۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه

آن ممه را لولو برد!


درپی تهدیدهای روزهای اخیر گله های بسیجی و سپاهی و امنیتی علیه نمایندگی های دیپلماتیک مصر،اردن و .. در تهران و برخی دیگر از شهرها،که به بهانه ی آنچه که در غزه جریان دارد،انجام گرفت،آخوند مهدی میراحمدی،نماینده ی ولی وقیح رژیم در دانشگاه ها روز پنج شنبه با حضور یافتن در تجمع شماری از این وحوش آدمخوار در برابر سفارت اردن،این مزدوران رژیم آخوندی را که خود را به عنوان دانشجو جا می زنند،از ورود به ساختمان سفارتخانه ها،و در واقع،اشغال نمایندگی های دیپلماتیک منع کرد!
آخوند مهدی میراحمدی،نماینده ولی وقیح رژیم در جمع وحوش بسیجی و سپاهی و امنیتی از جمله گفت:
" باید ضمن حضور در صحنه و تداوم اعتراضات، به ویژه در مقابل سفارتخانه های کشورها، توجه داشته باشید که به واسطه پیمان ها و معاهدات بین المللی، کسانی که به تبعیت از مقام معظم رهبری به صحنه آمده اند، مجاز به ورود به دفاتر و ساختمان ها[ی سفارتخانه ها] نیستند".

به سخنی دیگر،ولی وقیح رژیم،از زبان نماینده ی جنایتکار خویش در دانشگاه ها به جانورانی همچون محمدعلی جعفری،سرکرده ی سپاه پاسداران رژیم، که چندی پیش بگونه ای مضحک از لزوم تکرار ۱۳ آبان و تکرار عملیاتی همچون اقدام راهزنانه ی دانشجویان پیرو خمینی خون آشام که در جریان آن سفارت آمریکا در تهران به اشغال آدمکشان خمینی صفت درآمد،سخن گفته و حرف های گنده تر از دهان گشادش زده بود،پیغام داد که دیگر از این غلط ها نکند و با این شکرخوری های نابهنگام اوضاع درهم و برهم و آشفته ی رژیم پابگور آخوندی را از این هم که هست خرابتر و آشفته تر نسازد!
بالاخره هر کس نداند،سیدعلی گدا وافوری و همپالگی های فراماسون او،از کوسه ی رسما جانی و مهدوی کنی و مصباح یزدی و عسگراولادی تازه مسلمان و احمدی نژاد و یزدی و جنتی گرفته تا لاری جانی و ولایتی و موسوی اردبیلی و محمد خاتمی و ناطق نوری و قالیباف و کروبی و محسن رضایی و میرحسین موسوی و بهزاد نبوی و عبدالله نوری و ... خوب می دانند که اربابان شان در لندن دیگر به آنها و ایادی شان اجازه ی اشغال این و یا آن سفارتخانه را نمی دهند. آن ممه را لولو برد:یکبار برای همیشه!
اینک تنها چشم اندازی که برای آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت و انگلیسی تبار و مزدوران شان در رژیم آخوندی وجود دارد،همانا جمع کردن جل و پلاس،جستجوی سوراخ موش و فرار فضاحت بار به آغوش اربابان انگلیسی در لندن است!
چه،در غیر اینصورت، در جریان توفانی که بزودی از راه خواهد رسید و طومار اهریمنی رژیم اشغالگر و وارداتی آخوندی را یکسره درهم خواهد پیچید،اگر آخوندهای ستمکاره و مزدوران پلیدشان به چنگ مردم ستمدیده و زجرکشیده ی ایران بیفتند،تکه ی بزرگ یکایکشان گوش شان خواهد بود و بس!

-------------------------------------------------------------------------------


پیام شاهزاده رضا پهلوی در مورد نادیده گرفتن حقوق بشر در ایران


دبيرخانه رضا پهلوي

جمعه 6 دي 1387

هم میهنان عزیزم،رژیم بیدادگر اسلامی در تهران با خشم بسیار از ناتوانی در برابر خیزش مردم آزادیخواه به خاموش کردن فریاد آنها می پـردازد و دفتــر «دفاع از حقـوق بشر» در تهـران را می بندد و بس کـودکانه می پندارد که همۀ کاستی ها و کمبودها را با بستن یک دفتر کوچک به پایان رسانیده است.
روشن نیست که این ایران ستیزانِ نابِخرد بی فرهنگ از کجا آمده اند ولی پس از سی سال زندگی در ایران باید بدانند که بستن یک دفتر در تهران برابر است با گشودن دهان میلیون ها ایرانی دادخواه که شمار روزافزون آنها به زودی ریشۀ ستم را از ایران بَرخواهد کَند.
خیزش دادخواهانۀ مردم ایران ریشه در جاودانگی خون سیاوش دارد که روزی در جایی بر زمین فرو میچکد و در فردای آن روز از هزاران جای دیگر می جوشد و می بالد و سر برمی آورد.
آیا از فرهنگ کهن این سرزمین نیاموخته اند که سرنوشت بیدادگران زندانی شدن در دماوند تاریخ است. و هنوز شکوه دماوند و زبونی ضحاک به روشنی در اندیشه فرهنگ ساز ایرانی ماندگار و آشکار است.
آیا پس از گذشت سده ها نافرمانی و بیزاری از اندیشۀ بیگانگان ایران ستیز کسی به آنها نگفته است که «مردم ایران» هیچگاه «اُمت» نمی شوند و باز هم ندیده اند که از جاودانگی واژۀ «ایران» پیداست که خاموش کردن این خروش هفت هزار ساله از توان تاریخ بیرون بوده است.
امروز من نیز در جایگاه یک ایرانی میهن پرست سرنوشت بیدادگران را به دست دادخواهان ایران می سپارم و در این دادخواهی همراه و همرزم شما خواهم بود.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

--------------------------------------------------------------------

پيام رهبر مقاومت به ايستادگان شهر شرف و ياران ايستاده در تحصن
با درود و سلام و با تبريك پيروزي،
شما و مريم در اشرف پيروز شديد. گفته بوديم اگر اشرف بايستد، جهان به ايستادگي در برابر ديكتاتوري دين فروش برمي خيزد.
اينك اشرف پرشكوه با ياران نستوه در كارزاري به غايت فشرده و سخت و سنگين سرفراز مي شوند. نام ايران و ايراني و نام شهر شرف و پايداري را درهمه جا به اوج مي برند. از ژنو تا نيويورك و واشنگتن، از كانادا تا استراليا و ايتاليا، از انگلستان تا فرانسه و آلمان، از سوئد تا نروژ و فنلاند، از بلژيك تا دانمارك و هلند، از يمن تا مصر و لبنان، از اردن تا فلسطين و عراق....
اين فرياد رساي هر ايراني و شوراي ملي مقاومت ايران، براي آزادي است كه در همه جا طنين مي اندازد، ميگسترد و ريشه مي دواند.از دانشگاهها و كارخانه ها تا سلسله جبال البرز. بيچاره آخوندهاي افسار گسيخته كه پاسخي جز دشنه و دسيسه و دار نمييابند
بگير، ببند، بكش، گور خود كني به دست خود...
از فرداي خيزش شيعيان در عراق عليه حاكمان مرتجع در ايران، رژيم پليد آخوندي چنگالها و دندانها تيز كرد. به گفته خودش، كمر به قصاص و قتل عام اشرفيان بست. سفلگان و دريوزگان بارگاه ولايت كه در برابر غداران و جباران جز تسليم نياموخته اند، زانو زدند. با زبانهاي گنديده و مسموم و با سوداهاي شوم براي اشرفيان، به مجاهدان آزادي تاختند. به جاي جلاد، «بي دنده و ترمز» قرباني را هدف قراردادند و به جاي ظالم، سنگ را به مظلوم زدند. بگذار در ساحل امن، در هاون رژيم آب بكوبند تا در هزار توي خفت و ذلت و در عقده هاي فرومايگي و حقارت، بپوسند.
هيهات كه 6سال پيش، در محرّم حسيني،گفته بوديم كه «وقتي ديو تنوره ميكشد، وقتي كه دژخيم سر از پا نميشناسد، رمز ماندگاري و اعتلا، كلمه فداست.... مجاهدين از بنيانگذارانشان تا اعضا و هوادرانشان در تمام ايران و در سراسر جهان اين درس را به خوبي آموخته اند كه تاريخ خلق و ميهن خود را چگونه بنويسند. هيچ كس بيش از ما به خطراتي كه از هر سو ما را در بر گرفته احاطه و اشراف ندارد. اما عزم جزم كرده ايم تا اگر زمانه صد بار از اين هم خطيرتر و پر فتنه تر باشد، با تأسي به پيشواي آرماني مان، درسهاي جديدي از مقاومت و ايستادگي عرضه كنيم».
خوشا اشرفيان صديق و پاكباز و سرداران و سالاراني كه غزل خوانان، دست افشان و پاكوبان، درس بزرگ مقاومت و ايستادگي عرضه كردند. يا ليتني كنت معكم...و خوشا ياران و هم چنين پشتيبانانِ بدون مرز عدالت و حرّيت بشري كه در كارزاري شگفت و ستايش انگيز، با « فانوس» رنج و خون مردم ايران و فرزندان رشيد آنان در چهارگوشه جهان بر سر ميدانها و خيابانها «جاركشيدند» و غيرممكن را ممكن ساختند.
در ميان پردة خون، عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق، بي چون، كارها
عقل گويد: شش جهت حّد است و بيرون راه نيست
عشق گويد : راه هست و رفته ام من بارها
مسعود رجوي
--------------------------------------------------------------------------
سوءاستفاده از بحران فلسطين
براي سرپوش گذاشتن بر سياست مداخله جويانه رژيم
مقاومت ايران، حملات طراحي شده و سازمانيافته مزدوران رژيم آخوندها به سفارتخانه ها، كنسولگريها و دفاتر حافظ منافع كشورهاي مصر، عربستان سعودي و اردن در شهرهاي تهران و مشهد و به آتش كشيدن پرچمهاي اين كشورها را محكوم كرد و از كشورهاي عربي و اسلامي خواست با تعطيل كردن نمايندگيهاي خود در ايران و اتخاذ يك سياست قاطع در مقابل اين رژيم ضداسلامي و ضدايراني، اجازه ندهند كه اين رژيم سياستهاي بنيادگرايانه و تجاوزكارانه اش را با شانتاژ و ارعاب و قداره كشي پيش ببرد.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران 12دي87، با صدور اطلاعيه يي اعلام كرد:آخوندهاي دينفروش، در صدد هستند با رذيلانه ترين سوءاستفاده ها از بحران كنوني فلسطين، كه خود آنها از مسببان اصليش هستند، بر مداخلات تجاوزكارانه خود در خاورميانه بويژه در فلسطين سرپوش بگذارند.
رژيم آخوندي در يك تاكتيك لو رفته تلاش مي كند حملات به نمايندگيهاي كشورهاي عربي را خودجوش و مهاجمان را مردم معمولي يا دانشجو قلمداد كند، اما اين اقدامات در بالاترين سطوح حكومتي طراحي و با تصويب شخص خامنه اي به اجرا در مي آيد. اين اقدامات با بي اعتنايي و نفرت عموم مردم مواجه است.
مهاجمان در اطلاعيه هاي خود كه توسط وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس تنظيم مي شود، با تهديد به تكرار ماجراي اشغال سفارت آمريكا در سال1358 در صدد هستند، كشورهاي عربي را وادار به عقب نشيني نمايند. مزدوران بسيجي اين هجومها را «تنها يك اعلام خطر» خواندند و اعلام كردند «توانايي تصرف تمام سفارتخانه هاي آنها [كشورهاي عربي] را دارند و حاضرند در صورت ادامه سياستهاي سازشكارانه و استعماري آنها، «۱۳آبان» ديگري بيافرينند.
پاسدار جعفري، فرمانده سپاه پاسداران آخوندها در روز 5ديماه (قبل از شروع وقايع غزه)، خطاب به مزدوران بسيج در دانشگاه گفت: «مي خواهيم زمينه يي ايجاد کنيم که اگر نياز شد بسيج دانشجويي به اقداماتي مشابه ۱۳آبان دست بزند. چيزي كه به خوبي نشان مي دهد سرنخ قضاياي غزه و عواقب بعدي در دست سردمداران اين رژيم بوده است.
رژيم آخوندي كه در داخل ايران به شدت منفور و منزوي است، ادامه حيات ننگين خود را در صدور تروريسم و بنيادگرايي و سوء استفاده از قضيه فلسطين و تسلط بر منطقه يافته است. هيچ كس به اندازه اين رژيم در طول سه دهه گذشته به آرمان مردم فلسطين و خواستهاي برحق آنها ضربه نزده است.
مقاومت ايران همه دولتها، احزاب، شخصيتهاي مذهبي و سياسي و فرهنگي در منطقه را به تشكيل جبهه متحد ضدبنيادگرايي و اتخاذ يك سياست قاطع به منظور خلع يد از رژيم آخوندي به ويژه در فلسطين و لبنان و عراق فرا مي خواند.
-------------------------------------------------------------------------




هیچ نظری موجود نیست: