۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه


۲۶ بهمن


سی و یکمین سالروز اعدام فرماندهان نظامی رژیم پادشاهی،


و بایستگی یک عذرخواهی تاریخی از سوی لیبرال ها و نیروهای انقلابی

26 بهمن 57، جنازه 4 تن از سران رژيم پهلوي  که در پشت‌بام مدرسه رفاه اعدام شدند خسروداد(بالا-چپ) ، ر�يمي (بالا-راست) ناجي (پايين-چپ) ، نصيري، رئيس ساولک(پايين-راست)

امروز،بیست و ششم بهمن ماه ۱۳۸۸ خورشیدی،سی و یکمین سالروز اعدام جنایتکارانه و وحشیانه ی چهارتن از فرماندهان برجسته و دلیر نظامی رژیم شاهنشاهی بدست صادق خلخالی و دیگر دژخیمان خمینی صفت است.

سی و یکسال پیش،در چنین روزی،و در چهارمین روز پس از به پیروزی رسیدن انقلاب کثیف اسلامی و بقدرت رسیدن خمینی انگلیسی،سرلشگر مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران، سرلشگر رضا ناجی،فرماندار نظامی اصفهان، سرلشگر خسروداد،فرمانده نیروی هوایی، و ارتشبد نصیری، رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بدنبال یک باصطلاح محاکمه ی ده ساعته در بیدادگاه اسلامی بریاست صادق خلخالی،بر روی بام دبیرستان علوی،بدست آدمکشان خمینی تیرباران شدند،بی آنکه حتی از حق داشتن وکیل،نوشیدن آب،خوردن غذا،و تماس با خانواده های خویش برخوردار گردند!

خمینی جنایتکار و همدستانش،این نظامیان عالیرتبه ی نظامی رژیم شاهنشاهی را بر پایه ی قوانین جنایتکارانه ی اسلام و موازین ضدبشری شرع اعدام کردند و سپس عکس های مربوط به پیکرهای بیجان اعدام شدگان را در روزنامه های کیهان و اطلاعات و دیگر روزنامه هایی که در تیول عوامل آشکار و پنهان حزب توده و دیگر نیروهای مخالف رژیم پادشاهی قرارداشتند،به نمایش گذاشتند.


تجربه‌اندوزی از تاریخ


سرلشگر مهدی رحیمی،سرلشگر رضا ناجی،سرلشگر خسروداد،و ارتشبد نصیری نخستین ایرانیانی بودند که بر پایه ی احکام بیدادگاههای انقلاب اسلامی که خمینی قرمان برپایی آن را در بیست و چهارم بهمن ماه ۵۷ صادر کرد،بر روی بام مدرسه ی رفاه تیرباران شدند.

این اعدام ها،نقطه ی آغاز اعدام های وحشیانه و کشتار جمعی دست کم صدها و چه بسا هزاران تن از فرماندهان نظامی ارتش شاهنشاهی و مسولان و کارمندان دستگاه های اداری رژیم پادشاهی،و متعاقب آن،اعدام های جنایتکارانه ی رهبران،اعضا و هواداران گروه های سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی،و از جمله،آندسته از گروه های سیاسی بود که خود در سرنگونی رژیم پادشاهی و بروی کارآوردن رژیم جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی نقشی موثر ایفا نموده بودند.


تیرباران رهبران منفور شاه


برپایه ی گزارش سازمان عفو بین الملل،بیدادگاه های انقلابی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی،تنها در شش ماه نخست پس از بقدرت رسیدن خمینی احکام مربوط به اعدام دست کم ۴۳۸ نفر از وابستگان به رژیم پادشاهی و نیز شماری دیگر از ایرانیان را رسما صادر نموده و آنرا بمورد اجرا درآوردند.

در این ارتباط می توان به اعدام رذیلانه و ناجوانمردانه ی شادروان امیرعباس هویدا،نخست وزیر پیشین ایران اشاره نمود که در راهرو زندان قصر،آنهم در هنگام تنفس اعلام شده از سوی بیدادگاه اسلامی،با گلوله ای که توسط صادق خلخالی و یا هادی غفاری بسوی گردن وی شلیک شد ،جان باخت!

بدین ترتیب،صادق خلخالی،یعنی دژخیمی که ۱۴ سال نزد خمینی خون آشام درس آدمکشی خوانده بود،ابتدا شادروان هویدا را اعدام ،و سپس محاکمه نمود و حکم اعدامش را صادر کرد!


 هويدا در سردخانه

پیکر بیجان شادروان هویدا در سردخانه

خمینی و دیگر گردانندگان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی که انتقام دیرینه ی اجداد پلید و بیابانگرد خویش را از ایرانیان و نظام پادشاهی و رهبران و نخبگان و کاربدستان رژیم پادشاهی می کشیدند،در اقدامی وحشیانه و جنایتبار،شادروان فرخ رو پارسا،نخستین وزیر زن در دولت شاهنشاهی ایران را در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ در زندان اوین اعدام کردند و از اینراه دشمنی و کینه ی جانورانه ی خویش را نسبت به هرآنچه که با آزادی و پیشرفت و تمدن و برابری حقوق زنان با مردان در پیوند بود،به نمایش گذاشتند.

خمینی خون آشام از اینراه انتقام همپالگی های آدمخوار و زن ستیز خویش از قماش آخوند مدرس را از رضا شاه بزرگ،شاهنشاه آریامهر و اصلاحات ارضی و دیگر اصلاحات اعلام شده از سوی پادشاه فقید ایران در دهه ی ۴۰ خورشیدی می گرفت.او در واقع،برنامه و نقشه ی شومی را که بواسطه ی ناکام ماندن فتنه ی ۱۵ خرداد موفق به اجرای آن نشده بود،تحقق می بخشید!



شادروان فرخ رو پارسا در بیدادگاه اسلامی


در این میان چنانچه وحشیگری و درنده خویی خمینی خون آشام و آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت علیه ایرانیان،بطور اعم،و علیه فرماندهان ارتش شاهنشاهی و دیگر وابستگان به رژیم پادشاهی،بطور اخص،که از جمله در سیمای محاکمات چندساعته و اعدام های جنایتکارانه ی متهمینی که پیشاپیش از سوی حاکمان شرع خمینی مجرم اعلام شده بودند،شگفتی کسی را برنمی انگیزد،سکوت،و بدتر از آن،همراهی و هماوایی لیبرال ها،و نیز آندسته از نیروهایی که سال های متمادی،آنهم با برخورداری از پشتیبانی رژیم های دیکتاتوری و خونریز فرمانروا بر کشورهایی همچون چین و شوروی و لیبی و آلبانی و کامبوج، پادشاه فقید ایران و رژیم پادشاهی را به صدور احکام خودسرانه ی اعدام علیه مخالفان، نقض حقوق بشر و نادیده گرفتن دمکراسی متهم می ساختند،اما بنام آزادی و دمکراسی و خلق و انقلاب، به پشتیبانی از اعدام های وحشیانه ی بیدادگاه های اسلامی پرداختند،بی تردید فاجعه بار و سوال برانگیز است.

و شگفت اینکه،این سکوت کماکان ادامه دارد و تا به امروز نیز هیچیک از احزاب و سازمان های لیبرال و انقلابی میهن ما،اعم از کمونیست و غیرکمونیست،آن اعدام ها و کشتارهای جمعی، و نیز سیاست های بغایت زیانبار و ضددمکراتیک خویش در پشتیبانی از احکام جنایتکارانه ی بیدادگاه های انقلاب و اعدام های وحشیانه ی وابستگان به رژیم پادشاهی را به نقد نکشیده و نمیکشند!

تو گویی در آن روزگار سیاه،و بویژه ماه های نخست پس از بروی کارآمدن رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی که دژخیمان و حاکمان شرع بیدادگاه های انقلاب،صدها تن از افسران و گل های سرسبد ارتش شاهنشاهی و جامعه ی ایرانی را همچون برگ خزان بر روی زمین می ریختند،هیچ اتفاق ناگواری در میهن آخوندزده ی ما روی نداده است!

تو گویی تاریخ سرکوبگری ها و جنایات بیشمار و اعدام ها و کشتارهای جمعی ایرانیان بفرمان خمینی خون آشام تنها از هنگامی آغاز می شود که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی فرمان اعدام و کشتار گسترده ی رهبران،اعضا و هواداران این احزاب،سازمان ها و گروه ها را که زمانی در راستای سرنگون ساختن رژیم پادشاهی با خمینی و دارو دسته ی جنایتکارش در یک صف و یک جبهه گردآمده بودند،و سپس بدلایلی یکدیگر را برنتابیدند،صادر نمود!

حال آنکه واقعیت اینست که جنایات و وحشیگری خمینی و رژیم ضدایرانی اش از همان نخستین روز برپایی رژیم جمهوری اسلامی آغاز گشت و با اعدام وحشیانه ی چهارتن از فرماندهان عالیرتبه ی نظامی رژیم شاهنشاهی در بیست و ششم بهمن ماه ۱۳۵۷ خورشیدی،رسمیت یافت.

و دریغا و دردا که شماری از خانواده های زندانیان سیاسی سرشناس در رژیم پادشاهی،نه تنها در جلسه ی محاکمه ی فرمایشی این فرماندهان عالیرتبه ی نظامی شرکت داشتند و سخنی در انتقاد از نحوه ی طی شدن آیین دادرسی و نیز نحوه ی اداره ی جلسه ی بیدادگاه بر زبان نراندند،و نه تنها خود عملا در مواردی نقش دادستان و بازجو را در آن بیدادگاه اسلامی بازی کردند،که در مراسم ننگین اعدام این قربانیان بر روی بام دبیرستان علوی نیز حضور یافتند و پس از انجام مراسم وحشیانه و انتقامجویانه ی اعدام،به جشن و پایکوبی پرداختند!

آنان ظاهرا نمی دانستند که دیرزمانی نخواهد گذشت که خمینی خون آشام،در بیدادگاه هایی کمابیش همانند بیدادگاه هایی که دژخیمان اسلامی برای محاکمه و اعدام وابستگان به رژیم پادشاهی برپاساخته و در جریان آن از حمایت و پشتیبانی شرم آور لیبرال ها و نیروهای انقلابی کمونیست و غیرکمونیست برخوردار گشتند،فرمان قتل عام گسترده ی اعضا و هواداران آنان را نیز صادر نموده و گام بگام و با سبعیتی وصف ناشدنی آنرا به مرحله ی اجرا خواهد گذارد.

امروز،در سی و یکمین سالروز اعدام وحشیانه ی سرلشگر خسروداد،تیمسار رحیمی، سپهبد ناجی و سپهبد نصیری،یاد و خاطره ی این جانباختگان را که تا واپسین دم زندگی به سوگندی که در برابر پادشاه ،مردم ومیهن خویش خورده بودند،وفادار ماندند،گرامی می دارم.

می خواهم امیدوار باشم که در سی و یکمین سالروز آن اعدام وحشیانه،که نقطه ی آغازین اعدام ها و جنایات بعدی و بیشمار خمینی و همدستانش علیه ایران و ایرانی بود، همه ی آنانی که با داعیه ی آزادیخواهی و دمکراسی در باره ی آن اعدام ها که مصداق بارز نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت بود،سکوت اختیار نمودند و یا حتی بدتر از آن،با صدور پیام و اطلاعیه و یا نوشتن مقاله در این و یا آن روزنامه،به پشتیبانی از احکام ننگین صادره از سوی بیدادگاه های انقلاب اسلامی پرداختند،سرانجام مهر سکوت شرم آور خویش را بشکنند و با انتقاد شجاعانه از کرده ی نادرست خویش در آن زمان،و پوزش خواهی از مردم ایران و خانواده های نخستین قربانیان رژیم اعدام،زندان و شکنجه که خمینی و همدستان و پشتیبانان و متحدینش در ۲۲ بهمن ۵۷ به ایران و ایرانی تحمیل کردند،وفاداری بی شائبه ی خود به مفاهیم و ارزش هایی همچون حقوق بشر،آزادی و دمکراسی را در عمل نشان دهند.

علی اکبر رشیدی

بیست و ششم بهمن ماه ۱۳۸۸ خورشیدی

۲ نظر:

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
schoolgirl گفت...

ان شاء الله که شما هم با این خائنین و دست نشاندگان شاه جنایتکار در جهنم محشور شوید.