با تمام توان بسوی پیروزی!
تهران یکپارچه در آتش می سوزد. فریاد دادخواهی مردم ایران علیه رژیم اشغالگر آخوندی بروال روزهای گذشته در آسمان پایتخت طنین انداز شده است.گرازهای سرکوبگر و تادندان مسلح حکومتی با وحشیگری و درنده خویی مضاعف که بیش و پیش از هرچیز درماندگی و ناتوانی مطلق آنان و ولی وقیح جنایتکار و خون آشام شان را در رویارویی با خیزش ملی ایرانیان به نمایش می گذارد،به صفوف ایرانیان دلیر و جان برکفی یورش برده و آنان را به گلوله می بندند که برآنند طومار اهریمنی رژیم دست نشانده و ضدایرانی آخوندی را یکسره درهم بپیچند.
آغاز راهی دشوار!
دیروز و امروز ده ها تن از هم میهنان آزاده و جان برکف ما که برای نشان دادن نفرت خویش از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ،و برغم تهدیدهای ولی وقیح خونخوار رژیم آخوندی به خیابان ها آمده اند،در نبردی قهرمانانه اما نابرابر با گرازهای تادندان مسلح حکومتی، بخاک افتاده و با خون پاک خویش درخت تنومند مقاومت و پایداری در برابر رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی را آبیاری نموده اند.
و این تازه آغاز راه دشوار،اما پرافتخاری است که مردم ایران در این مرحله از جنگ سی ساله ی آزادیبخش علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در پیش رو دارند.
مرحله ی نوین!
بی هیچ تردیدی می توان گفت که جنگ آزادیبخش ملی ایرانیان که امروزه در خیزش سراسری و ملی مردم ایران تبلور یافته است، از دیروز به مرحله ای اساسا نوین پای گذاشته است که گذار پیروزمند از آن، مردم ایران را به ساحل پیروزی در برابر آدمکشان خمینی صفتی خواهد رساند که از سی سال پیش بدینسو میهن اهورایی ما را اشغال کرده اند.
و اما چرا مرحله ای نوین؟
موضوع از این قرار است که بدنبال تهدیدهای عاجزانه ی ولی وقیح و جنایتکار رژیم در سیرک نماز جمعه ی گذشته،گردانندگان رژیم آخوندی، دیروز با هدف سرکوب خونین و آشکار جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران، در سطحی بسیار گسترده و چشمگیر که بهیچ روی با روزهای گذشته قابل قیاس نبود،مزدوران نظامی،انتظامی و امنیتی تابدندان مسلح خویش را از زمین و هوا به میادین،خیابان ها و حتی کوچه های تهران گسیل داشتند و بزعم خود از این راه به نمایش قدرت پوشالی خویش علیه ما ایرانیان پرداختند.غافل از اینکه کار رژیم خونریز و جنگ افروز جمهوری اسلامی از این حرف ها گذشته و اوضاع رژیم اهریمنی آخوندی بیش از آن رقت بار و زار است که نمایش قدرت دیروز و امروز، و اصولا نمایشاتی از این دست، دیگر بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند و یا حتی مرهمی بر درد بی درمان سرنگونی محتوم و قریب الوقوع رژیم آخوندی بدست ملتی بجان آمده و بپاخاسته باشد!
موقعیت رقت بار رژیم آخوندی و ولی وقیح مصداق عینی آن شعری است که می گوید:
"فتادم به راهی که پایان ندارد،چه سازم به دردی که درمان ندارد"!
برخاسته از این وضع ،این نکته کاملا قابل پیش بینی و قابل انتظار بود که رژیم آخوندی پس از تهدیدهای عاجزانه ی علی گدا وافوری، بیدرنگ به سیاست سرکوب وحشیانه ی خیزش ملی ایرانیان روی آورد.پیش بینی ای که رویدادهای دیروز و امروز تهران، که در جریان آن گرازهای حکومتی با سبعیتی ویژه به سرکوب ایرانیان بپاخاسته پرداخته و بروی آنان آتش گشودند ، درستی و درجه ی دقت آن را به وضوح به نمایش گذاشت.
آنچه اما مهمتر از تصمیم قابل پیش بینی و در واقع انتحاری ولی وقیح و دیگر گردانندگان رژیم آخوندی در زمینه ی سرکوب وحشیانه ی خیزش ملی ایرانیان است،عزم جزم و شکست ناپذیر مردم بپاخاسته ی ایران برای ادامه ی مقاومت، پیشروی به سوی قله ی پیروزی و یکسره کردن کار رژیم و سران و مزدوران جنایت پیشه ی آن در همین مقطع و مرحله از مبارزه است!
به سخنی دیگر،دشمنی گردانندگان و مزدوران رژیم آخوندی با ایران و ایرانی،و بکارگیری ابزار و روش های سرکوبگرانه برای خاموش ساختن صدای اعتراض مردم ایران علیه ظلم و بیداد آخوندی بهیچ روی امری تازه نیست.
آنچه کاملا تازگی دارد نکات زیر است:
۱ـ فراگیربودن و گستردگی بی نظیرخیزش ملی مردم ایران؛
۲ ـ عزم جزم و اراده ی ملی ایرانیان برای ایستادگی در برابر رژیم آخوندی و گرازهای سرکوبگر این رژیم اهریمنی و اشغالگر به هر قیمتی که شده؛
۳ ـ برخوردار بودن این خیزش بزرگ و بیسابقه از پشتیبانی گسترده ی جهانی (اعم از افکار عمومی جهان و دولت های غربی)
و اینهمه در حالی است که شوربختانه رهبری خیزش کنونی مردم ایران در حال حاضر در دست سیاستمدارانی است که در تمامی سال های سیاه و اسارتبار حاکمیت جمهوری اسلامی، با سران جنایتکار رژیم آخوندی همخط و همکاسه بوده و هنوز نیز بر وفاداری خویش به نظام ضدایرانی جمهوری اسلامی و خط انگلیسی خمینی خون آشام،و نیزپیروی از ولایت وقیح رژیم آخوندی پای می فشارند.
ناگفته پیداست که مردم بپاخاسته و هوشمند ایران،ضمن بهره گرفتن از همه ی امکانات موجود،و از جمله شکاف های انکارناشدنی پدیدآمده میان گرگ های حکومتی،به امامزاده ی انگلیسی سیاستمداران خمینی صفتی که در بسیاری از جنایات تکاندهنده ی رژیم آخوندی برعلیه ایرانیان دست داشته و تاکنون نیز حاضر نیستند صف خود را از شرکای دیروز خود کاملا جداسازند،دخیل نخواهند بست.
مردم ایران،شوربختانه یکبار،آنهم در جریان انقلاب کذایی و منحوس بهمن ۵۷ فریب این امامزاده ها ی انگلیسی را خوردند و با روانه گشتن بدنبال خمینی خون آشام و باند راهزن و خط امامی و حجتیه ای وی،خود،فرزندان و نوادگان خود را به چنان روز سیاهی نشاندند که هنوز که هنوز است از پیامدهای ویرانگر و ایران بربادده آن رهایی نیافته اند!
تاکید بر این امر بویژه از آنروی اهمیت دارد که بدانیم خیزش ملی مردم ایران که بر پایه ی همه ی نشانه ها می رود تا کار نظام و رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی را در همین مرحله یکسره سازد و یا دست کم چنان ضرباتی بر آن وارد نماید که در نتیجه ی آن راه برای دگرگونی های اساسی و بنیادین و برچیده شدن رژیم اشغالگر آخوندی هموار گردد،ایستادگی قابل تحسین و در واقع پیروزی چشمگیر تاکنونی خود در برابر رژیم سرکوبگر و خونریز آخوندی را نه مدیون و مرهون سیاستمداران خط امامی، که اینروزها به هر دلیل جامه ی اصلاح طلب بتن کرده و برخاسته از سرشت شناخته شده شان، یکی به نعل،و یکی به میخ می زنند،بلکه تنها و تنها مدیون بزرگی،شجاعت و پایمردی و جانفشانی های ایرانیان آزاده و بی باکی است که اینروزها با دستان خالی، و یا در بهترین حالت با سنگ و کلوخ به میدان جنگ خونین،تن بتن و سرنوشت ساز با آدمکشان تادندان مسلح رژیم اشغالگر آخوندی گام نهاده اند.
در همینجا باید خاطرنشان ساخت برغم تلاش برخی ها که به عبث می کوشند خیزش ملی مردم ایران و انقلاب کذایی و منحوس بهمن ۵۷ را همسان جلوه دهند،باید گفت در همسنجی با آن انقلاب کذایی و منحوس که ساخته و پرداخته ی انگلستان و دیگر قدرت های غربی و دولت شوروی بوده و ایران و ایرانی را بروز سیاه نشاند و از سرشتی کاملا توطئه گرانه و واپسگرایانه برخوردار بود، خیزش ملی مردم ایران،و بطریق اولی،جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران بر علیه رژیم جنایتکار آخوندی، که از نخستین روز بروی کار آمدن این رژیم اهریمنی و اشغالگر آغاز گشته و تا به امروز نیز ادامه دارد،از سرشتی کاملا مترقی برخوردار بوده و با منافع ملی یکایک ما ایرانیان همخوانی دارد.
این نکته را نیز نمی توان و نباید ناگفته گذاشت که ملت بزرگ و ستمدیده ی ایران در درازنای سی سال پیکار خستگی ناپذیر با رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی، همواره تنها بوده و دولت هایی که امروز،به هر روی و با هر انگیزه ای،با مشاهده ی خیزش سراسری و ملی ایرانیان در برابر رژیم جمهوری اسلامی ـ که به بهانه ی اعتراض به تقلبات آخوندی در نمایش انتخابات ریاست جمهوری برپا گشته است ـ پس از یکچند دودلی و بندبازی شرم آور،سرانجام در حرف و در عمل تا اندازه ای بیاری ما شتافته و دست دوستی بسوی مردم دردمند و ستمدیده ی ایران دراز کرده اند،در سی سال گذشته،در عمل،همواره یار غار و پشتیبان رژیم جنایتکار،جنگ افروز و تروریست پرور جمهوری اسلامی بوده اند.روشن است که مردم ایران همراهی و همدردی ملت ها و دولت هایی را که در این روزهای دشوار و پرمخاطره برای ما ایرانیان بیاری ما شتافته و خواهند شتافت،هرگز از یاد نخواهند برد.
مرحله ی نوین درخیزش ملی و ابزار متناسب با آن!
پرسشی که اکنون اذهان بسیاری از ایرانیان را بخود مشغول داشته،اینست که در شرایطی که گردانندگان رژیم اشغالگر آخوندی در مقابل دیدگان حیرت زده ی جهانیان، به شدیدترین و وحشیانه ترین روش ها و اشکال سرکوب ملت دلیر و بپاخاسته ای دست یازیده اند که سلاحی جز تلفن و اینترنت،اراده ی پولادین برای ایستادگی در برابر گرازهای حکومتی،و نفرت از اشغالگران ندارد،چگونه می توان در برابر دشمن خونریز، سرکوبگر و تادندان مسلح ایستادگی نمود و از آن هم مهمتر، به پیروزی رسید؟
ناگفته روشن است که مرحله ی نوین در خیزش ملی و مقاومت سراسری ایرانیان،ابزار متناسب و نوینی را نیز می طلبد.
از قدیم و ندیم گفته اند که" جواب های، هوی"،و یا " کلوخ انداز را پاسخ سنگ است"!
ما ایرانیان می توانیم و باید ضمن بهره گیری از تمامی امکانات مساعد بین المللی برای رساندن فریاد دادخواهانه ی خویش به گوش مردم و دولت های جهان،و نیز ضمن بکارگیری همه ی اشکال مقاومت مدنی،از جمله تظاهرات،تحصن و اعتصاب همگانی و سراسری،به خشونت فزاینده ی گرازهای سرکوبگر حکومتی با خشونت متناسب و شایسته ی آن پاسخ دهیم.
ما نمی توانیم و حق نداریم در پهنه ی کارزار و جنگ نابرابر با گرازهای تادندان مسلح حکومتی،در حالی که باران گلوله و گاز اشک آور بر سر و رویمان می بارد، و در شرایطی که یاران،عزیزان و همرزمان مان بدست گرگ های وحشی وسگ های هار پاسدار و بسیجی و یگان ویژه و لباس شخصی و نیروی انتظامی بخاک می افتند، مسلح نشویم.
سنگ و کلوخ برای مقابله با آدمکشان تا دندان مسلح رژیم آخوندی البته خوب است،اما بهیچ روی کافی و جوابگو نیست.دژخیمانی که اینروزها در سراسر ایران و بویژه در تهران، وحشیانه بجان مردم ما افتاده اند،باید بدانند و ببینند که جنایات شان از سوی ما ایرانیان بی پاسخ نمی ماند.این جنایتکاران را می بایستی از هر راه ممکن مجازات نمود و به سزای اعمال کثیف و ضدایرانی شان رساند.
قصد ندارم از برون مرز به مردم دلیر ایران که اینک در پهنه ی کارزار مستقیم با گرازهای حکومتی حضور دارند و با رزم پرشورشان هر روز و ساعت و دقیقه حماسه ها می آفرینند،درس مبارزه،شهامت و فداکاری دهم.
می خواهم تنها بر این نکته تاکید کنم که تجربه نشان می دهد در جریان درگیری های خیابانی،از آنجا که شمار ایرانیان دلیر بپاخاسته، از شمار گرازهای تا دندان مسلح،اما ترسوی حکومتی، بیشتر است،در نتیجه،هر جا که مردم تعرض و پیشروی نمایند،گرازهای حکومتی عقب نشینی خواهند کرد.دلیلش نیز ساده است: این جنایتکاران ضدایرانی هرچند می خواهند،اما نمی توانند شمار بسیار زیادی از ما ایرانیان را، هنگامی که با هم هستیم،بقتل برسانند. آنها از واکنش خشم آلود و انتقامجویانه ی ما ایرانیان بشدت می ترسند.آنها باید واکنش خشم آلود و انتقامجویانه ی ما ایرانیان را ببینند و با گوشت و پوست خویش آنرا لمس و تجربه کنند!
بسوی پیروزی!
رویدادهای پس از ۲۲ خرداد سالجاری،و بویژه ایستادگی دلیرانه ی مردم تهران و دیگر شهرهای میهنمان در دو روز گذشته،که برغم عربده کشی ها و تهدیدهای عاجزانه و جنون آمیز ولی وقیح رژیم آخوندی صورت گرفته است، بروشنی موید این امر است که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی نه از موضع قدرت،بلکه از موضع ناتوانی و درماندگی مطلق به سرکوب خیزش ملی مردم پرداخته و شمارش معکوس سرنگونی آن بمعنای دقیق کلمه آغاز گشته است.
ما ایرانیان نیک می دانیم که در جنگ آزادیبخش ملی علیه تمامیت نظام اهریمنی و رژیم دست نشانده و اشغالگر آخوندی حق با ماست. جنگ آزادیبخش و خیزش ملی ما ایرانیان بر علیه رژیم آخوندی تبلور آشکار نبرد میان نیک و بد است.هم از اینرو ما عمیقا بر این باوریم که دژخیمان اهریمن خو و خمینی صفتی که از سی سال پیش بدینسو سرزمین مادری ما را به اشغال خویش درآورده و سر در آخور بیگانگان دارند، از هیچ حقانیت و آینده ای برخوردار نیستند و نمی توانند باشند!
خیزش ملی و سراسری ما ایرانیان، که بی هیچ تردیدی از پشتیبانی اهورامزدا برخوردار بوده و خوشبختانه اینروزها در مرکز توجه جهانیان قرار گرفته و همدردی و همراهی بسیاری از آنان با ما را درپی داشته است،در این روزهای دشوار،اما پرافتخاری که پشت سر نهاده ،آشکارا نشان داده است که با گام هایی بس بلند، قاطع و موزون بسوی قله های پیروزی راه می سپارد و در آینده ای بسیار نزدیک، ایران زمین،این گاهواره ی تمدن بشری را از بند اهریمنان بدکیش خمینی صفت آزاد می سازد!
علی اکبر رشیدی
۳۱ خرداد ۱۳۸۸
--------------------------------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر