۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه


۲۶ دی،
واپسین پرواز شهباز از ایران!

۲۶ دی از راه رسید:روزی بس تیره و شوم در تاریخ میهن ما!
درست ۳۰ سال پیش،در چنین روزی،محمدرضا پهلوی،پادشاه بزرگ و میهن دوست ما ایرانیان،با هدف جلوگیری از خونریزی و پاسداری از خاک پاکی که او بمانند شاهنشاه ایران سوگند وفاداری بدان یاد کرده بود،همراه با همسر وفادار و مهربانش،شهبانو فرح پهلوی،با هواپیمای اختصاصی خود "شهباز"،ایران را به قصد مصر ترک گفت.
این واپسین پرواز شاهنشاه آریامهر،این شهباز دلیر و دلسوز ما از ایران بود،و پادشاه خود از این حقیقت تلخ بخوبی آگاهی داشت،زیرا با دانش ژرف و با احاطه ای که به جهان سیاست داشت،عمق فاجعه را کاملا دریافته بود.

واپسین پرواز شهباز از میهن،و ورود خفاش(خمینی) به ایران!
شهباز تاریخ معاصر میهن ما،در روز ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی،در شرایطی از ایران هجرت کرد که سرزمین ما یکسره در آتش مهیب آشوب های سازمان یافته ی زیر نام "انقلاب" که سناریوی آن از سوی قدرت های استعماری،و در وهله ی نخست،استعمار پیر بریتانیا ی کبیر!!! تنظیم شده بود، می سوخت و خمینی خون آشام و دارودسته ی راهزن و فراماسون او،با همدستی خائنین توده ای که در تمامی ارکان حکومتی نفوذ کرده، کنترل کامل رسانه های همگانی کشور،از جمله روزنامه های کیهان و اطلاعات را در دست داشتند و برای فرونشانیدن عطش ضدایرانی خود دستگاه حکومتی ایران را از درون همچون موریانه می خوردند،و با برخورداری از پشتیبانی همه سویه ی اربابان جهانی و استادان اعظم خود در لژهای فراماسونری،خود را برای غصب راهزنانه ی فدرت سیاسی در ایران آماده می کردند.
در واقع نیز،از واپسین پرواز شهباز(پادشاه) از ایران تا پرواز استعماری و کودتایی خفاش خون آشام(روح الله خمینی) به ایران که فاجعه ای خونین و ویرانگر را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد، زمان زیادی لازم نبود:چیزی کمتر از یکماه...

فاجعه ی خونین و ویرانگر بهمن
با ورود خمینی خون آشام و دارودسته ی راهزن و آدمکش او به ایران،سرزمین مادری و مردم ما که آشکارا آماج کثیف ترین توطئه ها از سوی مراکز قدرت جهانی،از کمیسیون سه جانبه گرفته تا نشست نوبتی سران کشورهای ریز و درشت صنعتی در گوادلوپ و ... قرار گرفته بودند،با شتابی هراس انگیز و باورنکردنی در کام گرداب سهمناکی فرورفتند که بدخواهان و دشمنان دیرینه ی سرزمین ورجاوند و اهورایی ما از دیرباز و بارها و بارها برایش آماده ساخته بودند.این بار اما در لباس اسلامی و با نام رمز "انقلاب شکوهمند بهن"!
سخنگویان و مبلغان اصلی این فاجعه در درون مرز،خائنین توده ای،بویژه عوامل نفوذی حزب توده در روزنامه های "کیهان" و "اطلاعات" بودند که از پادشاه ایران بواسطه ی ایستادگی اش در برابر توطئه های اربابان حزب توده،و نیز بخاطر اراده ی استوار وی در زمینه ی هدایت ایران و مردمان باشنده ی آن در مسیر پیشرفت و بهروزی کینه ای دیرینه و جانورانه بدل داشتند.
در برون مرز نیز وظیفه ی شوم و استعماری تبلیغ خمینی و دار و دسته اش برای جهانیان و مردم ایران را ـ که شوربختانه در دام فریب آخوندهای معمم و مکلای جیره خوار استعمار،از خمینی و بازرگان و بنی صدر وابراهیم یزدی و بهشتی و خاتمی گرفته تا باهنر و حسینعلی منتظری و رجایی و خلخالی گرفتار آمدند ـ رادیوهای فارسی زبان کشورهای خارجی،بویژه رادیو استعماری بی بی سی انجام می دادند.
در این میان رادیو بی بی سی بمعنای دقیق کلمه،نقش سخنگوی اصلی ستاد انقلاب کذایی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" را بازی می کرد!
کارکنان بی شرم این رادیوی استعماری در شامگاه روز ۲۶ دی ماه،یعنی روزی که پادشاه ما با چشمانی پراشک،و با سینه ای مالامال از اندوه و عشق به ایران و ایرانی میهن ما را ترک گفت،سراسر برنامه ی "جام جهان نما" ی خویش را به هجرت پادشاه از ایران اختصاص داده و ضمن فریب و تحریک مردم که شوربختانه در آن روزها ی تیره و خونبار بکلی افسون شده و حتی در ماه عکس خمینی خون آشام را می دیدند،آشکارا به جشن و پایکوبی پرداختند و در لابلای تفسیرهای سراپا دروغ و یکسونگرانه ی خویش بسود باند جنایتکار و انگلیسی تبار تحت رهبری فراماسون خمینی،دستورالعمل های لازم را در راستای تحقق فاجعه ی خونین و ویرانگر بهمن و برپایی رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی صادر کردند.
در یک کلام،ارتش جهانی و اهریمنی استعمار از هرسو بسیج شده بود تا پادشاه ایران را از تخت پادشاهی بزیر بکشد،آیین و نظام شاهنشاهی را در سرزمین کهن ما برچیند و بجایش بساط ننگین و ضدایرانی جمهوری اسلامی را براه بیندازد و مردم و میهن ما را بروز سیاه بنشاند.
شگفتا که برغم این واقعیات آشکار و تلخ تاریخی،عده ای همچنان بر طبل رسوا و میان تهی باصطلاح وابستگی پادشاه ایران به "امپریالیسم جهانی" و از جمله به "انگلستان" می کوبند و از او که بواسطه عشق بی پیرایه و ستودنی به سرزمین مادری اش،یعنی سرزمین مهر و اشوزرتشت لقب "شاهنشاه آریامهر" را برای خود برگزید و در همین راستا،تنها و تنها بخاطر حفظ ایران و سعادت مردمان باشنده ی آن، و پرهیز از خونریزی،با آگاهی کامل از سرنوشتی که در انتظار او بود، رنج و اندوه هجرت و جدایی از ایران را بجان خرید و در مظلومیت کامل در خاک غربت جان باخت،بعنوان پادشاهی "خونریز" و "بی اراده" یاد می کنند!!!
طرفه اینکه تلویزیون فارسی زبان بی بی سی درست دیروز، در روز ۲۵ دی،یعنی عملا در سی امین سالروز هجرت پادشاه ما، آغازبکار کرد و از این راه یکبار دیگر کینه ی دیرینه ی استعمار پیر انگلیس از ما ایرانیان بطور اعم،و از خاندان پهلوی و بویژه محمدرضا پهلوی،بطور اخص، را به نمایش گذاشت.
برخلاف دروغ پردازی های دشمنان و بدخواهان سیه دل،باید گفت که محمدرضا پهلوی،شاهنشاه آریامهر،بمعنای دقیق کلمه "ناخدای کشتی سرنوشت خود" بود:ناخدایی با اراده ای استوار، و بی هراس از توفان های سهمگین و ویرانگر تاریخ!
توفان سهمگین و ویرانگر تاریخ معاصر میهن ما که از آن با نام رمز "انقلاب شکوهمند بهمن" یاد می کنند اما نه تنها سرنوشت پادشاه فقید ما،که سرنوشت ایران و مردم ایران را بگونه ای باورنکردنی رقم زد و همه ی هستی ما ایرانیان را به ورطه ی نابودی کشانید.
در اینجا نیازی به تاکید و بازگویی فجایع بیشماری که در درازای سی سال پس از هجرت پادشاه ما،و از نخستین دقایق بروی کارآمدن خمینی جلاد و دارودسته ی جنایتکارش در ایران روی داده و می دهد،نیست.چه،همه ی ما ایرانیان می دانیم و با گوشت و پوست خویش این واقعیت را لمس کرده و می کنیم که رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی چه جنایاتی می کند و چسان کمر به نابودی ایران و ایرانی بسته است.
آنچه می تواند و باید مورد تاکید و بازگویی قرار گیرد همانا بایستگی بازنگری واقع بینانه و شرافتمندانه ی رویدادهای فاجعه بار سال ۱۳۵۷ است که شوربختانه به هجرت پادشاه بزرگ و میهن دوست ما از کشور و بروی کارآمدن آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت منجر شد.
به سخنی ساده تر و روشن تر می بایستی یکبار برای همیشه به پالایش اذهان خود از دروغ ها و توهمات بیشماری بپردازیم که دشمنان دیرینه ی ایران زمین،بویژه استعمار کهنه کار انگلیس و بنگاه دروغ پراکنی آن، یعنی رادیو بی بی سی،و نیز حزب معلوم الحال توده علیه نظام شاهنشاهی در ایران بطور اعم،و علیه خدمات درخشان خاندان پهلوی به ایران و ایرانی،بطور اخص، از دیرباز بخورد ما ایرانیان می دهند.
براستی آیا پس از گذشت سه دهه از زمان هجرت پادشاه از ایران،و بروی کارآمدن رژیم خونریز،اشغالگر،دست نشانده،واپسگرا و ضدایرانی آخوندی،هنوز هنگام آن نرسیده است که درس های لازم را از آنچه که بر ما و سرزمین مادری ما رفته است،فراگیریم و با گام نهادن در راهی نو،یکبار برای همیشه از افسونی که بدان دچار گشته ایم،رهایی یابیم؟!
راهی نو،آغازی نو!
امروز،در سی امین سالروز هجرت غم انگیز پادشاهی که "گناهی" جز مهر به ایران و ایرانی نداشت و از همین رو مورد خشم و کین جانورانه ی بدخواهان ایران زمین قرار گرفت،
امروز،در شرایطی که هیچ ایرانی آزاده و منصفی را نمی توان یافت که بر ضرورت سرنگونی رژیم ضدمردمی و ضدایرانی جمهوری اسلامی در تمامیت آن پای نفشارد،
امروز،در شرایطی که همگان می دانیم که رمز پیروزی ما در پیکار با رژیم خونریز آخوندی، همبستگی و اتحاد همه ی ایرانیان مخالف این رژیم، از هواداران جمهوری گرفته تا هواداران پادشاهی است،
امروز،در شرایطی که سران رژیم آخوندی از راه های گوناگون،و از جمله با بکارگیری مزدوران آشکار و پنهان خود در صفوف اپوزیسیون برانداز رژیم آخوندی،می کوشند که بذر چنددستگی و دشمنی را در میان ما بپاشند،
پرواضح است که ما ایرانیان برای رهایی از بند اهریمنی رژیم اشغالگر آخوندی بیش از هر گاه دیگری نیاز به گفتمان سازنده، همزبانی،همدلی،همبستگی و اتحاد داریم.
اتحاد و همبستگی ما ایرانیان مخالف رژیم آخوندی بسود مردم و میهن ماست و تفرقه و دشمنی میان ما ایرانیان مخالف رژیم آخوندی بسود این رژیم ضدایرانی و اربابان جهانی آن هاست.این یک اصل است و هیچ استثنایی هم ندارد.
هرکس در درستی و بایستگی بکارگیری این اصل شک داشته باشد و در گفتار و کردار در راه تحقق آن تلاش نکند،در درستی و صداقتش در زمینه ی وفاداری به آرمان های میهنی و انسانی،و نیز در وفاداری اش به تعهدی که به خدا،شاه،مردم و میهنش در زمینه ی پیکار با رژیم جنایتکار آخوندی داده است، می توان و باید شک کرد.این نیز یک اصل است که هیچ استثنایی نمی شناسد!
امروز،بیست و ششم دیماه،در سی امین سالگرد واپسین پرواز شهباز از ایران،روز هجرت پادشاه فقید ایران که اینک در خاک سرد غربت آرمیده است،و در سی امین سالگرد هجوم خفاش خون آشام(روح الله خمینی) و وحوش همراه و همدست وی به ایران راهی نو آغاز کنیم و با تلاش برای تحقق عملی شعار همبستگی و اتحاد در راه براندازی رژیم اشغالگر آخوندی یک گام دیگر به هدف انسانی و میهنی خود که همانا آزادی،بهروزی،شکوفایی و سربلندی ایران و ایرانی است،نزدیک شویم!
--------------------------------------------------------------

۱ نظر:

Unknown گفت...

آیت‌الله منتظری پدر انقلاب اسلامی فرمودند: 
حفظ نظام مقدمه ‌است برای حفظ و انجام دستورات اسلامی. اگر بنا باشد به بهانه حفظ نظام، اقدامات ضد اسلامی انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه اسلام
بسیجیها برادران و پدران ما هستند ‌ای برادر بسیجی‌آیا وجدانا شما قبول دارید رفتار شما به مردم مسلمان ما، رفتار اسلامی هست
چطور این جمهوریه عزیز اسلامی ما دو‌ام خواهد آورد وقتی‌رفتار دولت با مردم مسلمان ما کاملا غیر اسلامی هست