنان را به همان جایی خواهند فرستاد که عرب نی انداخت،تازه اگر بخت یارشان باشد و در جریان سرنگونی رژیم بدست میلیون ها ایرانی داغدار و خشمگینی که عزیزان و جگرگوشه های شان بدست این جنایتکاران انگلیسی تبار و شرکای توده ای ـ اکثریتی شان بقتل رسیده اند، گرفتار نشوند، و با کمک اربابان انگلیسی خود بتوانند فرصتی برای فرار بزرگ پیدا نمایند!!


________________________________________




ما که می دانستیم!




آرم سیک ها که خمینی خون آشام پرچم ننگین جمهوری اسلامی را به آن مزین ساخت!

سایت حکومتی "تابناک" متعلق به پاسدار سبزعلی(محسن) رضایی،سرکرده ی پیشین سپاه پاسداران جنایتکار رژیم در گزارشی زیر نام "واقعه ای که شگفتی همگان را برانگیخت " بنقل از"چهندر شکهر"، یکی از هندوهای جیره خوار رژیم آخوندی که بتازگی به تهران سفر کرده است، خبر داد:
"هرچند امروز می‌گویند که تنها بايد مسلمانان به مكه بروند، اما خود گرونانک، رئیس فرقه سیک‌ها، در چند قرن پیش، به حج و از آنجا به ترکیه، ایران و تا کرمان هم رفته است. امروزه در ترکیه، لوح یادبود سنگی هست که به سفر گرونانک از حج به قونیه اشاره می‌کند."
گردانندگان شیاد سایت حکومتی تابناک که خود را بکوچه ی علی چپ زده و باصطلاح از شنیدن این خبر ابراز شگفتی می کنند،ظاهرا از یاد برده اند که امام نابکارشان خمینی خون آشام خود از تخم و ترکه ی همین سیک ها بوده و پدربزرگش بدستور دولت استعماری انگلستان خود را نه تنها مسلمان،که "سید" نیز جا زده است!
سال ها پیش،یکی از روحانیون آزاده و پارسا بنام آقای احمدعلی مصباح که از جوروستم خمینی و آل منحوس خمینی ایران را ترک گفت و در آلمان رحل اقامت درافکند و در همین کشور نیز چشم برجهان فروبست و نفرتش از آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت تا بدان حد بود که وصیت کرد تا هنگامی که رژیم جنایتکار و ضدایرانی جمهوری اسلامی در ایران برسر قدرت است،پیکر بیجانش را به ایران نبرند،ضمن افشای حقه بازی ها و دغلکاری های خمینی و باند آدمکش و راهزن تحت فرمان وی،شجره ی سیکی این آخوند پلید را افشا نمود.جنایتکار شیادی که بنام اسلام،نه تنها بسیاری از غیرمسلمانان،که مسلمانان را نیز دسته دسته به جوخه های اعدام سپرده و یا فرمان قتل شان را از راه شکنجه های وحشیانه صادر نمود.
شادروان احمدعلی مصباح در همین ارتباط در یکی از آثارش،ضمن تاکید بر این نکته که فراماسون خمینی با الهام از آرم آبا واجدادی خویش یعنی آرم سیکها پرچم رژیم جمهوری اسلامی را به نقش خرچنگ مزین ساخته است، اشاره نموده بود که البته پدربزرگ سیک خمینی خون آشام مانند هر کس دیگری می توانست از آیین آبا و اجدادی خویش روی گردانیده و به دین اسلام بگرود. اما اینکه چگونه یک سیک حقه باز همچون پدربزرگ ملعون خمینی ملعون توانست "سید" شود،این دیگر معمایی است که پاسخش را تنها سرویس های جاسوسی انگلستان،یعنی ارباب خمینی و همدستان تبهکارش می دانند!
کوتاه سخن!
اعترافات "چهندر شکهر" خمینی صفت که چغندر و شکر رژیم آخوندی را خورده و پس از عمری سکوت اکنون اعتراف می کند که رییس سیک ها نیز در زمان خود حاجی شده است،شگفتی هرکس را هم که برانگیزد،شگفتی ما ایرانیان را که ازدیرباز با حقه بازی های آخوندجماعت،آنهم از نوع خمینی صفت آن آشنا هستیم،ابدا برنمی انگیزد!چه، ما ایرانیان بخوبی می دانستیم و می دانیم که حکایت خمینی و آخوندهای معمم و مکلای همدست وی حکایت همان خرسی است که شخصی در باره اش از دوستش پرسید:خرس گیاهخوار است یا گوشتخوار؟دوستش پاسخ داد:از این جانور هر چه بگویی برمی آید!

__________________________________




مچ گیری!





رسانه های همگانی آخوندی: موشک سجیل دوهزار کیلومتر برد دارد
ـ دوهزار کیلومتر که خوب است، دو میلیون کیلومتر هم که برد داشته باشد،هیچ غلطی نمی توانید بکنید:رژیم منحوس تان بزودی رفتنی است!
"تابناک" پاسداررضایی:آزمایش نسل جدید موشک زمین به زمین در ایران
ـ نه تنها این آزمایشات مسخره،بلکه هیچ معجزه ای نیز نخواهد توانست نسل کثیف شما دایناسورهای خمینی صفت و انگلیسی تبار را از انقراض حتمی و قریب الوقوع نجات بخشد!
شیخک شیاد،فراماسون محمد خاتمی جلاد: تغییرات اساسی در بنیاد باران
ـ برای خیانت های بزرگتر به ایرانی و ایران!
پاسدار احمدی نژاد: ماموریت داریم کشورمان را بسازیم
ـ لابد منظورت کشور انگلستان است،وگرنه ایران را که به دستور اربابان تان به ویرانه بدل ساخته اید!
محسن آرمین،از سرکردگان باند موسوم به اصلاح طلب: خاتمی،بهترین گزینه در شرایط کنونی
ـ بهترین گزینه، یا بهترین گوزینه،و یا بهترین بوزینه؟!
سایت تابناک پاسدار رضایی: مجلس[آخوندی] عصاره ی فضایل ملت است
ـ عصاره ی فضایل ملت نه،بلکه عصاره ی فضولات ملتی که چشم دیدن شما تبهکاران را ندارد و با تمام توان در راه براندازی تان می رزمد!
مطبوعات آخوندی: آخوند سیدجواد مدرسی مرد
ـ و پس از سقط شدن یکراست در شب نشینی جهنم حضور یافت.گفته می شود که همه ی خمینی صفتانی که تاکنون بدرک واصل شده اند،در هنگام ورود آخوند مدرسی به جهنم بصف شده و یکصدا شعار می دادند:صل علی محمد،یار امام خوش آمد!
کوسه ی رفسنجان: برخورد با احزاب و مطبوعات سم مهلک است
ـ کوسه ی رسماجانی فراموش کرد تصریح نماید که منظورش احزاب و مطبوعات حکومتی و پیرامون حکومت از قماش دارالتجاره ی نهضت آزادی بسرکردگی آبراهام یزدی است!
هنرپیشه ی توده ای،گلشیفته ی فراهانی:ایران بهترین جا برای زندگی
ـ لابد بویژه در آغوش گرم و نرم آخوندهای جنایتکاری که در تمامی این سال های سیاه برای مردم ایران و هنرمندان راستین و آزاده ی میهنمان، مزدوران توده ای از قماش تو و پدرت را حلواحلوا کرده اند!
سایت ساواماساخته ی" پیک نت"،به گردانندگی علیرضا خدایی مزدور: لولوی میرحسین موسوی برای ترساندن رهبر و موتلفه
ـ و عروسک بزک شده ی خاتمی جنایتکار برای فریب دگرباره ی مردم ایران!
سایت ساواماساخته ی "راه توده" به گردانندگی علیرضا خدایی: حرف رسمی نیروی چپ و دمکرات چه باید باشد؟
ـ بزعم مزدور پلید و زهواردررفته ای مانند تو و همپالگی های توده ای ات در درون و برونمرز،تنها و تنها پشتیبانی از رژیم جهل و جنایت آخوندی!در غیر اینصورت می شود چپ روی!
ـ پاسدار احمدی نژاد: موشک جدید ایرانی در راه است
ـ اولا،این موشک و دیگر موشک ها ی روسی و کره ای و چینی بهمان اندازه ایرانی است که تو و سیدعلی گدا وافوری و خمینی خون آشام و خاتمی و رفسنجانی و دیگر سران رژیم انگلیسی تان ایرانی تشریف دارید!
دوما،موشک های آمریکایی هم برای گوشمالی دادن تو و دیگر سران رژیم آخوندی در راهند!
پاسدار احمدی نژاد،به بهانه ی روز ۱۶ آذر: یک روز حتما به دانشگاه خواهم رفت
ـ در همه جای دنیا اول به دانشگاه می روند،بعد رییس جمهور می شوند.در ایران اشغال شده اما ، با کمک امدادهای غیبی از لژهای فراماسونری در لندن،اول رییس جمهور می شوند،بعد به دانشگاه می روند!


______________________________________

۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه





مزدوران جنایتکار توده ای،



گردانندگان و پشتیبانان رژیم اشغالگرآخوندی!



Bild001_edited von mehrdad_nikzad2.



علیرضا خدایی،از سران حزب خائن توده،وگرداننده ی سایت های ساواماساخته ی "پیک نت" و "راه توده" در لابلای خاطرات کذایی و ملال آور خویش که آنها را زیر نام "یادمانده ها" در ورق پاره ی "راه توده" منتشر می کند،اعترافی را از گاوگندچاله دهان گشادش بالا آورده است که آشکارا بر ادعای درست و همیشگی ایرانیان آزاده و میهن دوست مخالف رژیم دست نشانده ی آخوندی دائر بر اینکه عوامل آشکار و پنهان حزب خائن توده رژیم جنایتکار آخوندی را اداره می کنند،مهر تایید می گذارد!

علیرضا خدایی که از مزدوران بنام و شناخته شده ی رژیم آخوندی در برونمرز است و در بسیاری از جنایات رژیم آخوندی علیه ایران و ایرانیان،از جمله دستگیری، شکنجه و اعدام نظامیان میهندوست مرتبط با کودتای نافرجام نوژه در تیرماه سال ۱۳۵۹ دست داشته و همدستی او با سربازان گمنام امام زمان خمینی خون آشام در زمینه ی شناسایی و دستگیری ایرانیان مخالف رژیم زبانزد همگان است،و اینروزها،همچون یک جاسوس و مزدور فرومایه و زهواردررفته و درمانده می کوشد نقش کاریکاتور مضحک و ملال آور استاد نابکارش کیانوری را بازی کند، در "یادمانده ها" ی واماندگی خویش از جمله چنین اعتراف می کند:


"...فردای روزی که حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و همان روزی که دفتر نخست وزیر را منفجر کردند ما کیانوری را دیدیم. درباره انفجار حزب جمهوری اسلامی واقعا پریشان شده بود. گفت "ضربه سنگینی به انقلاب زده شد و خودمان هم در این جنایت تلفات دادیم." توضیح بیشتری نداد و ما هم نپرسیدیم زیرا از قبل می دانستیم برخی معاونان و کار بدستان وزارتخانه ها که در آن انفجار کشته شدند توده ای بودند..."

(علیرضا خدایی ـ ورق پاره ی اینترنتی ساواماساخته ی "راه توده"،شماره ۱۹۶،ششم اکتبر ۲۰۰۸)


گرچه علیرضا خدایی از آن"معاونان و کار بدستان وزارتخانه ها"ی رژیم آخوندی که "توده ای بودند"،نامی نمی برد،اما در ادامه اعتراف دیگری نیز می کند که بسیار قابل توجه است.وی می گوید:


"من شاید 2 یا 3 ساعت بعد از انفجار نخست وزیری کیانوری را در همان ساختمان ؟ کُخ که برای تان گفتم دیدم. هیجان زده وارد آن آپارتمان و اتاق کوچک کیانوری شدم و او مبهوت پشت میز کوچکش در اتاق بسیار کوچکی که داشت نشسته بود و رادیو مثل همیشه باز بود تا خبرها و یا مذاکرات مجلس را بشنود. من تا رسیدم گفتم فاجعه دوم اتفاق افتاد. کیانوری ... آهسته گفت:
«این یکی جبران می شود. آن یکی فاجعه بود.» و بعد نمی دانم براساس چه شناخت مستقیم و یا غیر مستقیمی چند بار گفت: "طفلک این باهنر، چقدر چهره نجیب و شریفی داشت...""(همانجا)


روشن است که چهره ی "باهنر" معدوم و "برادر" فراماسون و خمینی صفت او "رجایی" ،بهمان اندازه نجیب!!! و شریف!!! بود که سیمای کریه و چندش آور برادران فراماسون و همکیش و همریش آنان ،اسدالله لاجوردی و محمود احمدی نژاد!


معتا و مفهوم پاسخ کیانوری فرومایه به علیرضا خدایی مزدور چیزی نبوده و نیست جز این که هرچند باهنر معدوم و جانورانی همچون او نیز توده ای بودند و بهلاکت رسیدن این خون آشامان خمینی صفت طبعا زیان های معینی را متوجه این حزب معلوم الحال ساخته است،اما سران حزب توده عوامل پنهان دیگری نیز داشته و دارند که جایگزین این جنایتکاران توده ای در پست های کلیدی رژیم آخوندی نمایند!


هرگاه این اعترافات ساده و روشن علیرضا خدایی را در کنار جولان دادن آزادانه ی سران و عوامل آشکار و پنهان حزب خائن توده ،از محمدعلی عمویی گرفته تا گردانندگان بسیاری از تشکل ها و روزنامه ها و نشریات،از جمله ورق پاره ی توده ای موسوم به "سرمایه" در ایران تحت اشغال رژیم آخوندی بگذاریم،و نیز از یاد نبریم که رژیم جنایتکار آخوندی پابپای آزاد گذاشتن دست مزدوران توده ای و شرکای اکثریتی آنان،هیچگونه فعالیت علنی هواداران اپوزیسیون برانداز رژیم،از هواداران مجاهدین خلق گرفته تا کمونیست ها و نیروهای هوادار پادشاهی و ... را برنمی تابد و با اعتراضات مردمی تنها با زبان سرکوب و گلوله و زندان و شکنجه سخن می گوید،آنگاه تصویر روشن تری از این واقعیت مسلم در دست خواهیم داشت که امروزه نیز مزدوران جنایتکار توده ای رژیم خونریز و جنگ افروز آخوندی را می گردانند.


و درست بدین خاطر است که گردانندگان حزب خائن توده در درون و برونمرز از هر راه ممکن،از جمله در پوشش مزورانه ی "مخالفت با تهاجم نظامی احتمالی آمریکا و متحدین آن به ایران"!!!(بخوان رژیم آخوندی!) کوشیده و می کوشند تا از سرنگونی این رژیم خونریز جلوگیری نموده و چند صباحی هم که شده بر عمر نکبت بار آن بیفزایند!


کوتاه سخن!

پشتیبانی گردانندگان حزب معلوم الحال و وطنفروش توده از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و آخوندهای جنایتکار و خمینی صفت از قماش خاتمی در واقعیت امر پشتیبانی از خویش و حکومت خویش است!

بهوش باشیم و مزدوران توده ای و اکثریتی و دیگر گماشتگان آشکار و پنهان رژیم آخوندی در درون و برونمرز را شناسایی،افشا و رسوا کنیم!

------------------------------------------------



رذالت را بود معیار این شیخ

جمشید پیمان



شنیدم شاعری اهل فضائل


بکوشیده برای حل مشکل


قلم بگشاده از باب نصیحت


گشوده بار دیگر سفره ی دل


ز راه پند و اندرز این هشیوار


به گوش شیخ خوانده از رسائل


به یاد آورده او را عهد ماضی


کشانده شیخ را زاسفل به سافل


زهر دوری مثالی گفته او را


ز اسکندر،زنوشروان ، زهرقل


*****************


کنون گویم که ای مرد خردمند


بود سعی تو در این کار باطل


توقع داری ای پاکیزه طینت


به راه آری مگر این شیخ غافل ؟


زنی میخ نصیحت بر تن سنگ


زنی نقشی برآب ای مرد عامل


نگیرد شیخ پندی از زمانه


نبندد بر نصیحت های تو دل


نباشد ساده این شیخ سیه رو


سوی نیکی نگردد هیچ مایل


نه ازخشم خدا ترسد نه از خلق


نه از دوزخ ، نه از آن هول هایل


رذالت را بود معیار این شیخ


وقاحت پیش او گردیده خاجل !


بود عمامه او را آلت کار


تو میگوئی که ؛عمامه فروهل


به هر حرفش بود صد مکر و حیله


ز هرکارش بود صد فتنه حاصل


به یک لحظه هزاران رنگ گیرد


ازاو یک دم نباید گشت غافل


بلنباند حرام عالمی را


کند در هر مکان غصب منزل


بود کارش فریب خلق و خالق


شود قرآن ورا ام الوسایل


سپوزد او چه نامحرم چه محرم


به یک آیه بسازد حل مشکل !


نباشد تازه کار این شیخ ناکس


تجارب دارد از عهد اوایل


نه توحید و نبوت می شناسد


نه باشد بر امامت هیچ مایل


قیام خلق باشد چاره ی کار


نه اشعار لطیف و نظم شاکل


چو برخیزد زجا این خلق عاصی


زند اندر جبینش مهر باطل



نوزدهم نوامبر ۲۰۰۸

۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه


از کارهای نقاشی من:



anvar 5 207 von Ihnen.



anvar 5 208 von Ihnen.




anvar 4 204 von Ihnen.



anvar 4 043 von Ihnen.



anvar 4 064 von Ihnen.



anvar 4 071 von Ihnen.



anvar 4 040 von Ihnen.



7_edited von Ihnen.



anvar 4 053 von Ihnen.



anvar 4 066 von Ihnen.



anvar 4 058 von Ihnen.


anvar 4 061 von Ihnen.



anvar 4 054 von Ihnen.



anvar 4 069 von Ihnen.



anvar 4 052 von Ihnen.



anvar 4 062 von Ihnen.



anvar 4 068 von Ihnen.



anvar 4 073 von Ihnen.



anvar 5 209 von Ihnen.


-----------------------------------------------------------------

۱۳۸۷ آبان ۲۶, یکشنبه






اسناد سخن می گویند!(۲)


حمید احمدی(ناخدا انور) وعلیرضا خدایی،

بازجویان و شکنجه گران دیروز،

خاطره نویسان!!! امروز!



حمید احمدی،معروف به ناخدا انور،از سران پیشین حزب خائن توده است که امروزه برای ادامه ی خیانت کاری های گذشته اش،در انجمنی موسوم به "انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران" در برلین سنگر گرفته و از این سنگر دروغ های زهرآگینی را که در مکتب رسوا و ننگین حزب معلوم الحال توده ازبر کرده است،بسوی ایرانیان شلیک می کند!

حمید احمدی که از گردانندگان شبکه ی جاسوسی و مخفی حزب توده در سال های پیش و پس از فاجعه ی بهمن ۱۳۵۷ بوده و در شناسایی،لودادن و دستگیری نظامیان دلیر و میهن دوست مرتبط با کودتای نوژه نقشی مستقیم داشت و بواسطه ی یدک کشیدن مقام مشاور نظامی ابوالحسن بنی صدر،نخستین رییس جمهور خمینی خون آشام،در پیشبرد جنایتکارانه ی جنگ ضدمیهنی ایران و عراق نیز مسئولیت مستقیم داشته و می بایستی در این ارتباط به مردم ایران پاسخگو باشد،در سال ۱۳۶۴،در دوران اقامت در افغانستان تحت اشغال شوروی،و در دورانی که عضو کمیته ی مرکزی حزب خائن توده بود و همراه با علیرضا خدایی و محمد حقیقت(با نام مستعار کریم) مسئولیت تشکیلات حزب توده در افغانستان را برعهده داشت و در این راستا با مقامات امنیتی حکومت دست نشانده ی شوروی در افغانستان و نیز با مستشاران نظامی و امنیتی شوروی در افغانستان همکاری تنگاتنگ داشت،از جمله به بازجویی از یکی از ایرانیانی پرداخت که جهت برقراری پیوند میان یکی از سران اقوام بلوچ میهن ما و حکومت وقت افغانستان،و نیز فراهم ساختن زمینه برای انجام مذاکره میان شماری ازسران اقوام بلوچ ایرانی در حال نبرد با رژیم آخوندی و دولت وقت افغانستان ،وارد این کشور شد.

این فرد ایرانی ـ که من بدلایل امنیتی و از آنجا که از موقعیت و مواضع کنونی وی آگاهی ندارم ،از بردن نامش خودداری می کنم ـ پس از بازداشت از سوی مقامات امنیتی رژیم دست نشانده ی شوروی در افغانستان،در آغاز از سوی حمید احمدی(ناخدا انور دیروز و مدیر کنونی "انجمن من درآوردی تاریخ شفاهی ایران در برلین) مورد بازجویی قرار گرفت و سپس برای تکمیل بازجویی به کابل اعزام گشته و در آنجا، پس از انتقال به زندان پلچرخی کابل، از سوی علیرضا خدایی،مسئول وقت حزب توده در افغانستان،و گرداننده ی کنونی سایت های ساواماساخته ی "پیک نت" و "راه توده" مورد شکنجه و بازجویی قرار گرفت.

علیرضا خدایی که همچون همپالگی خود، حمید احمدی، تجربه ی بازجویی و شکنجه ی نظامیان دلیر و آزاده ی مرتبط با کودتای نافرجام نوژه را در پرونده ی ننگین سیاه کاری ها و خیانت های بیشمار خویش داشت، در جریان بازجویی مستقیم از این فرد ایرانی در زندان مخوف پلچرخی در کابل،درآغاز وی را کاملا لخت نمود و سپس به بازجویی از وی پرداخت!

آنچه در این میان قابل توجه است،ارائه ی پیشنهاد انتقال فرد ایرانی بازداشت شده به مرکز(کابل) با هدف تخلیه ی اطلاعاتی او، از سوی حمید احمدی(ناخدا انور دیروز و مدیر کنونی "انجمن من درآوردی تاریخ شفاهی ایران در برلین) می باشد که معنا و مفهومی جز شکنجه ی فرد ایرانی بازداشت شده برای بدست آوردن اطلاعات نداشته است!

آنچه در زیر می خوانید،متن کامل این بازجویی،همراه با جمع بندی نهایی آن زیر نام "نظریه" است که به دستخط و امضای"انور" ـ که همان دکتر!!! حمید احمدی ومدیر کنونی "انجمن من درآوردی تاریخ شفاهی ایران در برلین) امروز،و"ناخدا انور" و عضو پیشین کمیته ی مرکزی حزب خائن توده می باشد ـ مزین!!! گشته است!

این نمونه ی کوچک اما مستند،در کنار دهها نمونه ی دیگر،بروشنی نقاب از چهره ی جانوران شکنجه گری همچون علیرضا خدایی و حمید احمدی برمی دارد که اینروزها مذبوحانه می کوشند خود را دمکرات منش!!!وانساندوست جابزنند!

و اینک متن کامل بازجویی مورد اشاره با خط و امضای دکتر!!!حمید احمدی(ناخدا انور) ، "مدیر انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران ":


anvar 2 037 von Ihnen.


anvar 2 022 von Ihnen.


anvar 2 026 von Ihnen.


anvar 2 027 von Ihnen.


anvar 2 028 von Ihnen.


anvar 2 029 von Ihnen.


anvar 2 030 von Ihnen.


anvar 2 031 von Ihnen.


anvar 2 032 von Ihnen.


anvar 2 033 von Ihnen.



۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه





اسناد سخن می گویند(۱):







همکاری علیرضا خدایی با وزارت اطلاعات رژیم آخوندی!





هرچند مزدوری علیرضا خدایی،از سران پیشین حزب معلوم الحال توده،وگرداننده ی سایت ساواماساخته ی "پیک نت" و ورق پاره ی آخوندی "راه توده" برای وزارت اطلاعات رژیم آخوندی بیش از آن آشکار است که نیازی به ارائه ی سندی تازه داشته باشد،با اینحال بر آن شدم تا در این روزها که این مزدور پلید در ورق پاره ی آخوندی خود موسوم به "راه توده" سرگرم خاطره نویسی و لجن پراکنی علیه ایرانیان شریف و آزاده ی ناسازگار با رژیم دست نشانده ی آخوندی است، نمونه ای از دست خط این مزدور پلید را که بروشنی از ارتباطات پنهانی او با وزارت اطلاعات پرده برمی دارد،در اختیار هم میهنان آزاده و میهن دوست بگذارم.


علیرضا خدایی در نامه ای که بخشی از آن را در زیر می بینید و امضا و تاریخ سال ۱۹۹۲میلادی ،یعنی ۱۳۷۱ خورشیدی را دارد،با اشاره به این نکته که "اطلاع دقیق" دارد که نورالدین کیانوری،دبیر اول پیشین حزب خائن توده،پس از بیرون آمدن از زندان اوین و استقرار در خانه ای که "آقایان هستند"(یعنی تحت کنترل وزارت اطلاعات رژیم آخوندی است)سرگرم نوشتن کتاب خاطرات کذایی خویش است،و حتی اطلاع دارد که نگارش کتاب تا کدام مرحله پیش رفته است ،عملا و آشکارا اعتراف می کند که با وزارت اطلاعات رژیم جنایتکار در ارتباط می باشد.




و این هم بخشی از (اعتراف) نامه ی علیرضا خدایی ،با دست خط و امضای این مزدور وزارت اطلاعات رژیم آخوندی،که بر پایه ی بسیاری شواهد،افزون بر لو دادن بسیاری از ایرانیان آزاده و میهندوست مخالف رژیم دست نشانده ی آخوندی،حتی در لو دادن ودستگیری بسیاری از رهبران حزب خائن توده ـ آنهم برغم همدستی خیانتبار آنان با رژیم آخوندی در زمینه ی سرکوب ایرانیان آزاده ـ نیزنقش ویژه و مستقیم داشته است:




akshaye Khodai 4 042 von Ihnen.







در ضمن،علیرضا خدایی در همین نامه به تعریف و تمجید از کتاب خاطراتی می پردازد که وزارت اطلاعات رژیم آخوندی با مشاورت و همکاری مستقیم"عبدالله شهبازی" از سران و نظریه پردازان خائن حزب معلوم الحال توده، بعنوان خاطرات ارتشبد فردوست منتشر ساخت.




علیرضا خدایی،ضمن آنکه در این نامه گرایشات آنتی سیمیتی خود را آشکار نموده و اباطیلی را در باره ی صهیونیسم و نقش آن درجنگ دوم جهانی می نویسد که اینروزها رییس جمهور همریش و همکیش وی، احمدی نژاد مدام برزبان می آورد،یکبار دیگر دم خروس وابستگی خود به وزارت اطلاعات رژیم خونریز و ضدایرانی جمهوری اسلامی را نمایان می سازد!




و این هم بخش دیگری از نامه ی علیرضا خدایی با دست خط او:




("بهرام" نام مستعار "اردشیر جم نشان" از اعضای پیشین رهبری حزب خائن توده و از طرفداران دوآتشه ی رژیم اشغالگر آخوندی و بازوی نظامی و سرکوبگر آن یعنی سپاه پاسداران رزیم است.همسر پیشین او بنام "فاطمه حسنی" که در افغانستان با نام مستعار "طاهره" فعالیت می کرد هم اکنون همسر "افشین رازینی" از سران حزب خائن توده و معاون "هوشنگ امیراحمدی " ازرسواترین و بی آبروترین پااندازهای رژیم آخوندی در آمریکا می باشد!)




akshaye Khodai 4 040 von Ihnen.






ملاحظه می کنید که علیرضا خدایی،این مزدور پلید و سوگندخورده ی وزارت اطلاعات که در برونمرز جاسازی شده و وظیفه ای جزگرفتن پاچه ی نیروهای برانداز رژیم آخوندی،بویژه سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای هوادار پادشاهی ندارد،چگونه از شیفتگی خود نسبت به خاطراتی سخن می گوید که تنظیم کننده و ناشرش وزارت اطلاعات رژیم آخوندی بوده است!





براستی از همدستان و شاگردان جانورانی همچون نورالدین کیانوری،که تا واپسین روزهای موجودیت ننگینش از خمینی خون آشام و رژیم دست نشانده ی آخوندی پشتیبانی نمود و یکدم نیز از دشمنی با مقاومت عادلانه ی مردم ایران علیه این رژیم سراپا نکبت و
تباهی بازنایستاد،انتظاری جز این نیز می توان داشت؟!




این هم عکس کامل نامه ی علیرضا خدایی:




akshaye Khodai 4 050 von Ihnen.





آدرس محل زندگی علی رضا خدایی در حومه ی شهر پراگ با خط یکی از دخترانش،هنگامی که وی در دبیرخانه ی کمیته ی مرکزی
حزب توده کار می کرد:




akshaye Khodai 4 010 von Ihnen.






آدرس محل کار ناتالیا ورنیس( خدایی)،همسر و همدست علیرضا خدایی در حومه ی شهر پراگ به خط خودش:




akshaye Khodai 4 005 von Ihnen.







آدرس محل زندگی خواهر علیرضا خدایی در آلمان به خط ناتالیا ورنیس(خدایی):




akshaye Khodai 4 011 von Ihnen.






ژست های نمایشی ضدخمینی علیرضا خدایی برای پنهان کردن دم خروس مزدوری برای رژیم جنایتکار آخوندی:




(حتی از لابلای همین سطور بظاهر ضدخمینی و ضد رژیم آخوندی علیرضا خدایی نیز علاقه و دلبستگی و وابستگی وافر این مزدور جنایت پیشه به رژیم آخوندی و سران تبهکار آن موج می زند!




این ژست های دیروزی مزدور فرومایه،علیرضا خدایی علیه خمینی را با مواضع کنونی این سرباز گمنام خمینی خون آشام در سایت های ساواماساخته ی"پیک نت" و "راه توده" که آشکارا در پشتیبانی از شخص خمینی و تطهیر جنایات بیشمار این دست نشانده ی بیگانگان در میهن ما می باشد،مقایسه کنید تا بیشتر و بهتر به ژرفای خیانت،دورویی و توطئه گری این جانور هزارچهره پی ببرید!




و براستی آیا ازجانوری این چنین رذیل و هنرپیشه بعید می نماید که نه تنها مخالفان رژیم آخوندی،بلکه حتی همدستان و شرکای خود در رهبری حزب خائن توده،از جمله یارغار خود رحمان هاتفی،و نیز احسان طبری و جوانشیر را که در خیانت ورزیدن به مردم و میهن ما هیچ دست کمی از وی نداشتند، به ارگان های امنیتی رژیم جنایتکار آخوندی لو و تحویل داده باشد؟!)




akshaye Khodai 4 030 von Ihnen.





akshaye Khodai 4 038 von Ihnen.






akshaye Khodai 006 von Ihnen.

علیرضا خدایی نشریه ی "سرمچار" را که به اوضاع بلو چستان ایران می پرداخت ،در افغانستان منتشر می ساخت.
این مزدور رژیم آخوندی در آن دوران از این ژست های نمایشی ضدخمینی بسیار می گرفت!!!




akshaye Khodai 4 033 von Ihnen.






نمونه ای از دشمنی هیستریک علیرضا خدایی با نظام شاهنشاهی ،و دلبستگی آشکار وی به رژیم دست نشانده ی آخوندی و سران تبهکار آن :




akshaye Khodai 4 035 von Ihnen.






توطئه گری و دودوزه بازی علیرضا خدایی علیه شرکای توده ای خود در هبری حزب خائن توده:




("حسین" که علیرضا خدایی در این نامه به وی اشاره می کند،همان "حسین نعمتی"عضو پیشین کمیته ی مرکزی حزب توده بوده،و همچون او در دبیرخانه این حزب در چکسلواکی مستقر بود!!




akshaye Khodai 3 034 von Ihnen.











بقاعده این سطور شرم آور بی نیاز از هرگونه توضیحی است؟
براستی آیا جانوری از قماش علیرضا خدایی که حتی به همدستان و شرکای خود در رهبری حزب خائن توده اینگونه بیشرمانه دروغ می گوید و آنها را می فریبد،کمترین باوری به مفاهیمی همچون آزادی،دمکراسی، مردم و میهن دارد؟!

و آیا مردم می توانند به جانورانی تا بدین اندازه توطئه گر و دروغگو اندک اعتمادی نیز داشته باشند؟!


نمونه ای روشن و گویا از بلاهت سیاسی علیرضا خدایی در ارتباط با تحلیل اوضاع بین المللی!!!


akshaye Khodai 4 021 von Ihnen.





"بلوریان" همان "غنی بلوریان" عضو پیشین هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب خائن توده،"کریم"،همان "محمد حقیقت"،عضو پیشین هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب خائن توده،و معاون ناخدا بهرام افضلی،فرمانده پیشین نیروی دریایی رژیم آخوندی،و"آزاد" نیز از اعضای پیشین کمیته ی مرکزی حزب خائن توده می باشند .

--------------------------------------------------------

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه


حرف آخر!




با درود!


به وبلاگ "حرف آخر" خوش آمدید!
نام من علی اکبر رشیدی است.
من در مهرماه سال ۱۳۴۲ خورشیدی در شهر ساری چشم بر جهان گشودم.در بیست سالگی،ودر پنجمین سال بروی کارآمدن رژیم پلید آخوندی ناچار به ترک میهن شدم و با کوله بارغبارآلوده ی کوچ از دیاری به دیاری دیگر رفتم.امروزه در آلمان زندگی می کنم.
در تمامی این سال های پرفراز و فرود در مهاجرت، در حد توان کوشیده ام که فرزندی شایسته برای میهنم باشم و وظیفه ی ملی و میهنی خویش را که امروزه در تلاش برای براندازی رژیم اشغالگر و ضدایرانی جمهوری اسلامی معنا و مفهوم می یابد،انجام دهم.
امروز اما می خواهم حرف آخرم را بزنم:
می خواهم بگویم که، آنچه که تا بامروز از آن به عنوان "انقلاب شکوهمند بهمن" یاد می شود،چیزی نبوده ونیست جز یک فاجعه ی ملی و توطئه ی شوم ساخته و پرداخته ی قدرت های استعماری که از دیرباز سودای نابودی ایران و ایرانی را در سر می پروراندند!
می خواهم با بانگی رسا بگویم که برچیدن نظام کهن و ریشه دار شاهنشاهی در میهن ما توطئه ی کثیف قدرت های استعماری،و در وهله ی نخست،دولت استعمارگر انگلستان،این پدرخوانده ی سنتی و دیرینه ی رژیم دست نشانده ی آخوندی بود.همان دولتی که از زبان دراز بنگاه سخن پراکنی اش،رادیو بی بی سی ، درجریان شورش ضدملی و ویرانگر موسوم به "انقلاب بهمن" در زمستان سیاه سال ۱۳۵۷ برای ما ایرانیان نسخه ی "جمهوری" را پیچید،اما خود تا به امروز،با چنگ و دندان از نظام پادشاهی در انگلستان پاسداری می کند!
می خواهم بگویم که برخلاف دروغ های شرم آوری که تا بامروز بخورد مردم ایران داده می شود،فاجعه ی ملی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" بهیچ روی ناشی از شرایط عینی و ذهنی جامعه ی آنروزی ایران نبود.سناریوی این فاجعه در لژهای فراماسونری و در نشست های استعماری ـ که "کنفرانس گوادلوپ" تنها یک نمونه ی آن بود ـ تنظیم گشت، و بازیگران این سناریو در ایران گماشتگان پلید و سوگندخورده ی استعمار از یکسو، و مردم ناآگاه میهنمان از سویی دیگر بودند!شوربختانه من نیزکه در آن هنگام کمابیش پانزده سال داشتم،همچون بسیاری دیگر از نوجوانان همسن و سال خویش ،بواسطه ی پشتیبانی و همصدایی با فاجعه ی ملی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن"،در عمل در راه ویرانی و نابودی میهن مان گام برداشتم.
امروز،با گذشت سه دهه از آن زمستان سیاه و خونبار،می خواهم حرف آخرم را زده و آشکارا و با بانگی رسا بگویم که از کرده ی آنروز خود شرمسارم!
می خواهم با بانگی رسا بگویم که بیرون راندن محمد رضا شاه پهلوی، پادشاه ایران، در سال ۱۳۵۷،و متعاقب آن فرش سرخ پهن کردن برای خمینی خون آشام و باند راهزن معمم و مکلای زیر فرمان او،اشتباهی فاجعه بار از سوی ما ایرانیان ناآگاه،و خیانتی نابخشودنی از سوی عوامل سرسپرده ی قدرت های استعماری بود!
می خواهم با بانگی رسا بگویم که از روان واپسین پادشاه ایران که برپایه ی واقعیات آشکار و انکارناشدنی تاریخی آرزویی جز آسایش،پیشرفت، بهروزی و سربلندی ایران و ایرانی در دل نداشت،بواسطه ی بی مهری و ناسپاسی باورنکردنی و شگفتی که در آن روزهای تیره و شوم در حق او روا داشتیم،طلب بخشش می کنم.او پادشاهی بزرگ و میهن دوست بود.روانش شاد باد!
می خواهم با بانگی رسا بگویم که یگانه راه سرنگونی رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی در تمامیت آن،و با تمامی باندهای جنایتکار معمم و مکلای حکومتی آن،تنها و تنها یکی است و آن نیز چیزی نیست جز اتحاد،همدلی و همبستگی همه ی ایرانیانی که براستی در راه براندازی این رژیم واپسگرا و خونریز پیکار می کنند:از نیروهای هوادار پادشاهی گرفته تا مجاهدین خلق!از کمونیست ها گرفته تا نیروهای منفرد!اشتباهات و حتی دشمنی های گذشته نمی تواند و نباید مانع از آن گردد که تمامی نیروهای براستی خواهان سرنگونی رژیم ضدایرانی آخوندی در جبهه ای واحد،حول شعار محوری "سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی" گرد آیند!تفرقه در صفوف ما ایرانیان خواهان سرنگونی رژیم آخوندی تنها و تنها بسود این رژیم و در خدمت بقای آن است!
می خواهم بگویم که بگذار مردم ایران،پس از برچیدن بساط اهریمنی جمهوری اسلامی،سیستم حکومتی و نظام دلخواه خویش را خود در جریان یک رفراندم انتخاب کنند!
من بنوبه ی خود،دست یکایک ایرانیان آزاده و میهندوست خواهان سرنگونی رژِیم آخوندی را،با هر دین و آیین و مسلک و تعلق گروهی و سازمانی و حزبی که باشند،می فشارم و آرزو دارم که روز بزرگ اتحاد و همبستگی ما ایرانیان هرچه زودتر فرابرسد.آنروز بیگمان روز پیروزی و جشن ملی ما ایرانیان،و روز عزا و شکست رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی و اربابان و مزدوران آن از قماش حزب معلوم الحال توده و باند اکثریت و ... خواهد بود!
بامید فرا رسیدن آنروز،و با آرزوی سرنگونی هرچه زودتر رژیم دست نشانده ی آخوندی،و آزادی و سربلندی ایران و ایرانی!

علی اکبر رشیدی