بیست و ششم دی ماه
روزی که آغاز ویرانی میهن مان را نابخردانه جشن گرفتیم!
امروز،بیست و ششم دی ماه،سی و یکمین سالروز خروج پادشاه فقید و میهن دوست مان،شاهنشاه آریامهر از ایران است.
در بیست و ششم دی ماه سال 1357 خورشیدی،پادشاه فقید ما،در زیر فشارهای خُردکننده و تهدیدهای فزاینده ی آشکار و پنهان دشمنان داخلی و خارجی ایران زمین،و در شرایطی که آتش خانمانسوز انقلاب شوم اسلامی با یاری قدرت های بیگانه و جیره خواران ضدایرانی آنان،هردم شعله ورتر می گشت،با قلبی مالامال از مهر به ایرانیان و سرزمینی که برای آبادانی،شکوفایی و سربلندی اش روز و شب تلاش و پیکار نموده بود،ایران را ترک کرد.
بدنبال انتشار خبر غم انگیز خروج پادشاه فقید ما از ایران، که بلندگوهای استعماری از قماش رادیو بی بی سی،و سیاست بازان و دریوزگان نمک نشناس از قماش گردانندگان روزنامه هایی همچون کیهان و اطلاعات،در راستای فریفتن هرچه بیشتر ایرانیانی که شب ها عکس خمینی خون آشام را در ماه جستجو می کردند، در مقیاسی حیرت انگیز و باورنکردنی به آن پوشش دادند، گروه های بزرگی از مردم ایران،از زن و مرد و پیر و جوان و کودک،و از کارگر و کشاورز و پیشه ور گرفته تا آموزگار و مهندس و پزشک،شتابزده به خیابان ها ریختند تا بزعم خود "فرار شاه" را جشن بگیرند!
آنان در این روز شوم و سیاه برای تاریخ ایران زمین،عکس های پادشاه فقید و خاندان سلطنتی را آتش زدند،مجسمه های پادشاهان فقید را بزیرکشیدند،به پخش نقل و نبات و شیرینی درمیان خود پرداختند،و در یک کلام،باصطلاح پیروزی!!! خود را جشن گرفتند و به شادمانی و رقص و پایکوبی پرداختند!
این نابخردان نمی دانستند که با این رقصیدن و پایکوبی خویش به بهانه ی خروج غم انگیز پادشاه فقید و بزرگ ما از ایران، در واقعیت امر،آغاز ویرانی و تباهی ایران و ایرانی را جشن گرفته و بدست خود،تیشه به ریشه ی آینده ی درخشان و تاریخ،تمدن و فرهنگ غنی و کهن ایران می زنند!
این نابخردان نمی دانستند که آنچه را که در آن روز به آتش کشیده اند،نه عکس ها و تصاویر پادشاه فقید و خاندان پهلوی،بلکه خرمن هستی ایران و ایرانی ست!
این نابخردان که با خروج پادشاه فقید از ایران سرود "دیو چون بیرون رود فرشته درآید" را سرداده بودند و برای ورود خمینی انگلیسی و استقبال از وی و همدستانش سرودست می شکستند،نمی دانستند که دیو واقعی در آن هنگام،در سیمای پلید خمینی ،در زیر درخت سیب در پاریس،و در جوار اربابان خویش نشسته است و برای ورود هرچه زودتر به ایران و تکمیل پروژه ی انگلیسی غارت و سپس نابودی ایران و ایرانی،لحظه شماری می کند!
این نابخردان نمی دانستند و نمی فهمیدند که با خروج پادشاه فقید از ایران و بروی کارآمدن رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی،چه فاجعه ای در انتظار ایران و ایرانی است.
همه ی آنچه که این نابخردان فریب خورده و راه گم کرده در آن روز،و اصولا در روزهای سیاه به بارنشستن فاجعه ی شوم و ضدایرانی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن"!!! "می دانستند" و "می فهمیدند"، این بود که "شاه خائن!!! باید برود" و "امام باید بیاید"!!!
همه ی آنچه که این نابخردان فریب خورده و راه گم کرده در آن روز،و اصولا در روزهای سیاه به بارنشستن فاجعه ی شوم و ضدایرانی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن"!!! "می دانستند" و "می فهمیدند"، این بود که "شاه خائن!!! باید برود" و "امام باید بیاید"!!!
آنان نابخردانه می پنداشتند که "امام" کذایی لانه کرده در پاریس، پس از بقدرت رسیدن،از توبره ی گشاد آخوندی ـ انگلیسی خویش،خروار خروار آزادی بیرون کشیده و آن را به زن و مرد و پیر و جوان و کودک ایرانی هدیه خواهد داد!!!
چه آرزوی خامی...
سی و یکسال پیش،در چنین روزی،پادشاه فقید و میهن دوست ایران،با آگاهی ژرف از ابعاد گسترده ی توطئه ی جهانی گردانندگان قدرت های استعماری و ارتجاع سرخ و سیاه علیه ایران و ایرانی،و با پیش بینی دقیق و موشکافانه ی فاجعه ی هولناکی که در انتظار ایران زمین بود،با قلبی اندوهگین و دلی شکسته از ناسپاسی نابخردان فریب خورده ای که بدنبال خمینی جنایتکار و باند تبهکار وی براه افتادند و شعار انگلیسی و ضدایرانی "مرگ بر شاه" را سردادند،سرزمین مادری ما را ترک نمود.
از بلایا و فجایعی که در این سی و یکسال،بواسطه ی فرمانروایی جنایتبار "امام" خون آشام و رژیم ضدایرانی او بر سر ایران و ایرانی آمده است،همگان خبردارند و نیازی به برشمردن آن ها در این نوشته نیست.
خوشبختانه امروزه کمتر ایرانی آگاه،آزاده و میهن دوستی را می توان یافت که به روان پاک پادشاه فقید و میهن دوست ایران درود نفرستد و آنانی را که در زمستان سیاه سال 57 آتش خانمانسوز و انگلیسی موسوم به "انقلاب شکوهمند!!! بهمن" را بجان ایران و ایرانی انداختند،نفرین،و یا دستکم سرزنش نکند.و این،مایه ی شادمانی ست.
مایه ی شادمانی ست،زیرا از این راه،از یکسو حقانیت تاریخی پادشاه فقید و بزرگ ما اثبات گشته و می توان گفت که با اذعان بسیاری از ایرانیانی که خود در بیرون راندن پادشاه فقید از ایران و برسرکارآوردن آوردن خمینی خون آشام نقش داشتند،به اشتباه آمیز بودن اقدام نابخردانه ی خویش در زمستان سیاه 57، دین تاریخی مردم ایران به روان پاک پادشاه فقید ایران تاحدودی اداگشته است،و از سویی دیگر،آگاهی و اشراف امروزین ملت بزرگ ایران به سرشت راستین انقلاب کثیف اسلامی،بمیزان قابل توجهی راه را برای پرهیز از تکرار اشتباه فاجعه بار سال 57 و نیز دنباله روی از سیه دلان وطنفروش و مار خورده افعی شدگان و سیاست بازان کهنه کاری می گشاید که برخلاف ایرانیان ساده دلی که در زمستان سیاه 57 نمی دانستند چه دامی برایشان گسترده شده است ،نیک می دانستند که چه می کنند.
این خیانت پیشگان با آگاهی دقیق از پیامدهای فاجعه بار پیروزی انقلاب کثیف اسلامی و بقدرت رسیدن رژیم واپسگرا و خونریز اسلامی، به دشمنی با پادشاه فقید، نظام کهنسال و دیرپای شاهنشاهی،و رژیم پیشرو و سکولار پادشاهی پرداختند و در این راه،از هیچ نیرنگ و دروغی برای فریفتن ملت ایران و افکار عمومی جهان دریغ نورزیدند،که یک نمونه ی "بسیار کوچک" آن،همانا جاانداختن دروغ شرم آور دایر بر باصطلاح "به آتش کشیده شدن مسجد کرمان و سینما رکس آبادن بدستور شاه"!!!،و نیز دروغ بزرگ دایر بر باصطلاح "کشتار هزاران!!! نفر در میدان ژاله در روز هفده شهریور"،آنهم به کمک "کماندوهای اسراییلی"!!! در میان مردم ایران بود!
براستی که زهی گستاخی و بیشرمی و وقاحت!
امروز،در سی و یکمین سالگرد خروج غم انگیز پادشاه فقید،شاهنشاه آریامهر از ایران،به روان پاک آن رادمرد یزرگ و انساندوست درود می فرستم و بمانند یک ایرانی عمیقا شادمانم از اینکه درست در چنین روزهای پرتب وتابی،به خواست سرنوشت و پروردگار پاک،و به برکت جانفشانی و پیکار دلیرانه ی مردم بپاخاسته ی ایران علیه جنایتکاران فرمانروا بر میهن مان،ناقوس رسوایی و سرنگونی رژیم دست نشانده و اشغالگری بصدادرآمده است که سی و یکسال پیش، در زمستان سرد و سیاه 57 ،بر بستر توطئه ای ضدایرانی،بفرمان و اراده ی شوم و ناپاک گردانندگان قدرت های استعماری،و بدست جیره خواران قدرت های بیگانه، در میهن بزرگ و ورجاوند ما بروی کارآمد.
و براستی که هیچ دروغ و جنایتی در گیتی بی پاسخ نمی ماند!
علی اکبر رشیدی
بیست و ششم دی ماه 1388 خورشیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ نظر:
. آیتالله منتظری پدر انقلاب مقدّس اسلامی فرمودند:
استقلال یعنی زیر یوغ خارجی نباشیم و آزادی یعنی مردم در اظهار عقیده و بیان آزاد باشند. نه اینکه به محض ابراز نظر مخالفی، کار به زندان و حبس
چقدر ناراحت کننده است که اشخاصیکه سیسال پیش فریاد میزدند استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی همان اشخاصیهستند که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را از بین بردند. انشاالله خداوند به اینها میفهماند که معانی این شعارها که دوباره این روزها میشنویم چیهست. همین شعارهاییکه انقلاب عزیز اسلامی ما را سیساله پیش به دنیا آورد.
ارسال یک نظر