یک تذکر درست و بجا!
دوست گرامی و فرزانه،آقای جمشید پیمان در یادداشتی که در ارتباط با نوشته های من در باره ی نقش خائنانه ی حزب توده،و بویژه نقش علیرضا خدایی،لیلی سلیمی خیاط و هوشنگ اسدی در لودادن،دستگیری و اعدام نظامیان مرتبط با "کودتای نوژه" برای من فرستاده اند،تذکر کاملا بجایی داده و بدرستی خاطرنشان نموده اند:
"یک نکته را می خواستم بگویم و آن این است که نام این اقدام افسران قیام هیجدهم تیر است نه کودتای نوژه. رژیم آخوندی اسم آن را گذاشته است کودتای نوژه."
چنانکه گفته شد،تذکر آقای جمشید پیمان،تذکری کاملا بجا و درست می باشد.
ضمن سپاس از آقای جمشید پیمان،یگانه توضیحی که ارایه ی آن را بایسته می دانم،آنست که از آنجا که از قیام دلیرانه ی نظامیان و غیرنظامیان مرتبط با پایگاه شاهرخی همدان( که رژیم آخوندی بر آن نام "پایگاه نوژه " را گذاشت)،در ادبیات سیاسی ایران بیشتر با نام "کودتای نوژه" یاد شده و این نام عملا به یک نام سیاسی و تاریخی تبدیل شده است،من نیز در نوشته هایم این نام را بکار برده ام.
با این حال،از این پس،از این قیام ملی با عنوان "قیام ملی ۱۸ تیر ۱۳۵۹"(موسوم به "کودتای نوژه") یاد خواهم کرد.
بامید فرارسیدن روزی که قاتلان پلید نظامیان دلیر مرتبط با قیام ملی ۱۸ تیر ۱۳۵۹(موسوم به "کودتای نوژه")،از سران رژیم جنایتکار آخوندی گرفته تا همدستان توده ای شان :علیرضا خدایی،لیلی سلیمی خیاط(لیلی)،هوشنگ اسدی و حمید احمدی(معروف به ناخدا انور) و شرکا در ایران بدون رژیم آخوندی،و یا در دادگاه های صالحه ی اروپا و آمریکا بپای میز محاکمه کشانده شوند!
------------------------------------------------------------
بــاغ می سـوخت درآن بـرهـه یِ بـی بارانی
سروده ای از آقای جمشید پیمان
شبِ دل خسته پـر از گریه ی چشمان تو بود
سـیـنـه ، انــدوه گـسـار د ل ویــــران تـو بـود
دلِ بــی تـابِ پـــر از خــاطـــره ی پــایــیــزی
تـا سـحـر قـصّـه ی او غـصـه ی پنهان تـو بود
باد شوریده که می خواند به هر کوچه سرود
سخـنش سر بـه سر از مویِ پـریـشان تو بود
آشـنایـان ، هـمه ، بـیـگانه یِ غـمخانه یِ تـو
دلِ دیــوانــه یِ مـا بــود کـه مـهـمـانِ تــو بود
بــاغ می سـوخت درآن بـرهـه یِ بـی بارانی
لـبِ تـفـتـیـده یِ گل تـشنـه یِ بـارانِ تــو بود
سینه یِ همهمه ، در لحظه یِ غمبار سـکوت
یــادگـاری زدلِ بــی ســر و ســامــانِ تـو بـود
تــو در ایــن آیــنــه یِ پــیــر نــبــودی تــنــهـا
جـانِ دلـسـوخـتـه ام هـمـسـفـر جـانِ تـو بود
------------------------------------------------------------------
سرکرده ی خون آشام سپاه پاسداران رژیم
و خواب خوش اشغال دگرباره ی سفارتخانه های خارجی!
محمدعلی جعفری،سرکرده ی خون آشام سپاه پاسداران جنایتکار رژیم آخوندی درافاضاتی خنده آور و مسخره خطاب به گردانندگان تبهکار بسیج دانشجویی ۱۴۰ دانشگاه ایران گفته است:
"می خواهیم زمینه ای ایجاد کنیم که اگر نیاز شد بسیج دانشجویی به اقداماتی مشابه ۱۳ آبان دست بزند."
می گویم افاضاتی خنده آور و مسخره،زیرا سرکرده ی جنایتکار سپاه پاسداران رژیم آخوندی، خود در ادامه ی گنده گوزی هایش در باره ی اشغال سفارتخانه های خارجی می افزاید:
«این اقدامات را دیگر نمی شود انجام داد اما ما می خواهیم بسیج دانشجوئی در صورت نیاز این ویژگی را داشته باشد.»!!
باید از این جانور خمینی صفت ذوب شده در ولایت وقیح پرسید:
مردک!چنانچه این اقدامات را دیگر نمی شود انجام داد،پس چرا تو و آن ولی وقیح یک دست داده ی وافوری ات می خواهید که "بسیج دانشجویی درصورت نیاز این ویژگی را داشته باشد.»؟!
سرکرده ی جنایتکار سپاه پاسداران رژیم همچنین نارضایتی خود و اربابانش را از اوج گیری اعتراضات مردمی،و بویژه تعمیق فزاینده ی جنبش دانشجویی که در هفته های اخیر در قالب شعارهایی همچون "سیدعلی پینوشه،ایران شیلی نمی شه!" ، "ما زن و مرد جنگیم،بجنگ تا بجنگیم!" و "مرگ بر دیکتاتور!" بروشنی تبارز یافته است،پنهان نکرده و خشم جانورانه ی خود از دانشجویان دلیر و آزاده ی میهن مان را در قالب عبارات آخوندی و تهدیدآمیز زیر بالا آورده است:
«مخالفت با دولت ها و افشاگری، یکی از عادت های دانشجویان بوده است اما عادت به مخالفت راه درستی نیست و باید شکسته شود.»!!
باید به سرکرده ی جنایتکار سپاه پاسداران رژیم آخوندی و اربابان و استادان اعظم او در لژهای فراماسونری،یعنی همانانی که در سال ۱۳۵۷،با فریفتن مردم،و از جمله دانشجویان ایران،آنان را برای براندازی نظام شاهنشاهی به خیابان ها کشاندند تا بر علیه پادشاه فقید ایران و بسود خمینی خون آشام و باند راهزن او شعار دهند،گفت:
حضرات جنایت پیشه و درمانده!
نه ایران امروز،ایران سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ است،نه مردم ایران،بویژه دانشجویان آزاده و دلیر ایران که یکصدا فریاد آزادیخواهی و نفی تمامیت رژیم پلید آخوندی را سر داده اند،مردم و دانشجویان آن سال های نیرنگ و فریب هستند،و نه دیگر شرایط جهانی برای اشغال سفارتخانه های خارجی از سوی راهزنان و فریبکارانی از قماش آن خمینی صفتانی که در آبان ماه ۱۳۵۸،با نقض آشکار قوانین بین المللی، سفارت آمریکا در پایتخت میهن مان را باشغال جنایتکارانه ی خویش درآوردند،مساعد است!
در رد گنده گوزی هایتان نیز همین بس که چند سال پیش،هنگامی که طالبان با حمله به کنسولگری رژیم اشغالگر آخوندی،یک دوجین از دیپلمات ـ جاسوس های تان را بهلاکت رساندند،نتوانستید هیچ غلطی بکنید و تنها به کشیدن خط و نشان علیه طالبان بسنده کردید!
امروز نیز تردید نداشته باشید که دانشجویان آزاده و آگاه میهن مان همراه با دیگر ایرانیان آزاده و میهن دوست گردن های فربه شده ی شما جنایتکاران و گردانندگان گله های بسیج دانشجویی و دیگر مزدوران و جیره خواران رژیم آخوندی را خواهند شکست و دانشگاه ها و سراسر ایران زمین را به گورگاه شما و آیین اهریمنی شما نفرین شدگان زمین و زمان و آسمان مبدل خواهند ساخت و در آینده ای نزدیک چنان درسی به شما وحوش ماقبل تاریخ سربرآورده از گنداب ها و خونابه های تاریخ خواهند داد که چنانچه در سال ۱۳۵۷،تنها پس از گذشت سیزده قرن از هنگام ظهور آیین تان توانستید بر اریکه ی قدرت بنشینید،اینبار حتی پس از گذشت سیزده هزاره نیز نتوانید حتی خواب رسیدن دگرباره به قدرت در ایران زمین را ببینید!
فعلا اما می توانید دل تان را تنها به خواب آخوندی اشغال دگرباره ی سفارت خانه های خارجی خوش سازید و در حسرت از دست رفتن روزهای طلایی تان چرت های آخرتان را بزنید تا در آینده ای نزدیک غرش سهمگین نخستین شلیک های تانک های ارتش آزادی که ریش و ریشه ی اهریمنی شما و رژیم و آیین تان را خواهد سوزاند،چرت تان را پاره کند و شما دشمنان سوگندخورده ی ایران زمین را به همانجایی بفرستد که عرب نی انداخت!
------------------------------------------------------------------------------
چرا سران رژیم جنایتکار آخوندی از برگزاری رفراندم می ترسند؟
سران رژیم جنایتکار و دست نشانده ی آخوندی پیوسته و به دروغ ادعا می کنند که رژیم پلید و ضدایرانی شان مورد پشتیبانی اکثریت مردم ایران است،و بر پایه ی همین دروغ بزرگ،تمایلات و هوس های جانورانه و جنون هسته ای خود را به عنوان "خواست و اراده ی ملت ایران" قالب می کنند!
ما ایرانیان از دیرباز گفته ایم و باز هم می گوییم که رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی از کوچکترین پایگاهی در میان ملت بزرگ ایران برخوردار نیست.
آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت،از سیدعلی گدا وافوری و رفسنجانی و احمدی نژاد و محمد خاتمی و جنتی جهنمی گرفته تا کروبی و نبوی وباهنر ورضایی و میرحسین موسوی وقالیباف بهتر از هرکسی می دانند که رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی تنها و تنها بواسطه ی سرکوب وحشیانه ی مردم ایران و نیز در سایه ی پشتیبانی همه سویه ی اربابان جهانی،و دروهله ی نخست،دولت استعمارگر انگلستان،این پدرخوانده ی سنتی فراماسون خمینی و دیگر آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت و فراماسون که در ازای غارت وچپاول وحشیانه ی دارایی ها و ثروت های ملی مردم ایران صورت می گیرد،تاکنون توانسته اند به فرمانروایی ستمگرانه ی خویش بر ایران و ایرانی ادامه دهند.
اگر جز این می بود،آخوندها می توانستند بجای لالایی خواندن برای دیگر کشورها و ملتها،از جمله برای فلسطینی ها، دست کم در این سال های اخیر،و برای حفظ ظاهر هم که شده، یکبار در ایران رفراندم برگزار نموده و از مردم ایران بخواهند که به جمهوری اسلامی رای آری و یا نه بدهند!
براستی چرا خمینی و دار و دسته ی راهزن و تبهکار وی،برغم پیروزشدن انقلاب کذایی بهمن که آشکارا مهر "ساخت انگلیس" را بر پیشانی خود داشت،و نیز برغم آنکه در روزهای سیاه توطئه و فاجعه ی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" توانسته بودند میلیون ها ایرانی را با نیرنگ و فریب به خیابان ها بکشانند تا بدست خود تیشه بر هستی و آینده ی خود بزنند، در فروردین ماه سال ۱۳۵۸ رفراندمی برگزار نموده و از ایرانیان خواستند که رای نه و یا آری خود را در صندوق های آرا بریزند،اما امروز،پس از گذشت سه دهه از زمان بروی کار آمدن رژیم خونریز و واپسگرای جمهوری اسلامی ،از برگزاری رفراندم در باره ی جمهوری اسلامی،حتی بدون نظارت سازمان ملل و دیگر مراجع جهانی، مانند جن از بسم الله می ترسند؟!
پاسخ روشن است:زیرا سران جنایتکار رژیم آخوندی بخوبی می دانند که خود و رژیم اهریمنی شان از کوچکترین پایگاهی در میان مردم ایران برخوردار نبوده و نیستند،و مردم ایران یکصدا به آنان و رژیم شان پاسخ نه خواهند داد!
اگر جز این می بود،آنان برای حفظ ظاهر هم که شده،هم در ارتباط با جمهوری اسلامی،و هم در ارتباط با مسئله ی هسته ای در ایران، رفراندم برگزار می کردند و نظر مردم ایران را در این باره جویا می شدند!
براستی چه دلیلی روشن تر و گویاتر از این برای اثبات این واقعیت که رژیم جنایتکار و دست نشانده ی آخوندی در تمامیت آن،یعنی با تمام باندها و دسته بندی های حکومتی و پیرامون حکومت (از قماش دارالتجاره ی انگلیس ساخته ی موسوم به نهضت آزادی به سرکردگی آبراهام یزدی،این همدست جنایت پیشه ی خمینی خون آشام و قاتل شماری از دولتمردان و امرای ارتش شاهنشاهی که بدست آدمکشان خمینی اعدام شدند) در نقطه ی مقابل منافع ملی ایران و ملت بزرگ ایران قرار دارد و هم از اینرو از هیچ مشروعیتی برای ادامه ی فرمانروایی بر ایران زمین و مردمان باشنده ی آن برخوردار نیست و دیر یا زود راه به زباله دان تاریخ خواهد سپرد؟
علی اکبر رشیدی
--------------------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------
۱ نظر:
آقای علی اکبر رشیدی؛
شهامت شما در افشای ماهیت منفور مزدوران حزب توده همچون صدرالدین الهی و سیاوش کسرائی جای تحسین و سپاسگزاری دارد.حمایتتان از دار و دسته "لچکیون!"موسوم به مجاهدین خلق ولی عجیب است و غریب است و نچسب است و .............
ارسال یک نظر