۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

دین تو، و دین ما!

دژخیم مجتبایی،از سرکردگان نیروی انتظامی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی اخیرا اعتراف کرده است:
"چهارشنبه سوری هیچ جایگاهی در دین و آیین ما ندارد!"
مردک مزدور و حرامزاده ی خمینی صفت یا از روی بلاهت و یا از روی رذالت،و یا هردو، حقیقتی شگرف و انکارناشدنی را برزبان آورده است و آن اینکه:آیین های باستانی ما ایرانیان در دین و آیین اهریمنی گردانندگان و مزدوران رژیم اشغالگر و دست نشانده ی آخوندی هیچ جایگاهی ندارند. همچنانکه آیین های دین اهریمنی گردانندگان و مزدوران رژیم اشغالگر و خونریز جمهوری اسلامی هیچ جایگاهی در دین و آیین خردگرایانه و عمیقا انسانی ما ندارند!
شعر زیر را در همین پیوند،و در پاسخ به دژخیم مجتبایی و دیگر مزدوران و گردانندگان رژیم اشغالگر آخوندی سروده ام.

دین تو و دین ما!

شنیدم که بوزینه ای بیشرف
گرفته دل و دین ما را هدف
زده زر که چهارشنبه سوری ما
ندارد در آیین او هیچ جا
چه جای شگفتی از این جانور
از این دشمن ما و این بوم و بر
که آیین ما را نکوهش کند
به محوش همی کار و کوشش کند
چه،دینش ستاینده ی قاتل است
نماد شر و نکبت کامل است
چنین است پیامم به این بی پدر
که از مهر و نیکی ندارد خبر:
تو ای مظهر فتنه و رهزنی!
تو که زاده ی شوم اهریمنی!
براستی که دین تو و دین ما
همانند رنگ سپید و سیاه
ندارند هیچ نقطه ی اشتراک
وزین گفته در دل نداریم باک
هزار ننگ و نفرین بر آن دین تو!
تفو بر تو و کیش و آیین تو!
علی اکبر رشیدی
بیست وسوم اسفندماه
۱۳۸۷
------------------------------------------------------------

هیچ نظری موجود نیست: