۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه





مزدوران جنایتکار توده ای،



گردانندگان و پشتیبانان رژیم اشغالگرآخوندی!



Bild001_edited von mehrdad_nikzad2.



علیرضا خدایی،از سران حزب خائن توده،وگرداننده ی سایت های ساواماساخته ی "پیک نت" و "راه توده" در لابلای خاطرات کذایی و ملال آور خویش که آنها را زیر نام "یادمانده ها" در ورق پاره ی "راه توده" منتشر می کند،اعترافی را از گاوگندچاله دهان گشادش بالا آورده است که آشکارا بر ادعای درست و همیشگی ایرانیان آزاده و میهن دوست مخالف رژیم دست نشانده ی آخوندی دائر بر اینکه عوامل آشکار و پنهان حزب خائن توده رژیم جنایتکار آخوندی را اداره می کنند،مهر تایید می گذارد!

علیرضا خدایی که از مزدوران بنام و شناخته شده ی رژیم آخوندی در برونمرز است و در بسیاری از جنایات رژیم آخوندی علیه ایران و ایرانیان،از جمله دستگیری، شکنجه و اعدام نظامیان میهندوست مرتبط با کودتای نافرجام نوژه در تیرماه سال ۱۳۵۹ دست داشته و همدستی او با سربازان گمنام امام زمان خمینی خون آشام در زمینه ی شناسایی و دستگیری ایرانیان مخالف رژیم زبانزد همگان است،و اینروزها،همچون یک جاسوس و مزدور فرومایه و زهواردررفته و درمانده می کوشد نقش کاریکاتور مضحک و ملال آور استاد نابکارش کیانوری را بازی کند، در "یادمانده ها" ی واماندگی خویش از جمله چنین اعتراف می کند:


"...فردای روزی که حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و همان روزی که دفتر نخست وزیر را منفجر کردند ما کیانوری را دیدیم. درباره انفجار حزب جمهوری اسلامی واقعا پریشان شده بود. گفت "ضربه سنگینی به انقلاب زده شد و خودمان هم در این جنایت تلفات دادیم." توضیح بیشتری نداد و ما هم نپرسیدیم زیرا از قبل می دانستیم برخی معاونان و کار بدستان وزارتخانه ها که در آن انفجار کشته شدند توده ای بودند..."

(علیرضا خدایی ـ ورق پاره ی اینترنتی ساواماساخته ی "راه توده"،شماره ۱۹۶،ششم اکتبر ۲۰۰۸)


گرچه علیرضا خدایی از آن"معاونان و کار بدستان وزارتخانه ها"ی رژیم آخوندی که "توده ای بودند"،نامی نمی برد،اما در ادامه اعتراف دیگری نیز می کند که بسیار قابل توجه است.وی می گوید:


"من شاید 2 یا 3 ساعت بعد از انفجار نخست وزیری کیانوری را در همان ساختمان ؟ کُخ که برای تان گفتم دیدم. هیجان زده وارد آن آپارتمان و اتاق کوچک کیانوری شدم و او مبهوت پشت میز کوچکش در اتاق بسیار کوچکی که داشت نشسته بود و رادیو مثل همیشه باز بود تا خبرها و یا مذاکرات مجلس را بشنود. من تا رسیدم گفتم فاجعه دوم اتفاق افتاد. کیانوری ... آهسته گفت:
«این یکی جبران می شود. آن یکی فاجعه بود.» و بعد نمی دانم براساس چه شناخت مستقیم و یا غیر مستقیمی چند بار گفت: "طفلک این باهنر، چقدر چهره نجیب و شریفی داشت...""(همانجا)


روشن است که چهره ی "باهنر" معدوم و "برادر" فراماسون و خمینی صفت او "رجایی" ،بهمان اندازه نجیب!!! و شریف!!! بود که سیمای کریه و چندش آور برادران فراماسون و همکیش و همریش آنان ،اسدالله لاجوردی و محمود احمدی نژاد!


معتا و مفهوم پاسخ کیانوری فرومایه به علیرضا خدایی مزدور چیزی نبوده و نیست جز این که هرچند باهنر معدوم و جانورانی همچون او نیز توده ای بودند و بهلاکت رسیدن این خون آشامان خمینی صفت طبعا زیان های معینی را متوجه این حزب معلوم الحال ساخته است،اما سران حزب توده عوامل پنهان دیگری نیز داشته و دارند که جایگزین این جنایتکاران توده ای در پست های کلیدی رژیم آخوندی نمایند!


هرگاه این اعترافات ساده و روشن علیرضا خدایی را در کنار جولان دادن آزادانه ی سران و عوامل آشکار و پنهان حزب خائن توده ،از محمدعلی عمویی گرفته تا گردانندگان بسیاری از تشکل ها و روزنامه ها و نشریات،از جمله ورق پاره ی توده ای موسوم به "سرمایه" در ایران تحت اشغال رژیم آخوندی بگذاریم،و نیز از یاد نبریم که رژیم جنایتکار آخوندی پابپای آزاد گذاشتن دست مزدوران توده ای و شرکای اکثریتی آنان،هیچگونه فعالیت علنی هواداران اپوزیسیون برانداز رژیم،از هواداران مجاهدین خلق گرفته تا کمونیست ها و نیروهای هوادار پادشاهی و ... را برنمی تابد و با اعتراضات مردمی تنها با زبان سرکوب و گلوله و زندان و شکنجه سخن می گوید،آنگاه تصویر روشن تری از این واقعیت مسلم در دست خواهیم داشت که امروزه نیز مزدوران جنایتکار توده ای رژیم خونریز و جنگ افروز آخوندی را می گردانند.


و درست بدین خاطر است که گردانندگان حزب خائن توده در درون و برونمرز از هر راه ممکن،از جمله در پوشش مزورانه ی "مخالفت با تهاجم نظامی احتمالی آمریکا و متحدین آن به ایران"!!!(بخوان رژیم آخوندی!) کوشیده و می کوشند تا از سرنگونی این رژیم خونریز جلوگیری نموده و چند صباحی هم که شده بر عمر نکبت بار آن بیفزایند!


کوتاه سخن!

پشتیبانی گردانندگان حزب معلوم الحال و وطنفروش توده از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و آخوندهای جنایتکار و خمینی صفت از قماش خاتمی در واقعیت امر پشتیبانی از خویش و حکومت خویش است!

بهوش باشیم و مزدوران توده ای و اکثریتی و دیگر گماشتگان آشکار و پنهان رژیم آخوندی در درون و برونمرز را شناسایی،افشا و رسوا کنیم!

------------------------------------------------



رذالت را بود معیار این شیخ

جمشید پیمان



شنیدم شاعری اهل فضائل


بکوشیده برای حل مشکل


قلم بگشاده از باب نصیحت


گشوده بار دیگر سفره ی دل


ز راه پند و اندرز این هشیوار


به گوش شیخ خوانده از رسائل


به یاد آورده او را عهد ماضی


کشانده شیخ را زاسفل به سافل


زهر دوری مثالی گفته او را


ز اسکندر،زنوشروان ، زهرقل


*****************


کنون گویم که ای مرد خردمند


بود سعی تو در این کار باطل


توقع داری ای پاکیزه طینت


به راه آری مگر این شیخ غافل ؟


زنی میخ نصیحت بر تن سنگ


زنی نقشی برآب ای مرد عامل


نگیرد شیخ پندی از زمانه


نبندد بر نصیحت های تو دل


نباشد ساده این شیخ سیه رو


سوی نیکی نگردد هیچ مایل


نه ازخشم خدا ترسد نه از خلق


نه از دوزخ ، نه از آن هول هایل


رذالت را بود معیار این شیخ


وقاحت پیش او گردیده خاجل !


بود عمامه او را آلت کار


تو میگوئی که ؛عمامه فروهل


به هر حرفش بود صد مکر و حیله


ز هرکارش بود صد فتنه حاصل


به یک لحظه هزاران رنگ گیرد


ازاو یک دم نباید گشت غافل


بلنباند حرام عالمی را


کند در هر مکان غصب منزل


بود کارش فریب خلق و خالق


شود قرآن ورا ام الوسایل


سپوزد او چه نامحرم چه محرم


به یک آیه بسازد حل مشکل !


نباشد تازه کار این شیخ ناکس


تجارب دارد از عهد اوایل


نه توحید و نبوت می شناسد


نه باشد بر امامت هیچ مایل


قیام خلق باشد چاره ی کار


نه اشعار لطیف و نظم شاکل


چو برخیزد زجا این خلق عاصی


زند اندر جبینش مهر باطل



نوزدهم نوامبر ۲۰۰۸

هیچ نظری موجود نیست: