۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

چه پیش از مراسم تحلیف،چه پس از مراسم تحلیف:

کوتولۀ سیاسی همیشه کوتوله باقی می ماند!

امروز،چهارشنبه،چهاردهم مردادماه،در سالروز امضای فرمان مشروطیت،قرار است که پاسدار احمدی نژاد،این حقیرترین کوتولۀ سیاسی در تاریخ میهن مان،در مجلس شورای رژیم اشغالگر آخوندی،در مراسم تحلیف شرکت کند و در جریان این مراسم رسوا و نکبتار،و بر پایۀ احکام شرع شرآفرین کیش اهریمنی خود و اجداد تازی اش، به زمین و زمان سوگند بخورد که رییس جمهور منتخب مردم ایران کسی جز او نیست!

قرار است که کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا نیز با اعزام نمایندگان خود به این مراسم ننگین و رسوا،بر سوگند سراپا دروغ این کوتولۀ سیاسی و دیکتاتور حقیر،عملا مهر تایید بزنند.

دولت آمریکا نیز در اقدامی بغایت شرم آور که در نهایت چیزی جز بی آبرویی و سرافکندگی برای دمکراسی این کشور بدنبال نخواهد داشت ،اعلام کرده است که کوتولۀ سیاسی و دیکتاتور حقیر را به عنوان رییس جمهور منتخب ایران برسمیت می شناسد!!!

در نگاه ما ایرانیان، اما، پاسدار احمدی نژاد،چه پس از مراسم رسوای تنفیذ،و چه پس از مراسم ننگین تحلیف در مجلس شورای رژیم اشغالگر و دست نشاندۀ آخوندی،یعنی رژیمی که در زمستان سیاه ۵۷،بر بستر فاجعۀ شوم موسوم به"انقلاب شکوهمند بهمن" ،و از جمله با کمک آمریکا و دولت های اروپایی بر سرکار آمد،همچنان دیکتاتور حقیر و کوتولۀ سیاسی باقی می ماند!

ما ایرانیان سوگندهای سراپا دروغ این حقیرترین کوتولۀ سیاسی تاریخ ایران و دیگر گردانندگان رژیم جهل و جنایت اسلامی را نه باور کرده ایم،و نه هرگز باور خواهیم کرد.

ما ایرانیان اراده نموده ایم،و در برابر روان های پاک نیاکان خردمند و جانباختگان دلیر مان سوگند یاد کرده ایم که بیاری پروردگار دانا و توانا،سرزمین اهورایی خود را یکبار برای همیشه از لوث وجود این رژیم اهریمنی و گردانندگان و مزدوران آدمخوار و خون آشام آن پاک سازیم:چه با یاری آمریکا و اروپا،و چه بدون یاری آن ها!

علی اکبر رشیدی

چهاردهم مردادماه ۱۳۸۸

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام شاهزاده رضا پهلوی

بمناسبت یکصد و سومین سالگرد جنبش مشروطیت


۱۴ امرداد ماه ۱۳۸۸

ملت بزرگ ایرانزمین،

یک و نیم صدۀ پیش، با پیدایش روشنگرانی چون میرزا فتحعلی آخوند زاده و دیگرانی از جَنَم او، جنبش بزرگی در سرزمین ما پا گرفت که اهداف عالیۀ آن را می توان، به ترتیب، در چهار اصل اصیل و هم ارز باز نمود: امنیت، قانون، پیشرفت و مردمسالاری.

تاریخ نگاران به درستی از این جنبش زیر نام هایی چون جنبش روشنگری و یا جنبش بیداری ایرانیان یاد کرده اند. جنبشی استوار بر خِرَدورزی، که الهام از تاریخ درخشان اندیشه و هنر ملی را، با پیوستن به جهان نوین در هم آمیخته بود.

سال ها بعد، این جنبش، با فراز و نشیب هایی که هر کوشش بزرگ انسانی با آن روبرو می گردد، به آن رویداد دگرگون کننده ای انجامید که انقلاب مشروطه نامیده شد. انقلابی، که در نوع خود، نخستین انقلاب بزرگ اجتماعی در خاورمیانه بود.

کارگران، کارمندان، آموزگاران، دانشجویان، روشن اندیشان آزادۀ ایرانزمین،

آنچه که امروز برای ما می تواند از بیشترین اهمیت برخوردار باشد و گوهر روایت و برداشت ما را از آن رویداد یگانه فراهم آورد، نه صرفا لفظ مشروطگی، بلکه درونمایه و مضمون مشروط بودن است. پرسش اصلی این است: مشروط به چه؟

هم میهنانم،

سی سال زیستن در بند و بست قانونی ارتجاعی به ما این درس بزرگ تاریخی را آموخته است که ارزش راستین مشروطۀ نیاکان ما، نه در متمم قانون اساسی، یعنی مشروط کردن رای مردم به «شرع دینی»، بلکه در آن لحظۀ گران ارج تاریخی ای بوده است که آن ها توانستند پادشاهی قدر قدرت را به تمکین در برابر خواست های به حق و قانونی خود وادارند. این امر، بی شک، گامی بزرگ و اساسی بود در راه تاسیس حکومت قانون و سالاری مردم بر مردم.

ایرانیان،

جنبش بزرگ امروز شما، در همان حال که حامل گُسست با فرازهای ارتجاعی تاریخ ماست، به ویژه ارتجاعی که سی سال است «روح تاریک» خود را بر سرزمین خورشید وش ما چیره کرده است، حامل پیوست با نیکی های ملی نیزهست.جنبش سبز، برایندی از بهترین های تاریخ اندیشه و هنر ماست. برایندی از یک آزادگی ژرف و مهر به راستی که در جان هر ایرانی نهفته است. و این آزادگی و مِهر همان چراغ و آتش نامیرایی است که ایرانی را، همواره، در گزینش داد از بی داد، توانا و دانا ساخته است.

هم میهنانم،

چهاردهم امرداد ماه، به همان اندازه که یاد روز ثبت رای مردم است در دفترچۀ زمان، به همان اندازه نیز یادگار سیلی سردی است که بر صورت ستمگران نواخته می شود، اگر سر در برابر یگانه فرمانروای به حق، یعنی مردم، فرو نیاورند.

ایرانیان،

نیاکان نیک اندیش ما، اساس اخلاق و سیاست این مرز و بوم را بر دو اصل مِهر و داد بنیاد نهادند، و اینگونه بود که چرخ تاریخ در ایران ما، به نیروی مِهر و داد آغاز به جنبیدن نمود. بی گمان باشیم که امروز نیز، نیکبختی همگانی ما، در پیروی از چنین اصول جهان شمولی است که بارها، صدق و اعتبار خود را به اثبات رسانده اند.

ایران، از آن ماست، و به نیک ورزی و همدلی، بازاش خواهیم ستاند.

این روز خجسته را به یکایک شما شادباش می گویم

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

هیچ نظری موجود نیست: